نگاهي به حضور الخليفي مقابل ماكرون
مدير پياسجي، از مذاكرات صلح غزه تا ترنسفر فوتباليست در كاخ اليزه
گروه ورزش
مالك پاري سن ژرمن سفر درازي از دويدن دنبال توپ تنيس تا ميانجيگري صلح جهاني از طريق قرارداد با اريك ماكسيم چوپوموتينگ، طي كرده است. به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از نشريه گاردين، ليگ فوتبال فرانسه به مرز هشدار رسيده است. دور جديد حق پخش تلويزيوني براي فصل جديد هنوز فروخته نشده است. رييس پاري سن ژرمن براي حل مساله فيرپلي مالي (FFP) نياز به يك معامله بزرگ دارد. رييس beIN Sports البته به زودي براي كمك خواهد شتافت، چراكه هنوز افراد دلسوزي در دولت قطر وجود دارند. خوشبختانه اميدي براي پيشرفت وجود دارد. عمدتا به اين دليل كه همه مولفههاي ذكر شده در بالا، در يك اتفاق نادر از منظر خوش شانسي، در يك شخص خلاصه شدهاند. همه آنها ناصر الخليفي هستند! اساسا، كاري كه رييس پاري سن ژرمن بايد انجام دهد اين است كه خود را متقاعد كند كه مبلغ زيادي پول به خود بدهد. شايد، اگر او واقعا با خودش سختگيري كند، نياز به يك فشار سياسي اضافي از جانب خودش، به عنوان وزير و رييس سرمايهگذاري ورزشي قطر هم باشد. در آن زمان خليفي ميتواند با پيروزي به ليگ فرانسه (يعني خودش) بازگردد و از آنجا خبرهاي خوب را براي اتحاديه باشگاههاي اروپا (همچنان خودش)، هياتمديره يوفا (باز هم خودش) و جام باشگاههاي جهان (دوباره خودش) ارسال كند. L’État, c’est moi. به معناي من دولت (همه كاره) هستم اينجا صدق ميكند. گفته ميشود كه برخي افراد دستي بر آتش دارند. خليفي براي مدت طولاني هر دو دستش را در آنجا درگير كرده به شكلي كه اكنون غيرممكن است بگوييم ماجرا واقعا از كجا شروع ميشود. خليفي اصلا خود ماجرا است. شواهد ديگري از اراده شگفتانگيز خليفي براي قدرتنمايي در صحنههاي خارقالعاده اين هفته در كاخ اليزه وجود داشت. اگرچه در نگاه اول اين فقط يك لحظه عالي براي تركيب عجيب و غريب ورزش و سياست بود. كيليان امباپه در مراسم استقبال رييسجمهور مكرون از نخستوزير قطر در روز سهشنبه، مهمان ويژه بود. اما درحالي كه كيليان فقط براي خوردن غذا در آنجا حضور داشت خليفي براي كار اصلي هفته، يعني مذاكرات سطح بالاي دولت بر سر ميانجيگري آتشبس در غزه، حضور پيدا كرده بود. بله واقعا عجيب است. مردي كه با اريك ماكسيم چوپو- موتينگ قرارداد امضا كرد، اين هفته در گفتوگوها در مورد بزرگترين بحران نظامي و انساني روي كره زمين نيز حضور داشت. حضور خليفي البته نگرانيهايي نيز به وجود آورد تا جايي كه دولت قطر بيانيهاي صادر و تاكيد كرد با وجود اينكه رييس پياسجي در «جلسات متعدد بين هياتها» حضور خواهد داشت، او عملا «در بحثهاي مربوط به درگيري در خاورميانه شركت نكرد.»
بسيار خوب! اما آيا ما مطمئن هستيم؟ در هر صورت، به نظر ميرسد كه نشاني از نفوذ فوتبال در صحنه جهاني هست. كمي شبيه به اصرار دولت بريتانيا كه ميخواست دن اشورث (مدير فوتبالي سرشناس بريتانيا كه با نيوكاسل تحت مالكيت عربستان همكاري ميكرد) در طول مذاكرات درباره جنگ اوكراين كنار سفير ايالاتمتحده بنشيند. يا مارگارت تاچر كه دان هاو (فوتباليست و مدير فوتبالي انگليسي) را در سال 1986 به اجلاس ريكياويك شوروي فرستاد. اما پس از آن، اين ناصر است كه به طرز شگفتانگيزي مهمترين فرد در فوتبال جهان است. داستان او به خودي خود قابل توجه است. NAK (مخفف ناصر الخليفي) از خاندان قدرتمندي نيامده است. پدرش يك ماهيگير بود. او بعدها يك تنيسور حرفهاي شد و در چند تور بازي كرد. او سابقه خوابيدن در ماشينش براي جلوگيري از هجوم سوسكهاي هتل را دارد. سپس توانست به رنك 995 جهان برسد. موفقيت بزرگ او زماني رقم خورد كه از او خواسته شد تا ميراث شيخ حمد بن خليفه را مديريت كند.
به شكل فست فوروارد در فيلمها حالا NAK با خيال راحت به عنوان آقاي فوتبال جهان ثبت شده است كه در تمام لحظات بزرگ با پالتوي پشمي نرم، موهاي مرتب، خط فك خوب و ظاهري شبيه به جوانترين رييس كهكشان فوتبال حضور دارد و اكنون دور ميز، درحالي كه فرانسه و قطر در مورد چشمانداز اجتناب از آرماگدون در خاورميانه بحث ميكنند نيز به چشم ميخورد.
در اينجا نقاط جالبتري هم وجود دارد. واضحتر از همه، شواهد اوليهاي از سردرگمي، خطوط مبهم و مشكلات ساختاري است كه به دولتها اجازه ميدهد بهطور موثر موسسات ورزشي شما را وجه المصالحه قرار دهند تا سرمايهگذارها از طريق بازي با آنها راهي براي نفوذ به دولت شما پيدا كنند. با اشاره خاص، براي يك مخاطب انگليسي، به مورد ليگ برتر انگليس ميتوان اشاره كرد. منظور منچسترسيتي با مالكان اماراتياش است و همه مسائل بالقوه فاجعهبار ناشي از آن. اما پاريس يك پرونده منحصر به فرد را ارايه ميدهد. در پسزمينه مسائل صلح جهاني، ماكرون براي يك قرارداد حق پخش تلويزيوني با افرادي كه صاحب قدرتمندترين باشگاه فرانسه هستند، مذاكره ميكند. آيا اين مساله با قوانين باشگاهداري يا تيمداري يا اساسا فوتبال سازگار است؟ در همين حال، صندوق سرمايهگذاري قطر، كه آنقدر عميق در زيرساختهاي فرانسه نفوذ كرده و احتمالا ميتواند از درون آن را به كام خود بكشد،
به تازگي 10 ميليارد يورو ديگر براي شركتهاي نوپا و فناوري وعده داده است. البته در اين ميان خصومتهاي واقعي ميان آنها با شهردار سوسياليست پاريس يعني هيدالگو كه حاضر نيست استاديوم پارك دو پرنس را به قطر بفروشد، ادامه دارد. استاديومي كه به نوعي نماد شهر پاريس هم محسوب ميشود. آيا اين همه مولفه پيچيده قرار است خود به خود حل شود؟ منصفانه؟ تميز؟ شفاف؟ در اين ميان ما هرگز به چشمانداز دور اما محتمل رييسجمهور شدن مارين لوپن در سال 2027 اهميتي نميدهيم. لوپن راستگرا كه در گذشته آشكارا با سرمايهگذاري قطر در حومههاي فقيرتر پاريس مخالفت كرده است. اگر اين اتفاق بيفتد، آن وقت بايد براي وحشيانهترين كشمكشها در هر جبهه آماده شد و براي فوتبال فرانسه آرزوي موفقيت كرد.
اين چه ربطي به فوتبال در دنيا دارد؟ بهطور مثال در ليگ برتر انگليس؟ تابلويي كه نشست كاخ اليزه در فضاي باز به ثبت رسيد به ما نشان ميدهد كه چگونه كارها انجام ميشود. سرمايهگذاري 10 ميليارد پوندي در انگليس؟ بله، يكي از آنها هماكنون به شكل شركت سرمايهگذاري موبادالا ابوظبي، شركاي شركت دولتي بريتانيا، وجود دارد و مديرش كسي نيست جز شيخ منصور، مالك منچسترسيتي. او هم به اندازه خليفي در انگلستان نفوذ دارد. ما ميدانيم كه اتهامات اتحاديه ليگ برتر عليه منچسترسيتي در سطح دولت بريتانيا مورد بحث قرار گرفته است. جدا از اين محمد بن سلمان هم هست. يكي ديگر از سرمايهگذاران بزرگ بالقوه كه خط ارتباطي مستقيمي با بوريس جانسون داشت و زماني كه تصاحب نيوكاسل براي عربستانيها بعيد به نظر ميرسيد اين ارتباط موثر واقع شد. در مواجهه با سرمايهگذاريها و اتحادهاي دنياي واقعي، لازم به يادآوري است كه ورزش براي آنها صرفا يك اسباببازي است كه گاهي براي مقاصدي مورد استفاده قرار ميگيرد. اين واقعيت پشت صحنه اتفاقي است كه در پاريس رخ داد. كيليان پرزرق و برق، ناصر الخليفي شيكپوش و اهرمهاي قدرت چنان عميق شده كه يك رييس باشگاه فوتبال را دور ميز مذاكرات صلح غزه مينشاند. FFP چه نظري دارد؟ برخي از قوانين فوتبال موارد استثنا دارد؟ بسيار خوب. اما بياييد پس از نقد شدن چكها در مورد آن بحث كنيم.