كجا به دنبال ايده ميگرديد؟
اوايل متوجه شدم كه قبل از خواب بايد روي موضوع متمركز شوم، و بعد ذهنم را آزاد كنم تا بخوابم. در خواب موضوع به ذهنم ميآمد و در ذهنم شكل ميگرفت. و همان موقع بلند ميشدم و شروع به خطخطي كردن و اتود كردن همان چيزهايي ميشدم كه در ذهنم نقش بسته بود. بعد همان خطخطيها را به تصوير مورد نظرم تبديل ميكردم.
از نظر حرفهاي، چه شخصي بيشترين تأثير را بر شما گذاشته است؟
افراد زيادي هستند. مثل مرتضي مميز . اما از پدرم بيشترين تأثير را گرفتم، چون ايشان باعث شدند تا با تصوير آشنا بشوم. پدرم مجلههاي «سپيد و سياه» و «تهران مصور» و... ميگرفتند و تصاوير زيبايشان را به دورتادور پيشبخارياي كه داشتيم ميچسباندند. و من ساعتها به اين تصاوير نگاه ميكردم و آنها را روي ديوار ميكشيدم. براي همين از پدرم خيلي كتك خوردم، چون با كارهاي من موافق نبودند. به جرﺃت ميتوانم بگويم كه پدرم بيشترين تأثير را روي من گذاشته است.
بزرگترين درس زندگي را از چه كسي گرفتيد؟
سال آخر هنرستان از خودم پرسيدم، «چه كار ميخواهي بكني؟ ميخواهي سربازي بروي؟!» گفتم: «نه.» (و تا آخر هم سربازي نرفتم.) گفتم: «ميخواهم بروم دانشگاه.» و خودم به خودم ياد دادم كه چگونه وارد دانشگاه بشوم. بزرگترين درس زندگي را از خودم گرفتهام.
بزرگترين دستاورد شما در حرفهتان چيست؟
بزرگترين دستاوردم درسهايي است كه از استادانم ميگرفتم. در هنرستان يك طرح پارچه با نقش دُلفين كار كردم كه خيلي برايش زحمت كشيده بودم، و ميديدم كه بقيه فقط كپي ميكنند. اما همه نمره عالي گرفتند و من گرفتم 12. از معلم پرسيدم، «من كلي زحمت كشيدم تا به اين طرح رسيدم!» معلممان گفت، «ميدانم زحمت بسياري كشيدي و كپي نكردي. اما اين پارچه را تن خواهرت ميكني؟!» آنجا فهميدم كه غير از طراحي بايد به موضوعات ديگري هم توجه كنم.
بزرگترين دستاورد شما در زندگي چيست؟
اگر منظور مادي است كه هيچچيز. همسرم هميشه ميگفت: نه پولداري، نه خانه. خلاصه، هيچچيز.
فلسفه شما در حرفهتان چيست؟
محبت و انسانيت. كل جوهره انسان، از نگاه من، محبت است. كل كائنات را كه نگاه ميكني، همه و همه به هم وصل هستند، و تنها نگاهم به زندگي، محبت است ـ فقط محبت.
فلسفه شما در مورد اوقات فراغت چيست؟
گوش دادن به ويولن ياحقي، و طراحي. اما هميشه احساس ميكنم كه يك كار هست كه هنوز انجام ندادهام. يك تابلوي بزرگ هست كه هنوز كار نشده و آن كارِ من است. اين اميد را براي خودم نگه داشتهام.
آيا موضوع مورد علاقهاي داريد كه تا بهحال فرصت انجام آن را پيدا نكردهايد و دوست داشته باشيد به آن بپردازيد؟
به قول سعدي: هر گلي نو كه در جهانآيد / ما به عشقش هزاردستانيم. من منتظر آن گل نو هستم كه خودم آن را خلق كنم و به عشقش هزاردستان شوم.
آيا سرگرمي خاصي داريد؟
تخته نرد. هر شب قبل از خواب دو دست تخته بازي ميكنم. غير از آن، دنياي من تشكيل شده از طراحي و طراحي و طراحي.
هنرمند يا گروه هنري محبوب شما كدام است؟
اردشير و بهمن محصص در نقاشي، و حسين محمد عليزاده در موسيقي. و البته شجريان كه نهايت موسيقي آوازي است.
اگر بنا شود يك تا چهار شخصيت را براي شام دعوت كنيد، آنها چه كساني خواهند بود؟
عمروليثصفاري، سقراط، ايرج ميرزاعليخاني و يعقوب ليثصفاري. سقراط، به خاطر سوالاتي كه هميشه مطرح ميكرده، برايم جالب بوده.
چه چيزي جمعآوري ميكنيد؟
هيچچيز. جمعآوري اشياي با ارزش برايم دلهره ميآورد؛ دلهره براي نگهداري آنان از گزند روزگار، مخصوصن زلزله. ميترسم روزي زلزله به آن اشيا صدمه وارد كند.
باارزشترين دارايي شما چيست؟
بچههايم.
بزرگترين نگراني و ترس شما چيست؟
هيچچيز. از چه بترسم!
اگر بنا باشد از فردا اين كاري كه انجام ميدهيد را نكنيد، چه حرفهاي را انتخاب خواهيد كرد؟
يك فولكس استيشن ميخرم كه هم جاي زندگي و هم يك رستوران سيار باشد. هر ماه به يك شهر سفر ميكنم و يك سهپايه ميگذارم و به بچههايي كه ميآيند هم درس ميدهم، و هم زندگي ميكنم.
از كتاب يك فنجان قهوه با ...