قاتل بعد از ۲۰ سال قبل از نوروز ۱۴۰۳ توسط مادر مقتول بخشیده شد
درگیری مرگبار به خاطر جای پارک
مردی که 20 سال قبل در درگیری بر سر جای پارک مرد دیگری را به قتل رسانده بود بعد از سالها تحمل زندان از سوی مادر مقتول بخشیده شد.
مهر ماه سال ۱۳۸۲ گزارش یک درگیری مرگبار به پلیس اعلام شد. ماموران وقتی در محل درگیری حاضر شدند، با پیکر خونین جوان ۲۵ سالهای مواجه شدند که هدف یک ضربه چاقو قرار گرفته بود. هر چند او توسط اورژانس به بیمارستان انتقال یافت و تحت درمان قرار گرفت اما تلاش پزشکان برای نجات او از مرگ بیفایده بود و جوان مجروح شده به کام مرگ رفت. در این شرایط بود که پرونده جنایت گشوده شد و کارآگاهان جنایی جستوجوی خود را برای دستگیری قاتل آغاز کردند.
تحقیقات از شاهدان جنایت حکایت از این داشت که قتل توسط یک جوان رخ داده است. متهم جوانی ۲۸ ساله بود که روز حادثه با مقتول بر سر جای پارک خودرو درگیر شده بود. به گفته شاهدان این درگیری پایان تلخی در پی داشت و موجب شد تا عامل جنایت از شدت عصبانیت با چاقو ضربهای به مقتول بزند و بعد فرار کند. اگرچه ماموران برای دستگیری متهم وارد عمل شدند اما او ساعتی پس از درگیری، چمدانش را جمع کرده و فراری شده بود. فرار متهم زمان زیادی طول نکشید و ماموران موفق شدند مخفیگاه او را شناسایی کنند و او را دستگیر کنند. او اما به شدت از قتلی که مرتکب شده پشیمان بود و میگفت ای کاش زمان به عقب بر میگشت و او میتوانست خشمش را کنترل کند.
متهم در تمام مراحل بازجویی اشک میریخت و اظهار ندامت میکرد.
متهم در مورد روز حادثه گفت: «روز حادثه سوار بر خودروی رنوی خود بودم و میخواستم به دیدن دوستم که حالش خوب نبود، بروم. او دقایقی قبل با من تماس گرفته و از من خواست تا فورا به خانهاش بروم. حال دوستم اصلا خوب نبود و چون تازه پدر و مادرش را از دست داده بود در شرایط روحی نامناسبی بهسر میبرد. آن روز من به شدت ناراحت و نگران وضعیت دوستم بودم و به دنبال جای پارک میگشتم تا هرچه زودتر ماشینم را پارک کنم و به خانه دوستم بروم.»
او در ادامه گفت: «خیابان خیلی شلوغ بود و درنهایت من جای پارک پیدا کردم اما وقتی میخواستم پارک کنم، مقتول که سوار بر پراید بود میخواست جای پارک مرا بگیرد. بر سر این مساله جزیی با هم درگیر شدیم و من که به شدت عصبانی و کلافه بودم، چاقویی که دوستم به عنوان یادگاری برای من خریده بود را از داشبورد برداشتم و یک ضربه به مقتول زدم. قصدم این نبود که جانش را بگیرم. میخواستم او را بترسانم تا سوار ماشینش شود و از آنجا برود، چون میخواستم هرچه سریعتر ماشینم را پارک کنم و به دیدن دوستم بروم، اما همین یک ضربه جان پسر جوان را گرفت و من از همان روز به شدت دچار عذاب وجدان شدهام. شبها نمیتوانم بخوابم و اگر هم چشمانم را ببندم کابوسهای وحشتناک میبینم. ای کاش زمان به عقب برمیگشت و من هرگز دستم به جنایت آلوده نمیشد.»
متهم پس از اعتراف به قتل و بازسازی صحنه قتل، روانه زندان شد. او پس از مدتی در دادگاه پای میز محاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. هر چند به حکم صادر شده اعتراض کرد اما پرونده در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت و قضات عالیرتبه مهر تایید بر حکم مرگ یاشار زدند. در این شرایط بود که شمارش معکوس برای قصاص متهم که محکوم به قصاص بود، آغاز شد. او دو مرتبه پای چوبه دار رفت اما هر بار توانست با گریه و التماس از اولیای دم که پدر و مادر مقتول بودند، مهلت بگیرد و به زندان برگردد.
۲۰ سال از زمان حادثه و زندانی شدن متهم گذشت. او در این مدت توانسته بود زندگی چند نفر از همبندیهایش را که محکوم به مرگ بودند، نجات بدهد. او از زندان با خانواده مقتولان تماس میگرفت و با التماس از آنها میخواست تا همبندیهایش که محکوم به قصاص شده بودند را ببخشند. التماسهای متهم نتیجه خوبی داشت و تماسهای او از زندان با خانواده مقتولان و خیرین، پایان خوشی داشت و موجب شد تا چند نفر از محکومان فرصت زندگی دوباره پیدا کنند. متهم اما همچنان زیر تیغ قرار داشت و این درحالی بود که پدر مقتول فوت شده و تنها ولیدم مادر مقتول بود. او اما نا امید نبود و گاهی خواب میدید که درهای زندان گشوده شده و او طعم آزادی را بعد از گذشت سالها چشيده است.
وقتی وارد زندان شد ۲۸ سال بیشتر نداشت اما حالا مردی ۴۸ ساله است که نذر کرده بود اگر آزاد شود سر خاک مقتول برود و هر ماه برای او خیرات پخش کند. حتی به خودش قول داده بود که به شهرهای مختلف سفر کند تا زندگی افرادی که ناخواسته مرتکب قتل شده بودند را با پادرمیانی و صحبت با خانواده مقتولان، نجات بدهد. این خبرها به گوش مادر مقتول رسیده بود و در شرایطی که متهم در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، اتفاق شیرینی رقم خورد و او از مرگ فاصله گرفت. مادر مقتول اواخر روزهای اسفند ۱۴۰۲ راهی دادسرا شد و به قاتل پسرش زندگی بخشید. به این ترتیب با گذشت مادر مقتول، متهم بعد از گذشت ۲۰ سال، چند روز قبل از نوروز ۱۴۰۳ از زندان آزاد شد تا سال نو در کنار خانوادهاش باشد.