تقابل ایران و اسرايیل:
بازدارندگی یا ارتقاي جنگ در سایه رویارویی مستقیم؟
مصطفی زهرانی
حمله ادعایی اسرايیل به ایران بحثهای زیادی را به دنبال داشته است. تحلیلها در این زمینه از ابقاي بازدارندگی توسط رژیم اشغالگر تا تلاش برای کشاندن پای امریکا به یک رودررويی با جمهوری اسلامی ایران در نوسان است. ارزیابی ريیس قبلی سازمان اطلاعاتی امریکا در ابتدا این بود که این حمله به معنای آن است که ایران و اسرايیل از مرحله «پیام دادن» وارد فاز اقدام نظامی شدهاند. اما وی بعدا با توجه به اینکه دو طرف سعی کردند سطح تنش را تشدید نکنند نظر خود را تغییر داد؛ ولی با این حال امکان بروز جنگ به دلیل خطای محاسباتی را رد نکرد.
در کل این اجماع نظر وجود دارد که اسرايیل در حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق دچار خطای محاسباتی شد و هر گز انتظار نداشت، ایران دست به حمله تلافیجویانه در این ابعاد بزند. در این بین، تلاش زايدالوصف امریکا و دیگر متحدین اسرايیل در خنثی کردن موشک ها و پهپادهای ایران با این هدف بود که اسرايیل را متقاعد کنند که دست به اقدام تلافیجویانه نزند. بایدن هم به اسرايیل یادآور شد که حمله ایران به اسرايیل شکست ایران و پیروزی اسرايیل است و اسرايیل با اعلان پیروزی نیازی به تلافی ندارد. متحدین اسرايیل در اجلاس گروه هفت نیز با تشدید تحریمها علیه کشورمان سعی کردند با امتیازدهی به رژیم صهیونیستی تلاش کنند او را از تلافی بازدارند. اما نتانیاهو توصیهها را نپذیرفت تا مدعی شود مستقل تصمیم میگیرد. با این همه، اکثر شواهد نشان میدهد، هیچ یک از دو طرف خواهان جنگ مستقیم نیست، اما روشی که اتخاذ کردهاند، چیزی جز تشدید پلکانی جنگ نیست.
به هر حال، حمله اسرايیل به پایگاه هوایی در اصفهان، یک اقدام کاملا حساب شده و محدود ارزیابی میشود بهطوری که ج.ا.ا مجبور به پاسخگويی نباشد. به علاوه، مکرر به خصوص از سوی تحلیلگران امریکايی گفته میشود که اسرايیل در تمامی اقدامات چند ماهه خویش هیچ نگاه راهبردی نداشته و این حمله هم از جمله این موارد است. در این راستا، مشاور ارشد نتانیاهو مدعی شده است: «اگر ایران نتوانست با این توانمندی موشکی و پهپادی خاک اسرايیل را مورد هدف قرار دهد، اسرايیل به راحتی خاک ایران را هدف قرار میدهد.» و در طرف مقابل او یکی از اعضاي کابینه این عملیات را بسیار ضعیف ارزیابی کرد که باعث اختلاف در کابینه جنگ نتانیاهو شده است. برخی تحلیلگران هم بعد از این حمله گفتند که اگرچه ایران در زمینه موشکی قدرتمندترین کشور منطقه است، اما، دفاع هوايی آن به دهه 1970 باز میگردد که این کشور را شدیدا آسیبپذیر میکند.
با توجه به نکات گفته شده، از حیث بازدارندگی، این مساله مطرح میشود که کدام یک از دو طرف متخاصم به حدی از توانمندی رسیده است که، طرف مقابل از این پس جرات وارد کردن ضربه اول را نداشته باشد. واقعیت آن است که حملات موشکی ایران به اسرايیل، هزینه حمله به اماکن دیپلماتیک را بالا برد در نتیجه اسرايیل باید برای اقدامات مشابه دو بار فکر کند. برخی تحلیلگران اقدام ایران را صرفا پاسخ به حمله اسرايیل به کنسولگری نمیدانند، بلکه، معتقدند حمله ایران پاسخ به تشدید پلکانی جنگی است که اسرايیل از خیلی قبل آغازگر آن بوده است. با توجه به اینکه نقش اصلی در خنثیسازی موشکها به سمت اسرايیل را متحدین آن بر عهده داشتند، لذا ساده نیست که گفته شود رژیم اشغالگر دست برتر را دارد. حتی عدهای نگران آنند که اگر ایران بازدارندگی در سطح متعارف را از دست بدهد، امکان اینکه به سمت هستهای شدن برود، زیاد میشود.
لاجرم نقش امریکا در خاورمیانه از هر نظر کلیدی است. برخی معتقدند که حمایت امریکا از اسرايیل نه به خاطر خود این رژیم، بلکه به منظور مهار ایران است. در طرف مقابل، بازیگری نتانیاهو طی دو دهه اخیر کم نبوده است. اساسا نتانیاهو طی دو دهه گذشته تمام تلاش خود را مصروف این کرده است تا امریکا را وارد جنگ با ایران کند. چنین جنگ فرضی چند هدف را برای اسرايیل به دنبال دارد؛ اول، توان هستهای و متعارف ایران را شدیدا کاهش میدهد. دوم، همین امر باعث میشود تا نقش محور مقاومت به شدت افول کند. سوم و از همه مهمتر اینکه جنگ امریکا با ایران باعث میشود چشمانداز نزدیکی ایران با امریکا به حداقل ممکن برسد. از دید اسرايیل، بهبود رابطه ایران و امریکا، اهمیت اسرايیل برای واشنگتن را بهطور اساسی از بین میبرد.
اما بررسی رفتار روسای جمهور امریکا در دو دهه مورد بحث نشان میدهد که نتانیاهو بهرغم تلاش زیاد در این امر موفق نبوده است. از جمله، در زمان جورج بوش پدر و حمله به عراق، واشنگتن حتی حاضر نشد کد شناسايی هواپیمای دوست و دشمن را به اسرايیل بدهد. همین امر باعث شد تا اسرايیل نتواند در این جنگ ورود کند. حتی جیمز بیکر وزیر خارجه وقت امریکا به نتانیاهو اجازه نداد وارد وزارت امور خارجه شود. بوش پدر از تحویل بمبهای رسوخکننده (bunker buster) به اسرايیل هم خودداری کرد؛ بمبهايی که برای حمله به تاسیسات هستهای ایران مورد نیاز اسرايیل بود. دولت اوباما هم، علاوه بر اینکه تن به جنگ با ایران نداد، برعکس، دیپلماسی بدون پیششرط را در پیش گرفت که نتیجه آن برجام بود. حتی ترامپ هم که از برجام خارج شد، تسلیم خواست نتانیاهو نشد. اما اکنون گفتمان بایدن به گونهای است که برخی را به شک میاندازد. استفاده و تاکید بر واژه حمایت آهنین در قبال اسرايیل حتی اگر این کشور وارد جنگ شود، سوالبرانگیز است یا وقتی وی میگوید در حمله تهاجمی در کنار اسرايیل نخواهد بود، اما در حملات دفاعی یار اسرايیل است، این خود ابهامبرانگیز است؛ چون هنگام درگیری، مرز بین دفاع و هجوم خیلی مشخص نیست. با این همه، در وضع حاضر تلاش شدید کاخ سفید این است که تنش بین ایران و اسرايیل را پايین آورده و به سطح جنگ در سایه بازگرداند. بازارهای نفتی هم نشان می دهد که تنش رو به افول است. با این همه، امکان محاسبه غلط از سوی دو طرف همچنان وجود دارد و این عامل بروز جنگ است. محور مقاومت عامل مهم بازدارندگی است که مورد هدف اسرايیل است و همین امر میتواند عامل تشدید جنگ باشد.
دانشیار روابط بینالملل، دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه