روزه و خويشتنداري
سيدحسن اسلامياردكاني
آزمون والتر ميشل، روانشناس امريكايي خيلي معروف است و در بسياري كتابهاي مرتبط نقل شده است. در اين آزمون، به تعدادي كودك يكي يك شيريني ميدهند و به آنها ميگويند كه اگر شيريني خود را تا يك ساعت بعد نگه داشتيد، يك شيريني ديگر جايزه ميگيريد. عدهاي با شعار «تا يك ساعت ديگر كي زنده است؟» تاب نميآورند و شيريني خود را ميخورند؛ اما عدهاي ديگر تحمل ميكنند و تا آخرين دقايق خود را نگه ميدارند و جايزه خود را ميگيرند. سالها بعد، ميشل و همكارانش، موقعيت اين كودكان را بررسي كردند و متوجه شدند به ميزاني كه كودكان در برابر وسوسه خوردن شيريني مقاومت كردهاند، وضع تحصيلي و شغلي بهتري دارند. اين آزمايش يك نكته ساده را نشان ميدهد؛ اهميت خويشتنداري و به تاخير انداختن خوشي براي رسيدن به مقصود. همه ما كمابيش تمايلاتي داريم و دوست داريم كه سريع آنها را برآورده كنيم. با اين حال اگر چنين كنيم عملا در درازمدت آسيب ميبينيم. براي نمونه، وسوسه ميشويم به كسي پرخاش كنيم، در برابر سخن ديگري سريع واكنش نشان بدهيم و خلاصه اسير خشم خود شويم. صبوري و خويشتنداري ما را از اين رفتارهاي غريزي، اما غيرمنطقي باز ميدارد. سنت روزهداري، در كنار كاركردهاي مختلفي كه ميتواند داشته باشد، در تقويت اين خويشتنداري تاثير كمنظيري دارد. كسي كه بتواند ساعتها، آزادانه و با اختيار، گرسنگي و تشنگي را تاب بياورد، يعني از خويشتنداري بالايي برخوردار است. در حالي كه در ماه رمضان غالب كسان در پي فوايد پزشكي روزه ميروند و آن را برجسته ميكنند، يك جنبه مهم روحي آن را كه همين خويشتنداري است، فراموش ميكنند. اگر كسي بتواند ساعتهاي متمادي گرسنگي و تشنگي را تاب بياورد و دم نزند، به احتمال قوي از پس مسائل ديگر هم برخواهد آمد. از اين منظر، روزه نوعي ورزش و به تعبير سنتي «رياضت» است؛ رياضت دقيقا به معناي تربيت و پرورش. تقريبا همه سنتهاي اخلاقي و ديني جهان به نوعي سنت روزه را در خود دارند. حال اين روزه گاه در قالب خاموشي طولانيمدت است و گاه به شكل گوشهاي نشستن يا از غذاهاي خاصي پرهيز كردن است. روزهداري نوعي تمرين منضبط ساختن تن و روح خويش است و چيرگي بر حالات تكانشي روان. روزه گرفتن لازمه رشد شخصيت و بلوغ عاطفي و معنوي است. اگر اين ادعا درست باشد، در اين صورت زماني روزه ميتواند چنين كاركردي داشته باشد كه اولا، آزادانه باشد، يعني آنكه شخص با اختيار خودش روزه بگيرد. دوم و مهمتر آنكه در معرض انتخابهاي ديگر و فرصتهاي متفاوت باشد. زماني روزهداري ميتواند در پرورش خويشتنداري موفق باشد كه شخص روزهدار، براي نمونه، در خانهاش امكان دسترسي به خوردني و نوشيدني را داشته باشد وگرنه او از سر درماندگي و اضطرار گرسنگي را دارد تحمل ميكند. اگر كسي روزه گرفتن را مشروط به آن كند كه نخست همه خوردنيها را از خانه بيرون ببرند و كسي در مدتي كه او روزه است، لب به غذا نزند و پختوپزي هم صورت نگيرد، اين ديگر تمرين خويشتنداري نيست؛ نوعي خودآزاري است. قرار است كه روزه روح آدمي را محكم كند تا بتواند در برابر خوردن و نوشيدن و گفتن و شنيدن ايستادگي كند. كسي كه روزه ميگيرد و انتظار دارد كه در زمان روزه گرفتنش ديگران حق خوردن و نوشيدن علني را نداشته باشند، مانند كسي است كه رژيم غذايي گرفته است و به همين دليل از همه اعضاي خانوادهاش ميخواهد كه به احترام تصميمي كه گرفته است، از خوردن و نوشيدن در حضور او خودداري كنند. درستي يا نادرستي اين رفتار در خانه و بيرون از خانه يكي است. روزهداري زماني تمرين خويشتنداري است كه ما روزه باشيم و اگر كسي در برابر ما، به هر دليلي، غذا خورد، به هم نريزيم، وسوسه نشويم و از پا در نياييم. پس به جاي آنكه در ماه رمضان بخواهيم رستورانها تعطيل شوند يا پرده بكشند و اگر كسي خواست در ظهر رمضان ناهار بخورد، برود گوشهاي و يواشكي غذا بخورد، بهتر است به روزهداران بگوييم روزه را نه نوعي مشقت و تكليف شاق، بلكه تمرين خويشتنداري و رشد معنوي بدانند و با طيب خاطر حضور كساني را كه در ملاعام غذا ميخورند، پذيرا باشند.