مردم و مثلث قات
در حالی که در شرایط فعلی همین پارک نمازخانه مناسب و البته بی رونقی دارد، باید نسل اهل مسجد بسازیم نه صرفا ساختمان مسجد .
در موضوع دوم، انتقال زمین حوزه علمیه ازگل به یکی از ائمه جمعه موقت تهران كه اتفاقا بعد از رحلت آيتالله هاشميرفسنجاني و به صورتي به جاي ايشان منصوب شدند، مورد توجه و اعتراض افکار عمومی قرار گرفت، اینکه زمینی که برای استفاده عمومی وقف شده و بخشی از اراضی شهرداری، برای ساخت حوزه علمیه در منطقه ای برخوردار واگذار شود، جاي بررسي و تأمل دارد.
انتقال زمین به موسسهای خصوصی و خانوادگي نیز موجب اعتراض شهروندان شد، به خصوص كه سوءتفاهمات برطرف نشد، چرا كه ابتدا موضوع تکذیب و ادعای جعل امضا شد و سپس حضور و اثر انگشت و امضا پذیرفته شد، اما بعد افکارعمومی، رسانهها وخبرنگاران متهم شدند!
شهید مطهری در دهه چهل در مقالات و سخنرانیهای خود با موضوع سازمان روحانیت، نسبت به خطرات و پیامدهای دولتی شدن حوزههای علمیه و وابستگی آنها به حکومت، در کنار شهید بهشتی هشدار داده بودند و در دوره فعلی نیز اکثر مراجع زنده و در گذشته نظیر آیات صافیگلپایگانی، شبیریزنجانی، وحید خراسانی، علویبروجردی و... با رویکرد دولتی شدن حوزههای علمیه مخالف هستند که در مورد صرف بودجه عمومی کشور در حوزههاست، چه رسد به سوءاستفاده احتمالي از بیتالمال با نام مراكز ديني.
این رویکرد دقیقا ستون فقرات نهاد روحانیت در جامعه که استقلال و سلامت حوزه و مراكز ديني است را هدف قرار میدهد و به چالش کاهش مرجعیت اجتماعی نهاد روحانیت دامن میزند، بنابراین واکنش گسترده افکار عمومی نه فقط به تخلف در این موضوع، بلکه به رانتخواری احتمالي گذشته از بیتالمال به نام دین و حوزه باز میگشت.
در موضوع سوم، اظهارات یک منبری سیاسی دیگر در شبهای قدر در صداوسیما، موجب واکنش گسترده متدینین و افکار عمومی شد، این چهره رسول اکرم و امیرمومنان علیهما السلام را با صفت تلخ گوشت توصیف کرده بود و توضیحات مکرر وی نیز از تغییر نظر وی حکایت نمیکرد.
پیامبری متهم شد که به فرمان وحی، هدایایی برای نرمی دل مشرکان به عنوان مولفه قلوبهم، برای جذب آنان به اسلام میداد و با مومنین و اصحاب خود نیز با نهایت مهر و مدارا رفتار میكرد.
اصولا اظهاراتي از این طرز تفكر را می توان در قالب گفتمان اسلام قدرت محور توصیف کرد، در برابر اسلام قدرت محور، اسلام اخلاق محور قرار دارد که اخلاق را مهمتر از قدرت و حتی به عنوان هدف بعثت پیامبر میداند.
نقش مردم در اسلام قدرت محور با اسلام اخلاق محور متفاوت است، در اسلام اخلاق محور، نظر برای مردم ملاک است، تحمیل و اجباری در دین نیست، نظر مردم در سرنوشت جامعه تعیینکننده است، اما در اسلام قدرت محور، نظر و برداشت و فتوای حاکم سرنوشت را تعیین میکند و مردم به جای حق انتخاب، تکلیف اطاعت دارند.
به نظر میرسد این دوگرایش، پایگاههای جدی در جامعه دارند، انتخابات گذشته که هواداران تفسیر قدرت محور از اسلام در تهران 6 درصد واجدین شرایط و در کشور شاید 10 درصد جامعه را تشکیل دادند، نشان میدهد این برداشت افراطی از اسلام، چگونه پایگاه اجتماعی انقلاب که در دهههای گذشته بالاتر از دوسوم جامعه را تشکیل میداد، کوچک کرده و بزرگترین تهدید برای آینده انقلاب است، حتی تهدیدی بزرگتر از اسراییل.