• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5711 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۸ اسفند

نسل زد و انتخابات در كلام وزير

نيوشا طبيبي

سر راست و بي‌تعارف، آرزويم را به عرض برسانم. شايد اين آرزوي شما هم باشد. روزي برسد كه مسوولان محترم از آن عرش اعلايي كه تصور مي‌كنند در آن جاي دارند پايين بيايند و در باطن و در معني و نه در زبان و حركات نمايشي و پروپاگاندايي، به راستي از جنس مردم شوند. يعني دست از صدور احكام غيرقابل ترديد و بايد و نبايد گفتن بردارند و با نگاهي برخاسته از احترام با مردم سخن بگويند. در ظاهر و به وقت احتياج و انتخابات حرف‌هاي خوشايند نزنند و در باطن و در خلوت مردم را «عوام كالانعام» بدانند و براي فهم و تحليل و شناخت آنها ذره‌اي ارزش قائل نشوند.
قسم مي‌خورم كه در عرايضم ذره‌اي عنادورزي ندارم، بحث اين دولت و آن دولت هم نيست. اگر در روزنامه‌اي اصلاح‌طلب، سالياني است كه قلم مي‌زنم معني‌اش اين نيست كه همه ‌چيز اين‌طرفي‌ها را قبول دارم و با همه ‌چيز آن طرفي‌ها ضديت مي‌كنم. نه، اعتقاد دارم اول شرط اصلاح‌طلبي، صداقت و انصاف است و در دولت‌هاي پيشين هم، مديراني كه خود را ژن برتر و تافته جدا بافته و نعمتي ارزاني شده بر خلايق مي‌دانستند، كم نبودند. شواهد بر عرايض من را مي‌توانيد در اظهارات روزانه روسا و مديران محترم پيدا كنيد. از فرماندار شهر كوچكي در گوشه‌اي از خاك ايران تا مديركل آموزش و پرورش يك استان و تا مدير عالي مقامي مانند وزير، در هر موضوعي خود را موظف مي‌دانند تحليل خود را به رسانه‌ها ارائه كنند يا در سخنراني‌ها به گوش مردم برسانند. آن‌هم نه تنها به صورت تحليل، بلكه به عنوان دستورالعمل، تحليلي حاوي بايدها و نبايدها.
حالا چه شد كه داغ دلم تازه شد و وقت باارزش شما خواننده محترم را گرفتم؟ طبق روال معمول كه اخبار را از كانال‌هاي تلگرامي داخلي تعقيب مي‌كنم و در همين كانال محترم اعتمادآنلاين به نقل قولي از وزير محترم كشور برخوردم. گفته‌اند: «نسل «زد» ارتباطي با فرهنگ ايراني ندارد، …، راي اولي‌ها بايد در ۱۱ اسفند نشان دهند كه جوان ايراني در چه سطحي از فرهيختگي قرار دارد، … ديگران مي‌خواهند جوانان ما را با نسل «زد» مقايسه كنند.»
سه جمله از ايشان نقل شده است، هر سه جمله حاوي تحليل ايشان و حكم‌شان درباره نسل جوان ايراني يا همچنان كه گفته‌اند «نسل زد» است. اول كه گفته‌اند ««نسل زد» ارتباطي با فرهنگ ايراني ندارد.» اين فرمايش خطاي ايشان با مشاهدات عيني من و البته تعاريف چيزي كه به نسل «زد» يا زي يا Gen Z معروف شده است در تضاد كامل است. اين اصطلاح به متولدين بازه زماني ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۹ اطلاق مي‌شود. آنها را اولين نسلي مي‌دانند كه «بومي ديجيتال» تلقي مي‌شوند و در زمانه‌اي به دنيا آمده‌اند كه ابزار ديجيتال نه به عنوان وسايلي فوق‌العاده بلكه جزیي از ضروريات عادي زندگي است و آنها طبيعتا كار با اين فضا و ابزار جديد را به خوبي آموخته‌اند و از اين نظر با نسل پيشين خود در تفكر و شيوه منطق متفاوت هستند. حتما مي‌دانيد كه اتفاقا اين نسل در سراسر جهان، زيست اخلاقي‌تري نسبت به نسل پيش از خود دارد. مصرف الكل بين آنها به كمترين ميزان رسيده و درگير حساسيت‌هاي شغلي و تحصيلي بيشتري هستند. آنها هوشمندتر، بااخلاق‌تر و متعهدتر از والدين خود شده‌اند. تلقي آنها از مقولاتي مثل محيط زيست، عدالت اجتماعي و ثروت به كلي با ديدگاه‌هاي سابق متفاوت است. نسل زد ايراني كه در خارج از ايران متولد شده يا آنجا رشد كرده، به ريشه‌هاي فرهنگ ملي‌اش وفادارتر و علاقه‌مند‌تر است، اگرچه ديدگاه بسياري از آنها با آنچه تلقي ما از فرهنگ و هويت ملي ‌است تفاوت‌هاي اساسي دارد. ولي ناديده گرفتن پيوندهاي قدرتمند فرهنگي بين اين نسل، يا انكار وجود نسلي با مشخصه‌هايي كه عرض كردم، آن ‌هم از سوي يكي از مهم‌ترين مسوولان سياسي كشور، مي‌تواند پيامدهاي سنگيني به همراه داشته باشد. 
نكته دوم اين است كه جوان نسل زد ايراني مي‌تواند با انتخاب آزادانه بين راي دادن يا ندادن فرهيختگي خودش را نشان بدهد. اگر مسوولان محترم و به‌ويژه وزيري كه مدير انتخابات كشور است بتواند با استدلال‌هاي محكم‌تري كه بار تخفيف و تحقير كمتري داشته باشد، آنها را براي شركت گسترده قانع كند، در منطق اين نسل پذيرفته‌تر است. خلاف صحبت وزير محترم اين است كه راي اولي‌اي كه به هر دليلي علاقه‌اي به راي دادن ندارد از دايره فرهيختگي و لاجرم فهم بيرون است. البته اساسا اين پرسش مطرح است كه آيا لازم است نوجوان راي اولي بار صفت سنگين «فرهيختگي» را بر دوش بكشد يا نه؟ خوب معلوم است كه اطلاق فرهيختگي به يك نوجوان، ولو موافق با ما، چندان صادقانه نيست.
و در آخر من مي‌توانم قسم بخورم كه بخش اعظم جهان براي تلقي ما از نسل زد «تره» هم خرد نمي‌كنند. حتما دشمناني وجود دارند و حتما تهديداتي هست. قطعا جلب نظر جوانان و نوجوانان ايراني براي مخالفان و دشمنان ايران جذاب و جالب است، اما اگر ما روي گشاده و موضع پدرانه‌اي داشته باشيم، اگر همه جوانان و نوجوانان ايراني را بدون هيچ صفت اضافي ديگر - كه متمايز‌كننده و تفرقه‌افكنانه است - دوست داشته باشيم و براي‌شان كار كنيم، چه كسي مي‌تواند براي جوان ما برنامه‌ريزي كند؟ من به عنوان پدر يكي از همين نوجوانان ديده‌ام و مي‌دانم كه آنان تا چه حد به ميهن خود عشق مي‌ورزند، دوستش دارند و برايش ارزش قائل هستند، حتي اگر مسوولان كشور آنها را به رسميت نشناسند. آنها ياد گرفته‌اند كه «صبر پيش گيرند و دنباله كار خويش گيرند».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون