ادامه از صفحه اول
درك نادرست از مرجعيت
به عبارت ديگر از افراد و گروهها قدسيتزدايي كرده است. به ويژه آنكه اين شبكهها موجب بالا آمدن چهرههايي شده است كه خودشان هم داعيه قدسيت ندارند و يك سلبريتي هستند و نه بيشتر.
اين موضوع در انتخابات ايران به گونهاي رقم خورده كه هنوز عدهاي گمان ميكنند كه مراجع سياسي مردم چون گذشته در رفتارشان اثرگذار هستند. با توجه به تجربه گذشته به ويژه انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ و كليد واژه «تكرار ميكنم»، اين تصور وجود دارد كه اين گفتههاي خاتمي بود كه مردم را به پاي صندوق راي كشاند تا به فرد مورد نظر راي دادند. واقعيت اين است كه اين اظهارنظر گرچه مهم بود، به ويژه و با توجه به نزديكي آرا، حتما در نتيجه نهايي بسيار هم تعيين كننده بود. ولي تصور اينكه مردم فقط منتظر شنيدن چنين دستوري بودند تا به پاي صندوق بيايند، نادرست است. در واقع اين گفتارهاي رهبران سياسي فقط در صورتي شنيده ميشود كه زمينه مناسب آن ابتدا فراهم شده باشد. رهبران سياسي در شرايط كنوني حتي قادر نيستند كه حواريون خود را با دستورات خود همراه كنند، چه رسد به اينكه بخواهند مردم را بسيج كنند. اگر بخواهم از تمثيل استفاده كنم، مثل خودرويي است كه روي سطح شيبدار قرار دارد ولي به علت اصطكاك به سمت پايين حركت نميكند، كافي است كه يك يا چند نفر آن را هُل دهند و نيروي مقاومت اصطكاك را خنثي كند، از اينجا به بعد خودرو با سرعت شتابدار به سوي پايين حركت خواهد كرد. در واقع انرژي پتانسيل در اين خودرو وجود دارد، فقط بايد با يك هُل دادن، مقاومت در برابر بروز آن را خنثي كرد. حالا اگر اين خودرو در سطح شيبدار ولي رو به بالا قرار داشته باشد، با هُل دادن ميتوان آن را به حركت در آورد ولي ادامه دادن حركت نيروي خيلي زيادي ميخواهد كه امكان تامين آن وجود ندارد، لذا پس از مدتي هُلدهندگان خسته ميشوند ولي از آنجا كه مقاومت اصطكاك را خنثي كرده و به حركت در آمده است، به عقب برميگردد و هُلدهندگان را نيز زير خواهد كرد.
اين اشتباه در انتخابات اخير از سوي همه جريانها كمابيش ديده ميشود. پيشتر در انتخابات ۱۳۹۶، جريان تحريم خيلي فعال شد، ولي توجه نداشت كه خودرو در شيب به سوي صندوق قرار داشت و آنان ميخواستند آن را به دور شدن از صندوق هُل دهند، لذا نتيجه معكوس گرفتند. در انتخاباتهاي بعدي، ماجرا تغيير كرد. اكنون و در ادامه اين تغيير، توجه نميكنند كه هيچ مرجع سياسي مهمي كه رابطه خوبي با پيروان داشته باشد، باقي نگذاشتهاند كه مردم روي حرف او حساب كنند. حتي اگر هم چنين مرجعيتي باشد، لزوما نميتواند برخلاف مسيري كه در ذهن اغلب مردم است، حركت كند. دنياي امروز، از اغلب افراد مرجعيتزدايي كرده است. تنها راه موثر براي جلب مشاركت عمومي توجه مستقيم به خواست آنان و اميدوار كردنشان به آينده است. كليد اميدوار كردن مردم نيز دست حكومت است. كار سختي نيست. كافي است به مردم و خواست آنها احترام بگذاريد و راه را بر آنان نبنديد. بقيه راه را خودشان خواهند رفت.
در انتظار اميد
كوچههاي باريك و كوتاه اما پر از خانههاي پنجاه تا هفتاد متري كه در هر اتاق خانوادهاي زندگي ميكرد. روز نيمه شعبان كه ميشد همه در كوچههاي آذين بسته بودند. شادي جمعي بچههاي محل روي فرشهاي پهن شده كه استعداد آواز خواني خود را به تماشا ميگذاشتند با ذوق خوردن نانقندي و چاي شيرين در جشن مسجد، عجين ميشد. يادش به خير مادر، هميشه در نيمه شعبان گلدانهاي زيبايش را كه در حياط بيستمتري خانه، كنار حوض نقليمان پرورش داده بود كنار كوچه ميچيد تا سهمي در جشن ميلاد نور داشته باشد و در دعاهايش اسم امام زمان (عج) بود و سايه او. و چقدر حس خوبي هست زير سايه او بودن. همه ما با او حرف زدهايم، درددل كردهايم و آمدنش را به انتظار نشستهايم. در انتظار او كه با خود عدالت ميآورد و نابرابريها را محو ميكند. او كه با خرافهزدايي، احيا كننده ارزشهاي دين خالص ميشود. او كه همه زورگويان را جاي خود مينشاند، دست ضعيفان را ميگيرد و ظلم، اين تجربه تلخ تاريخ بشريت را محو كرده و دنيا را از عدل و داد پر ميكند. و چقدر دلنشين است كه ما در اين انتظار تنها نيستيم، بلكه همه اديان به نوعي در انتظار مصلح بزرگ هستند.امروز، زير سايه او، همه آرزوها را دوباره مرور كنيم. آرزوي مشترك امروز همه ما، داشتن «چشماندازهاي خوب براي كشورمان » است كه قطعا اميد و تلاش ميتواند كليد گشايش رسيدن به افقهاي روشن شود.