پيشبيني ميشود افزايش مزد كارگران برای سال 1403 به حداقل برسد
تغييرات كاهشي در اقلام سبد غذايي كارگران توسط وزارت بهداشت
در جدول جديدي كه به شوراي عالي كار ارايه شده، ميزان نياز روزانه به گوشتهاي قرمز و سفيد، نان، برنج و ميوهها كاهش يافته است
نماينده كارگران در شوراي عالي كار در گفتوگو با «اعتماد»: نماينده وزارت بهداشت گفت الگوي غذايي را مانند الگوي اروپا تغيير داديم!
بنفشه سام گيس
رييس كارگروه مزد شوراهاي كشور كه از روز سهشنبه هفته قبل (15 اسفند) در جلسات كميته دستمزد شوراي عالي كار حاضر شده، به «اعتماد» گفت وزارت بهداشت در جدول جديدي كه به شوراي عالي كار ارايه كرده، ميزان نياز روزانه به اقلام خوراكي مفيد را كاهش داده در حالي كه اين جدول، يكي از مولفههاي مهم در تعيين مزد كارگران است و حالا با اعداد اين جدول كه فاصله زيادي با يك سبد غذايي مطلوب و تامينكننده انرژي كافي براي نيروي مولد دارد، خطر افزايش حداقلي مزد كارگران در سال 1403 بسيار پررنگتر شده است.
محسن باقري در گفتوگو با «اعتماد» در توضيح تغييرات جديد در جدول «سبد غذايي» در مقايسه با جدول سال 1391 گفت: «وزارت بهداشت در جدول جديد ميزان نياز روزانه به نان، برنج، گوشت قرمز، گوشت سفيد، قند و شكر و ميوهها را كاهش داده، ميزان نياز روزانه به روغنهاي نباتي، سيبزميني و سبزيجات را ثابت نگهداشته، ميزان نياز روزانه به ماكاروني، تخممرغ، حبوبات و لبنيات را افزايش داده اما در اين جدول از سهم گروه آبزيان (ماهي و ميگو) خبري نيست. در جدول سال 1391 ميزان نياز روزانه به نان براي هر نفر 310 گرم بوده كه در جدول جديد ارايه شده به شوراي عالي كار، اين عدد به 290 گرم كاهش يافته است. در جدول سال 1391 ميزان نياز روزانه به برنج 95 گرم بوده كه در جدول جديد به 70 گرم كاهش يافته. در جدول سال 1391 ميزان نياز روزانه به ميوهها 280 گرم بوده كه در جدول جديد به 200 گرم كاهش يافته. در جدول سال 1391 ميزان نياز روزانه به گوشت قرمز 38 گرم بوده كه در جدول جديد به 30 گرم كاهش يافته. در جدول سال 1391 ميزان نياز روزانه به گوشت سفيد 64 گرم بوده كه در جدول جديد به 60 گرم كاهش يافته. در جدول سال 1391 ميزان نياز روزانه به قند و شكر 40 گرم بوده كه در جدول جديد به 35 گرم كاهش يافته. در جدول سال 1391 ميزان نياز روزانه به سيبزميني 70 گرم، ميزان نياز روزانه به سبزيجات 300 گرم و ميزان نياز روزانه به روغنهاي نباتي 35 گرم بوده كه اين سه قلم در جدول جديد ثابت مانده است. در جدول جديد وزارت بهداشت و در مقايسه با جدول سال 1391 ميزان نياز روزانه به ماكاروني از 20 گرم به 25 گرم، حبوبات از 26 گرم به 30 گرم، لبنيات از 250 گرم به 300 گرم و تخممرغ از 35 گرم به 40 گرم افزايش يافته است. در جدول سال 1391 مجموع نياز روزانه به 13 قلم ماده غذايي 1563 گرم بوده كه در جدول جديد به 1480 گرم كاهش يافته است.»
باقري ميگويد نماينده وزارت بهداشت كه روزهاي چهارشنبه (16 اسفند) و شنبه (19 اسفند) به جلسه شوراي عالي كار آمده بود، در دفاع از اين جدول غذايي گفته كه اين ارقام، با استناد به الگوي غذاي سالم در كشورهاي اروپايي تعيين و تنظيم شده است: «نماينده وزارت بهداشت گفت ما اين سبد را براي عموم مردم و جمعيت عمومي تنظيم كردهايم و از آنجا كه در كشورهاي اروپايي، مصرف گوشت قرمز كاهش يافته، ما هم در سبد غذايي ميزان گوشت قرمز را كاهش دادهايم كه اين حرف، آدرس اشتباه به كارگران و مردم است چون در كشورهاي اروپايي، گوشت گوسفند و گاو به شيوهاي كه در ايران مصرف ميشود اصلا جايگاهي ندارد و در عوض، مصرف ماهي و ميگو در اروپا مرسوم است كه در جدول جديد وزارت بهداشت، هيچ اثري از گوشت ماهي و آبزيان نيست و حتي سهم گوشت سفيد هم كاهش يافته است. اگر بنا به ادعاي نماينده وزارت بهداشت، مبناي اين جدول، الگوي غذايي كشورهاي اروپايي باشد، روغنهاي نباتي سالهاست كه از سبد غذايي كشورهاي اروپايي حذف شده در حالي كه در جدول جديد وزارت بهداشت، سهم روغن نه تنها كاهش نداشته بلكه بدون تغيير باقي مانده و تصور ما اين است كه دليل ثابت ماندن سهم روغن در اين جدول، كالري بالاي اين ماده خوراكي و تاثير مثبت در ارقام سبد غذايي باشد و البته ثابت ماندن ميزان روغن مصرفي در اين جدول يك تناقض با حرفهاي نماينده وزارت بهداشت دارد چون نماينده وزارت بهداشت در جلسات اخير شوراي عالي كار گفت كه به دليل آمار بالاي چاقي در كشور، ميزان كالري مورد نياز در اين سبد غذايي كاهش يافته كه باز هم روشي براي گمراه كردن مردم است چرا كه اگر چنين دغدغهاي صحت داشت، در جدول جديد، ميزان نياز روزانه به ميوهها به جاي كاهش بايد افزايش مييافت. آيا مصرف ميوه عامل چاقي است يا مصرف روغنها؟ استنباط ما از اعداد اين جدول جديد، عكس ادعاي نماينده وزارت بهداشت است؛ از نظر وزارت بهداشت، مصرف ميوه باعث چاقي بوده و بنابراين، 80 گرم از نياز روزانه به ميوه كم شده و در عوض، ميزان نياز روزانه به روغن ثابت مانده است! البته يك توجيه ديگر هم براي كم كردن نياز روزانه به برنج و نان مطرح و گفته شد كه به دليل معضل كمآبي در كشور و آببري بالاي كشت گندم و برنج، در جدول جديد ميزان نياز روزانه به گندم و برنج كاهش يافته كه اين هم مصداقي از گمراه كردن مردم بود چون بيشترين توليدات گندم در استانهاي آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، اردبيل و خراسان است كه در اين مناطق هم، گندم به شيوه ديم كشت ميشود و بنابراين، آبياري و هدر رفت آب نداريم. شاليزارهاي شمال هم به دليل حجم بارندگي اين مناطق، هيچگاه نياز به آبياري نداشته اگرچه كه اكنون شاليزارهاي شمال در حال تبديل به آپارتمان و ويلاست و در عوض، برنجكاري در استانهاي كمآب افزايش يافته و حالا كارگران بايد تاوان سياستهاي اشتباه دولت را با كاهش سهم روزانه نان و برنج مصرفيشان بپردازند.»
باقري در اشاره ديگري به تغييرات عمدي و حساب شده وزارت بهداشت در جدول غذايي جديد ميگويد: «در جدول جديد، حجم درشت مغذيها و پروتیين را كم كردهاند و حجم ريزمغذيها را افزايش دادهاند در حالي كه ريزمغذيها هيچگاه مبناي محاسبه سبد معيشت در شوراي عالي كار نبوده كه حالا انتظار افزايش آن را داشته باشيم. كل سبد معيشت كارگري، همواره همين اقلام غذايي بوده و كاهش وزني پروتیين و نان و برنج و ميوه، مساوي با از دست رفتن بخش عمدهاي از سبد معيشت و البته مساوي با كاهش دريافت كالري مورد نياز خواهد بود اگرچه كه در قبال اعتراضات ما ادعا شد كه اين ميزان كالري براي كار كافي است در حالي كه محاسبات علمي و بهداشتي نشان ميدهد كه يك انسان داراي علائم حياتي و بدون هيچگونه تحرك، براي زنده ماندن نيازمند دريافت 2100 كالري در روز است و حالا با اين جدول وزارت بهداشت، قرار است ميزان كالري روزانه به 2350 كالري برسد و در واقع، با اين جدول، يك كارگر كه روزانه 8 تا 12 ساعت كار ميكند فقط 250 كالري بيشتر از فردي دريافت خواهد كرد كه شبانهروز از جا حركت نميكند و هيچ تحركي ندارد.»
باقري تاكيد ميكند كه «سبد غذايي» بدون نظرخواهي از نمايندگان كارگران تدوين شد در حالي كه طبق توافق پارسال با وزارت بهداشت، مقرر بود كه هرگونه تغيير در سبد غذايي ارايه شده به شوراي عالي كار، با حضور شركاي اجتماعي انجام شود اما دفتر بهبود تغذيه وزارت بهداشت به قول خود پايبند نمانده و از نمايندگان كارگري براي حضور در جلسات مشورتي دعوت نكرده و از نظر نماينده جامعه كارگري در كميته دستمزد شوراي عالي كار، يك سبد غذايي يكطرفه و سياستمدارانه در راستاي ارزانسازي سبد معيشت كارگران تنظيم و ارايه شده است: «ديروز (19 اسفند) و در سومين جلسه كميته دستمزد، اعضاي كميته اصرار داشتند كه همين سبد غذايي مبناي نرخگذاري سبد معيشت كارگران و سپس، تعيين مزد 1403 قرار بگيرد كه ما اعلام كرديم اين سبد غذايي به هيچوجه مورد پذيرش ما نيست و آن را رد ميكنيم و در جواب دفاع نماينده وزارت بهداشت از اين سبد غذايي گفتيم كه اين سبد، صرفا براي زنده ماندن يك فرد كفايت ميكند و معاون وزير كار هم به تغييرات عددي در اين جدول انتقاد داشت و ميگفت كه اين جدول از لحاظ تامين ريزمغذيها غني نيست و كيفيت پاييني دارد.»
محسن باقري از سال 1400 به گروه كارگري شوراي عالي كار ملحق شده و ميگويد كه سال گذشته هم شاهد اتفاق مشابه (تلاش براي دستكاري سبد غذايي استاندارد به نفع كاهش نرخ سبد معيشت و در نهايت، اخلال در تعيين دستمزد عادلانه براي كارگران) بوده است:«پارسال همين جدول را ارايه دادند و قرار بود اين جدول مبناي محاسبه سبد معيشت قرار بگيرد و يكي از مسوولان مرتبط به ما گفت كه از ايشان خواسته شده تا سبد غذايي با 2300 كيلو كالري تعيين كنند. جدول ارايه شده در شوراي عالي كار، تاييديه وزارت بهداشت را نداشت و گروه كارگري به اين جدول فاقد تاييديه اعتراض و اعلام كرد كه استناد به اين جدول براي نرخگذاري سبد معيشت و تعيين مزد، وجاهت قانوني ندارد. امسال هم مثل سال گذشته به نماينده وزارت بهداشت گفتيم كه ما درباره نياز تغذيهاي كارگران آرماتوربند و كارگران معدن و كارگران سدسازي و راهسازي و پروژههاي عمراني و ساختماني صحبت ميكنيم كه با توجه به سختي كاري كه انجام ميدهند، روزانه حداقل به 5000 كالري نياز دارند در حالي كه سبد غذايي ارايه شده از سوي وزارت بهداشت، حداقلهايي از مواد غذايي است و به هيچوجه نميتواند مبناي تعيين سبد معيشت براي جامعه كارگري باشد. البته ما ميدانيم علت تغيير جدول غذايي، آن هم بعد از 11 سال چيست؛ در سال جاري به دليل كاهش قدرت خريد كارگران، بسياري از اقلام غذايي از سفره خانوار كارگري حذف شده و وزارت بهداشت هم كاهش مصرف اين خوراكيها را مبناي تعيين جدول جديد قرار داده اما به اين نكته مهم توجه نميكند كه كاهش مصرف اقلامي مثل شير و لبنيات و گوشت قرمز از سبد خانوار كارگري، به دليل ناتواني از خريد اين اقلام غذايي و به دليل دستمزد ناكافي كارگران بوده است. مغفول ماندن اين نكته، ثابت ميكند كه جدول غذايي جديد، يك جدول علمي نيست و نميتواند مبناي تصميمگيري براي اقتصاد خانوار كارگران كل كشور باشد.»
مرجع متولي تدوين سبد مطلوب غذايي (جدول اقلام خوراكي براساس ميزان نياز كالري گروههاي سني) انيستيتو تحقيقات تغذيهاي و صنايع غذايي است و طي دو دهه اخير هم تمام جدولها توسط همين موسسه تدوين و ارايه شده است. يك منبع آگاه در دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي به «اعتماد» ميگويد كه امسال وزارت بهداشت بدون توجه به «سبد غذايي» تدوين شده توسط اين موسسه، جدول جديدي متناسب با خواسته شوراي عالي كار و با اعدادي خيلي پايينتر از واقعيتهاي تغذيهاي تنظيم كرده تا در تعيين سبد معيشت و دستمزد سال 1403 كارگران، اين سبد غذايي غيرواقعي مبنا قرار بگيرد و ميافزايد: «ما وقتي اين جدول را ديديم اعتراض كرديم و گفتيم اين جدول به هيچوجه موردتاييد نيست، چون اين جدول بدون مشورت با انيستيتو تحقيقات تغذيه و برخلاف اصول علم غذايي تدوين شده است. سبد غذايي، با سه مدل سبد كف، سبد سقف و سبد مطلوب تدوين ميشود و دولت براي تعيين يارانهها و دستمزد، همواره سبد كف را ملاك قرار داده و بنابراين، فردي كه دريافت مواد غذايي كمتر از سبد كف داشته باشد، حتما با مشكلات جسمي مواجه ميشود. وزارت بهداشت نه تنها به ارقام سبد كف بيتوجه بوده، با دستكاري در اعداد مورد محاسبه انيستيتو تحقيقات تغذيه، مرتكب خرابكاري شده تا نتيجه جلسات شوراي عالي كار كاملا به نفع گروه كارفرمايي در تصويب حداقل مزد كارگران تمام شود چون وقتي استاندارد پايه ميزان نياز مواد خوراكي در سبد غذايي، كم باشد، كارگران نميتوانند انتظار سبد معيشت بالاتري داشته باشند و بنابراين حتما ميزان افزايش مزد كارگران در سال 1403، حداقل خواهد بود.»
طي دو دهه اخير و در سالهاي 1387 و 1391، دو سبد غذايي جامع توسط انيستيتو تحقيقات تغذيهاي تدوين و ارايه شد كه در سبد غذايي سال 1387، ميزان نياز روزانه به نان 320 گرم، برنج 100 گرم، ماكاروني 20 گرم، حبوبات 26 گرم، سيبزميني 70 گرم، سبزيها 280 گرم، ميوهها 260 گرم، گوشت قرمز 48 گرم، گوشت سفيد 50 گرم، تخممرغ 24 گرم، شير و لبنيات 225 تا 240 گرم، روغن 35 تا 40 گرم و قند و شكر 40 تا 50 گرم تعيين شده بود. 4 سال بعد و در سال 1391 جدول جديدي منتشر شد كه در اين جدول ميزان نياز روزانه به برخي مواد غذايي كاهش و برخي ديگر افزايش يافته يا ثابت مانده بود. در جدول سال 1391، ميزان نياز روزانه به نان به 310 گرم، برنج به 95 گرم و گوشت قرمز به 38 گرم كاهش يافته بود، ميزان نياز روزانه به سبزيها به 300 گرم، ميوهها به 280 گرم، گوشت سفيد به 64 گرم، شير و لبنيات به 250 گرم و تخممرغ به 35 گرم افزايش يافته بود اما ميزان نياز روزانه به ماكاروني، حبوبات و سيبزميني ثابت مانده بود و مجموع كالري تامين شده از طريق اين سبد غذايي، 2573 كيلو كالري برآورد شده بود.
مرتضي عبداللهي، عضو گروه پژوهشي انيستيتو تحقيقات تغذيهاي و صنايع غذايي كشور در گفتوگو با «اعتماد» و در توضيح شيوه محاسبه ميزان كالري مورد نياز هر فرد بزرگسال و تبعات دريافت كالري كمتر از ميزان توصيه شده ميگويد: «در محاسبه كالري موردنياز، مولفههايي مثل سن، جنس، وزن، قد و ميزان فعاليت بدني مدنظر قرار ميگيرد. به عنوان مثال، يك مرد 20 تا 30 ساله با وزن 75 كيلو و قد 175 سانتيمتر، روزانه به ٢٢٠٠ الي 2700 كيلو كالري نياز دارد اما اگر اين مرد يك كارگر ساختماني باشد كه هر روز در حال حمل مصالح و بالا و پايين رفتن از سازه در حال ساخت است، نياز روزانه كالري او ممكن است تا ٣۵٠٠ كيلو كالري هم افزايش پيدا كند و حتي اگر اين مرد كارگر، 100 كيلو وزن داشته باشد، بايد روزانه ۴٠٠٠ كيلو كالري دريافت كند اما اگر وزنش 60 كيلو باشد ميزان نياز روزانه او از 2200 كيلو كالري بيشتر نخواهد بود. هر فرد بزرگسال، چه كارگري كه كار سخت دارد و چه فردي كه كار فيزيكي سنگيني انجام نميدهد، بايد اصول راهنماهاي غذايي و هرم غذايي را رعايت كند به اين معنا كه مجموع چربي مصرفي فرد بزرگسال در طول روز، نبايد از 30درصد كالري دريافتي روزانه بيشتر باشد. البته راهنماي تغذيه، اصول كلي درباره مصرف غذاهاست و جز مواردي مثل ميزان نمك مصرفي يا اسيدهاي چرب ترانس، به عدد مطلق مقدار مصرف هر ماده غذايي ارتباطي ندارد. طبق اين راهنماي تغذيه، افراد بالغ؛ چه آن فردي كه روزانه به 2000 كيلو كالري نياز دارد و چه آن فردي كه بايد روزانه 5000 كيلو كالري دريافت كند، بايد غلات كامل بخورند، روغنهاي خوب مثل روغن زيتون كانولا و فاقد اسيد چرب ترانس مصرف كنند، مصرف گوشت قرمز را محدود كنند و ميزان مصرف گوشت ماهي را افزايش دهند و لبنيات كم چرب بخورند. اگر يك فرد بزرگسال، كمتر از ميزان نياز روزانهاش غذا بخورد، به دليل آنكه بدن قادر به تحمل كمبود كالري نيست، منابع چربي و پروتئين ذخيره شده در بدن، جايگزين كمبود كالري دريافتي خواهد شد كه در اين شرايط، كاهش تدريجي وزن فرد آغاز ميشود. اگر به هر دليل، جايگزيني ذخاير چربي و پروتئين به عنوان منابع تامين انرژي ميسر نشود، كارايي فرد به طور محسوس كاهش پيدا ميكند و در چنين شرايطي، فردي كه بايد 8 ساعت كار كند، بعد از 5 ساعت كار روزانه، چون كالري براي سوخت و ساز بدن ندارد، توان كار را از دست ميدهد و ناگزير است كه بنشيند. نكته مهم اين است كه وقتي فردي كالري كمتر از نيازش دريافت ميكند، به احتمال 90درصد، بابت دريافت پروتئين و ساير مغذيهاي موردنياز براي كارايي بدن هم دچار كمبود شده است. نگراني ما اين است كه كمبود دريافت كالري، مساوي است با كمبود دريافت كلسيم و آهن و روي و ويتامين B2 و ويتامين B1 و ويتامين C. ما اطمينان داريم كه وقتي فردي، نه به صورت داوطلبانه بلكه به صورت اجباري و بر اثر مسائل مالي و اقتصادي، كمتر از نياز روزانهاش كالري دريافت ميكند به اين معناست كه وقتي قدرت خريد نان 10 هزار توماني را ندارد، حتما توان خريد ميوه كيلويي 100 هزار تومان را هم نخواهد داشت. فردي كه كمبود دريافت كالري دارد، حتما با كمبود دريافت مغذيها هم مواجه است و مجموع اين كمبودها، باعث كاهش فعاليت جسماني و ذهني اين فرد ميشود و اگر اين فرد، يك كارگر و نيروي مولد باشد، در چنين شرايطي، شكي نيست كه هم ريسك خطر براي خودش و هم احتمال توليد محصول معيوب و نقص كارايي افزايش خواهد يافت.»