ادامه از صفحه اول
محدوديتهاي گرفتن ماليات
در نتيجه ماليات دريافتي هم كم ميشود، بنابراين ماليات بايد صرف ارايه خدماتي شود كه به سود توليد و درآمد و رفاه عمومي است، آنهم به اندازههاي محدود بايد باشد. اندازه و موارد ماليات در دنياي جديد از ضوابط علمي و اقتصادي دقيقي پيروي ميكند، چنين نيست كه دولت و مجلس ببينند بودجه كم دارند فوري دستور دهند كه يك ماليات از جايي تامين شود!! ماليات پول زور و مرتبط با اراده قدرت نيست. ماليات نوعي خريد و فروش است. خريد خدماتي كه عرضه آن در انحصار دولت است به هزينه مردم و از درآمد آنان. به محض آنكه اين رابطه ميان دو طرف مالياتدهنده و گيرنده وجود نداشته باشد، جامعه دچار بحران ميشود. متاسفانه دولت محترم بدون اينكه توجه كافي به منطق و ظرافتهاي ماليات و مالياتگيري بنمايد، ميكوشد كه كمبودهاي مالي خود را از مالياتهاي گوناگون كه بعضا عجيب است، تامين نمايد. ماليات بر ثروت و نه بر درآمد و تعاريف كشدار و انواع مقررات مالياتي كه در قانونهاي جديد اضافه ميكنند از اين نمونه است. همه اينها ضد توليد و درآمد مشروع است و موجب فرار سرمايه و دوريگزيني از توليد ميشود.
انتخاباتي از نوع ديگر
از ظرفيتهاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي لازم برخوردار شدهاند. هر چند كه نمايشگر ورود يافتگان به مجلس شوراي اسلامي مويد تصويري سياسي از گروههاي متعلق به جناحي خاص است. اما در همان جناح خاص كه موسوم به اصولگرايي هستند نيز تنوع ديدگاهها مويد نوعي عدم تفاهم در داشتن برنامه موج ميزند. هيچ يك از ورود يافتگان به مجلس به خصوص در شهرهاي بزرگ هيچ راهكاري براي حل مشكلات كشور نداشتند يا ارايه نكردند.... جالب اينجاست كه نامزدي پس از راي آوري به دنبال قطع اينترنت آزاد بوده نه قبل از آن... از عجايب اين دوره انتخابات حجم زياد به عبارتي نزديك به300 هزار در تهران يا به تعبيري حدود 800 هزار راي باطله است. اين رقم براي كلانشهري با 12 ميليون جمعيت در روز و 9 ميليون نفر در شب كه حدود يكونيم ميليون نفر در انتخابات شركت كردهاند، قابل تامل است. انتخابات روز 11 اسفند بهرغم همه تفاوتها يك اشتراك داشت و آن اينكه هميشه ظاهرا دايره پذيرفتهشدگان براي نامزدي محدود و محدودتر ميشود تا جريان خالصسازي به سوي يك جناح خاص پررنگتر و ظرفيت پذيرش همه نظرات و ديدگاهها در آن به حاشيه رانده شود. در كنار اين مهم در شهرهاي بزرگ و كلانشهرها، انتقال امر مشاركت به شهرهاي كوچك و بهرهگيري از ظرفيتهاي قومي و فاميلي بود؛ امري كه سياستورزي را با نوع بيشتري از چالش روبهرو ميكرد و مفاهيم كلان چون منافع ملي را نيازمند دقت بيشتري ميكند. وقتي مصالح محلي بر مصالح ملي اولويت پيدا كند و رويكرد مشاركت از برنامه به انتصاب فاميلي و قومي تقليل يابد، نگراني براي برنامههاي ملي بيشتر ميشود. اين انتخابات دو درس بزرگ براي مديران و يك آموزه براي جامعه داشت:
آموزههاي مديران: مردم براي حضور در انتخابات نيازمند ارايه علايم مثبت مشوقگر هستند تا بهكارگيري ابزارهاي مذهبي و تكاليف شرعي و عذاب وجدان ملي. آنها را بايد با تصويرسازي مثبت به سوي آينده روشن تشويق به حضور كرد. در واقع آنها را بايد براي زندگي خوب و مطمئن و كاهش رنجها اميدوار كرد و يادآور شد كه حرفها و نظرات آنان است كه ميتواند برنامه مديريت كشور را طراحي كند. دوم اينكه مديران آموختند كه رويكرد سلبي قادر به جلب مشاركت نيست، بلكه رويكرد ايجابي يعني شنيدن و گوش دادن و باورپذيري به نقش مردم در تعيين سرنوشت است كه ميتواند حركت انتخاباتي را تقويت و پررنگ كند وگرنه با حذف، تهديد و ناشنيداري نميتوان به جلب مشاركت كمكي كرد.
آموزههاي جامعه: جامعه آموخت ميتواند به روشني نظرات اصلاحي خود را بيان كند؛ جامعه به صورت مدني با بهرهگيري از ظرفيت قانوني به مسوولان يادآور شد مجلسي قادر است سرنوشت امور را به دست بگيرد كه قدرتمند به راي مردم باشد، شهري با 12 ميليون نفر جمعيت، نماينده اولش كه حدود 500 هزار راي دارد با احتياط نظاره ميكند. شهري كه حدود 6 ميليون واجد شرايط رايدهندگي دارد، يقينا انتظارش براي نماينده اول بيش از 2 ميليون راي است. كما اينكه پيش از اين نيز در انتخابات گذشته اين را به نمايش گذاشته است؛ حتي در انتخابات 1396 شوراهاي شهر و روستا نفر اول شوراي تهران نزديك به دو ميليون راي تنها از مناطق 22گانه تهران داشت. اين جامعه خشونت پرهيز با عينيت بخشيدن به اين حقيقت كه بنا دارد اصلاح امور را بدون خشونت به انجام برساند و از ابزارهاي مدني خود بهره بگيرد پيامي روشن به خشونتگرايان انتقال داد و آموخت كه ميتواند ظرفيتهاي مدني خود را در انتقال پيام به كار بگيرد. جامعه ميخواهد زندگي كند و براي زندگي كردن ابزارهاي زندگي را به كار ميگيرد، از اين رو انتخابات 11 اسفند 1402 درسي چند سويه به همه بازيگران ارايه كرد كه با نگاهي تيزبينانه ميتوان آنها را دستهبندي كرد و دانست كه جامعه بدون خشونت خواهان پيگيري انتظارت است و حاكميت با توجه به ميثاق ملي يعني قانون بايد بر آن تاكيد داشته باشد. تبعيت از قانون به معناي تحقق همه مواد قانون است، اين به معني آن است كه با تكيه به تفكيك قوا و پرهيز از نهادهاي جانبي تصميمگيري و حفظ حقوق مردم در بستر معناپذيري از خواست جامعه با همه تنوع و تكثر؛ حاكميت ميداند در جامعهاي حكمروايي ميكند كه مجموعهاي از اقوام، مذاهب، اديان و... با همه سلايق متنوع را راهبري ميكند پس بايد امكانات لازم براي پاسخگويي به خواستههاي آنها را در خود ايجاد كند و تنها معيار ايجاد آن قانون صريح و شفاف و نظارتپذير است. حاكميت ميداند كه حكمروايي مسيري يكطرفه نيست، بلكه بهطور مداوم در حال رفت و برگشت است تا بتواند با دايرهاي بسيط نقش خود را ايفا كند. تعيين حضور مردم و خواست آنها لحظهاي است كه آنها بدانند كه حاكميت برمبناي ميثاق جمعي با رويكرد ارايه خدمت در جهت خواست آنها در حركت است. دسترسي به خواست مردم امري دور از ذهن نيست. جهان راههاي گوناگوني براي اين آشنايي جستوجو كرده كه يقينا با ابزارهاي در دسترس حاكميت بسياري از آنها قابل حصول است. جامعه ايراني جامعهاي پويا و زنده است و براي آينده برنامههاي توسعهاي زيادي را طراحي كرده است. همراهي و همگامي حاكميت در دسترسي به اين آينده مشترك، در بستر بسيط بودن و دوري از تمايلات جناجي يا راههاي پر پيچ و خم سياستورزي است.