حاشيههاي روحاني انقلابی
انتشار كليپي از عليرضا پناهيان روحانی اصولگرا به مناسب سالروز تولد او خبرساز شده است
اما عليرضا پناهيان كيست و چرا در سالهاي اخير از چهرههاي ثابت در مركز اخبار و حواشي بوده است؟
سیما پروانه گهر
28 فروردينماه عليرضا پناهيان، سخنران اصولگرا 59 ساله شد. رخدادي كه با انتشار يك كليپ در فضاي مجازي از او با موزيكي نامانوس با عرف كلي و سبك زندگي و رفتار روحانيون در فضاي رسانهاي و مجازي خبرساز شد. تصاويري از حضور پناهيان در مراسم مختلف و آنچه برخي سايتها «اقدامات او» خواندند، با آهنگي از حامد زماني كه چند غزل سعدي را خوانده است: « بخت بازآيد از آن در كه يكي چون تو درآيد/ روي زيباي تو ديدن در دولت بگشايد/ صبر بسيار ببايد پدر پير فلك را/ تا دگر مادر گيتي چو تو فرزند بزايد»! اين تنها خبري نبود كه در يك ماه گذشته پناهيان را در صدرخبرها قرار داد. حضور او در نشست اخير سيد ابراهيم رييسي درباره اقتصاد مردمي نيز با واكنشهاي بسياري همراه شد. حضوري كه از جانب رسانهها با عنوان «تركيب عجيب مهمانان رييسجمهور در نشست اقتصاد مردمي» تفسير شد چرا كه پناهيان در هر حوزه و شاخهاي خود را صاحب تخصص بخواند و بداند در حوزه اقتصاد عريضه خالي براي مشورت يا اظهارنظر دارد. از اين نظر حضور او در اين نشست در كنار چهرههايي كم و بيش از جنس و سنخ عليرضا پناهيان اينگونه تفسير شد كه اگر تيم اقتصادي دولت و كارگروهي كه قرار است «اقتصاد مردمي» را ساماندهي كند به اين افراد بسنده كنند بعيد است در اين حوزه هم «طرحي نو» در افتد. تنها چند روز پيش از داستان كليپ تولد پناهيان و حضور خبرسازش در نشست اقتصاد مردمي، اظهارات خود او درباره پيامبر اسلام و امام اول شيعيان، علي (ع) نيز با واكنشهاي زيادي همراه شد. پناهيان در ابتدا تلاش كرد حساسيتها نسبت به اظهاراتش را بكاهد و گفت كه حرفهايش نظر او نبوده «بلكه از زبان حسودان گفتم». اما سرانجام مجبور شد بار ديگر در تلويزيون حاضر شود و از گفتن جملات جنجالياش عذرخواهي كند.
از گردان حبيب تا قرارگاه عمار
گردان حبيب اين روزها معروفترين حلقه لشكر 27 محمد رسولالله (ص) است. هم به جهت موقعيت و تركيب خاص راهبردي اين گردان در دهه 60 به خصوص سالهاي 1364 تا 1368 و هم به لحاظ چهرههايي كه در اين گردان بودند و امروز مردان ذي نفوذ و تاثيرگذاري هستند. چهرههايي همچون حسين نجات، برادران طائب-مهدي و حسين (حسن) طائب-اسماعيل كوثري و البته عليرضا پناهيان.
خودش بعدها اعلام كرد كه در گردان حبيب در كار «تبليغ رزمي» بوده و درباره زندگياش تا برهه زماني حضور در جنگ و گردان حبيب گفته است: «من براي اولين بار بعد از فتح المبين در جبهههاي شوش دانيال حاضر شدم و در سنگرهاي پدافندي همراه رفقاي ديگر بودم. رفقا زياد نبودند؛ چون در دوره راهنمايي يك مقدار درس خوانده بودم، بچهها ما را بردند و موظف كردند كه براي سنگرهاي چند نفره، نماز جماعت بخوانم. بنده خود به خود در معرض اصطلاح رزمي ـ تبليغي كه بعدها باب شد، قرار گرفتم. سالهاي اول بيشتر رزمي شركت ميكردم؛ ولي از سال سوم به عنوان طلبه حضور پيدا كردم. امام جماعت بودم و سخنراني هم ميكردم. در بعضي عملياتها هم رزمي بودم.در نهايت، سالهاي آخر بود كه مسووليتي بر عهده بنده قرار گرفت و آن، معاونت فرهنگي لشكر ۲۷ محمد رسولالله بود. قبل از آن در كار طلبگي كه انجام ميدادم مسووليت تبليغ گردانها را هم به عهده داشتم. بنده در يك مقطعي، مسوول تبليغ گردان حبيب و در يك مقطع زماني هم مسووليت عقيدتي ـ سياسي گردانهاي ارتش و توپخانه ارتش را بر عهده گرفتم كه در عمليات والفجر خيلي موثر بودند.»
عضويت در دفتر نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها و حضور مستمر در جلسات درس خارج بيت رهبري روند فعاليت سالهاي بعد پناهيان بود. تا سال 1388 كه در جريان حوادث بعد از انتخابات با منبرهاي تند و آتشين عليه ميرحسين موسوي و مهدي كروبي و حتي رفسنجاني يكباره در مركز توجه رسانهها قرار گرفت. آن زمان كه گفت به حكم اسلام سران فتنه مفسد فيالارض هستند و حكم قيام عليه حكومت اسلامي اعدام است و اين حكم بايد اجرا شود. در سالهاي بعد پناهيان هم عضو شوراي بازبيني سخنرانيهاي ديگران در بيت رهبري شد و هم نايب رييس قرارگاه عمار . فرمانده قرارگاه هم كسي نبود جز يكي ديگر از اعضاي ديروز گردان حبيب و لشكر ۲۷؛ مهدي طائب.
در اساسنامه اين قرارگاه آمده بود كه «پايهگذاران و اعضاي قرارگاه راهبردي عمار قصد دارند همچنان كه در جريان فتنه ۸۸ با تمام توان براي دفاع از انقلاب و رهبري فعال بودند، از اين پس با توليد راهبرد در عرصههاي فرهنگي و سياسي، ايجاد هماهنگي بين نيروهاي فعال جبهه فرهنگي و سياسي انقلاب، نقد عملكرد نهادها بر مبناي امر به معروف و نهي از منكر، بصيرتافزايي جامعه و ديدهباني نبرد نرم جبهه فرهنگي استكبار و شناسايي دستهاي پيدا و پنهان دشمنان، نقش ايفا كنند» در نخستين مجمع عمومي اين قرارگاه عليرضا پناهيان در كنار مهدي طائب، سعيد قاسمي، وحيد جليلي، محمدمهدي ماندگاري، مهدي كوچكزاده، حميد رسايي، نادر طالبزاده، حسين يكتا، حسن عباسي، علي ثمري، سعيد حداديان، حسيناللهكرم، قاسم روانبخش و حسين روشن به عنوان اعضاي شوراي مركزي اين قرارگاه انتخاب شد.
ممنوعالمنبري در دولت اصلاحات
پناهيان در سال ۱۳۹۵ مدعي شد كه در دوران دولت اصلاحات ممنوعالمنبر بوده است: « «بعضي از متعصبين كور دل در كشور ما اجازه نطق به ما نميدهند؛ در همين دولت اصلاحات هنوز صحبتهاي تند نميكرديم؛ در قم و بعضي استانهاي ديگر از طرف حراست استانداري در برخي هيئتها سخنراني من را ممنوع اعلام كردند؛ اين ديكتاتوري را از آنها ديديم؛ ديكتاتورهايي به اسم آزادي مردم را فريب ميدهند؛ ميگفتم كه من چيزي نميگويم؛ ميگفتند تو از امام حسين (ع) جوري حرف ميزني كه راي عليه ما درميآيد. كل جناحهاي سياسي ارزش اين را ندارند كه ما يك لحظه وقتمان را براي آنها صرف كنيم ولي [ما] براي دلخواه [اين جناحها] دست از مبانيمان كه بر نميداريم و آن را تحريف نميكنيم؛ شما [خطاب به جناحهاي سياسي] انگشت كوچيك استكبار جهاني هم نميشويد؛ ما آن را به لجن كشيديم.» او همچنين يك بار ديگر طي سخناني در شهريور ماه ۱۳۹۹ در جلساتي كه در هيئت هنر دانشگاه هنر به مناسبت ماه محرم برگزار شد، به موضوع ممنوعالمنبري و پلمب حسينيهاش اشاره كرد و گفت: همان جلسات قم، وقتي رونق زيادي پيدا كرد، دولت اصلاحات وزارت اطلاعاتش را فرستاد تا مكان جلسه ما را پلمب كردند! گفتند ديگر در اينجا حق برگزاري جلسه نداريد. دوستان هيئت ما با آنهمه جمعيت، همه آواره شديم! اينهايي كه دم از آزادي ميزنند اين كار را كردند، درحاليكه اصلا من خيلي حرفهاي سياسي را نميزدم»
ممنوع التصويري در صدا و سيما
بين سالهاي ۸۶ تا ۸۸ پناهيان در پاسخ به ابهاماتي در مورد ممنوعالتصوير شدن خود در صداوسيما گفت: « از اين تصميم و آيين و مقررات سازمان صداوسيما اطلاعي ندارم، اما بهنظر ميرسد مسوولان سازمان صداوسيما بهخاطر انتقادهايم از اين رسانه ناراحت شدهاند. پيش از اين اتفاق، پناهيان در يكی از منبرهاي خود با انتقاد از سريال «ساعت شني» كه به موضوع رحم اجارهاي پرداخته بود؛ او در اين باره گفته بود كه «با اصرار دوستان بخشي از اين سريال را ديدم و با خود گفتم مگر نظام ساقط شده است كه چنين چيزهايي از تلويزيون پخش ميشود! من با ديدن اين داستانها، به ياد كتابهاي صادق هدايت و كافكا ميافتم.»
بگومگو با علي مطهري
اسفندماه سال 1390 وقتي عليرضا پناهيان از جبهه متحد اصولگرايان فاصله گرفته بود به سخنران رسمي جلسات جبهه پايداري تبديل شده بود، در يك سخنراني در جلسات اين تشكل سياسي بدون نام بردن از علي مطهري با يادآوري يكي از ادعاهاي وي و سپس نقد آن، بيان داشت: برخي از نمايندگان اصولگراي مجلس كه از حداقل درايت سياسي برخوردار نيستند، ميگويند كه مجلس نبايد تابع اشارات رهبري باشد بلكه فقط بايد تابع فرامين و حكم حكومتي باشد! در حالي كه مجلسي كه چنين باشد، به نقطه اميد دشمن تبديل خواهد شد و امنيت و اقتدار كشور را كاهش خواهد داد. به نماينده اصولگرا ميگوييم چرا رسانه بيگانه سخنان تو را پخش ميكند، ميگويد من نميدانم چرا اينكار را ميكند! ما بايد ببينيم مواضع كدام يك از نامزدها در بي بي سي با اشتياق پوشش داده ميشود و به اين افراد راي ندهيم و در مقابل ببينيم دشمنان از مواضع چه كسي برآشفته ميشوند، به او راي بدهيم. علي مطهري در پاسخ به سخنان پناهيان با بيان اينكه«با گذشت از تعبير توهينآميز ايشان كه كاش لااقل حرمت لباسي را كه پوشيدهاند نگه ميداشتند»، گفت: نه فقط در مورد ولي فقيه بلكه حتي در مورد معصومان هم چنين است، يعني پيامبر (ص) و ائمه عليهمالسلام نه تنها اجازه طرح نظر مخالف را ميدادهاند بلكه گاهي آن را ميپذيرفتهاند. از جناب پناهيان تعجبي نيست كه از اين جريانات تاريخي در منابر خود نگويند. تعجب آن است كه تا آنجا در تفسير ولايت فقيه بيراهه روند كه صريحا بر خلاف مباني علم كلام در شيعه و با روشي «اشعري مسلك» ميگويند «ولايت از عدالت بالاتر است!». هر طلبه مبتدي كه اندك معلومات كلامي داشته باشد، ميداند كه شيعه بر اساس حسن و قبح عقلي نميپذيرد كه حتي در مورد خداوند بگوييم كه عدل آن است كه خداوند انجام ميدهد بلكه بايد گفت چون عدالت است خداوند انجام ميدهد».
شمايل ضدبرجام
در تمامي طول دوره دولت حسن روحاني ضديت و انتقاد از برجام و تيم مذاكره كننده هستهاي محور ثابت سخنرانيهاي پناهيان است. در آذرماه سال ۱۳۹۹ عليرضا پناهيان هم در واكنش به ترور شهيد محسن فخريزاده، متني را در صفحه اجتماعي خود منتشر كرد و نوشت: «ما دشمن داريم و دشمنان ما همواره دنبال لحظهاي فرصت براي ضربهزدن هستند. واقعبين باشيم. كدام جريان به دشمنان ما جرات داد؟ جريان تضعيفكننده ايران. هركسي كه با وجود خسارت محض برجام، مذاكره دوباره با دشمن را فرصت بداند، تضعيفكننده ايران است. دشمن هرگاه هر ضربهاي به ملت ايران زده، به خاطر سياستمداران ضعيف و تضعيفكننده ايران بوده است». ماجراي سخنراني تند و عجيب او عليه محمدجواد ظريف نيز در زمان خود بازتاب زيادي داشت. محمدجواد ظريف در يكي از برنامههاي «تِدتاك» دو داستان را تعريف ميكند و ميگويد به عنوان پيرمردي كه عمرش را در روابط بينالملل گذرانده پاشنهآشيل بسياري از مشكلات را در اين دوستان ميبيند. داستان پسري كه ميخواهد از فرط تشنگي پرتقال را از دست خواهرش بكشد و پرتقال از بين ميرود؛ در حالي كه خواهر به دنبال درست كردن مرباي پرتقال بوده است. او ميگويد اين مساله ناشي از فقدان گفتوگو است و اشتباه بزرگ گوش ندادن به يكديگر است و اين مشكل در روابط بينالملل نيز وجود دارد. پناهيان با اشاره به اين سخنراني گفته بود: «سكوي وزارت خارجه ما در دست كسي بود كه الگوي روابطش خواهر و برادر بود؟ پس دشمن كو؟ به ما ميگويند توهم توطئه نكن! آقا! ما در دنيايي هستيم كه ميخواهند يكديگر را تكه و پاره كنند. اينها خواهر و برادر تو نيستند. اين داستاني است كه وزير ما جلوش بگذارد؟ ملت بدبخت ميشود». حتي اتمام دولت روحاني و دوره حضور ظريف در وزارت امور خارجه نيز از ضديت عليرضا پناهيان با آنها نكاست و او فروردين سال ۱۴۰۱ در يك برنامه تلويزيوني گفت: «در همين دولت قبلي در ماجراي ارتباط با امريكا و برجام، برجاميان اطلاعات غلط به مردم دادند وگرنه مردم ميگفتند اين حرفها خندهدار است». عليرضا پناهيان هم مثل مابقي اصولگرايان منتقد روحاني و برجام با تغيير دولت از حمله و ضديت با اصل برجام دست برداشت. او شش ماه بعد از روي كار آمدن دولت رييسي در اسفند سال 1400 در يك سخنراني تلاشهاي دولت رييسي براي رسيدن به يك «توافق عزتمند» را مورد قدرداني قرار داد و علت آن را نيز اينگونه بيان كرد: «امروز اگر شاهد تلاش دولت براي رسيدن به توافق عزتمندانه و موفق هستم به دليل كمتوجهيها در دولت گذشته است. دولت قبل با اصرار بر مفيد بودن برجام آن را به نظام تحميل كرد در حاليكه هيچگونه شيوه اجرايي درستي نداشت.»
از ادعاي «نقش پناهيان در حمله به بيت منتظري» تا ادعاهاي پناهيان عليه منتظري
پناهيان در مراسم سالگرد سي و هشتمين سال تاسيس دانشگاه امام صادق (ع) در سال 1398 ادعاي عجيبي را عليه آيتالله منتظري مطرح كرد. وي متذكر شد حتما جذب دانشگاه امام صادق (ع) گزينشي است اما نميدانم موازين اين گزينش چگونه است. پيشنهاد ميدهم كسي كه بوي حكمت از او به مشام نميرسد و مشخص است كه حكيم نخواهد شد را راه ندهيد. چون هر چه دانش به او بدهيد مانند آقاي منتظري ميشود كه ميخواهد امام را به قتل برساند. اين در حالي است كه او باسوادترين فقيه حوزه بود. كسي كه بدون حكمت با سواد شود خطرناك است. در روز روشن ميگويند ولايت فقيه در فقه نيست. به همين دليل بايد توجه كنيم حكمت مشكل را حل ميكند. نبايد تعهد و تخصص را از هم جدا كنيم. وقتي تخصص ميخواهيم بايد توجه كنيم كه به غير از حكيم به تخصص نميرسد. گذشته از اين ادعاي پناهيان، ادعاي ديگري عليه او نيز در ارتباط با حمله به بيت آيتالله منتظري در دهه 70 مطرح است. «امير تفرشي»، از موسسين جنبش عدالتخواه دانشجويي، در سالهاي اخير در توييتي مدعي شد كه در هيئت پناهيان كه برادرش احمد نيز مداح آن بود نوجوانان در يك ربع آخر با مداحيهايي شور ميگرفتند كه با همين شور او و ديگر نوجوانان را بردهاند تا حسينيه و خانه آيتالله «منتظري» را تخريب كنند.اين موضوع هرگز از جانب پناهيان و برادرش تاييد يا رد نشد.
ماجراي ملك سعادتآباد و مالك تك ماكارون
شهريور سال ۱۳۹۹ انتشار خبري مبني بر ملك ميلياردي عليرضا پناهيان با واكنشهاي گسترده همراه شد. همان زمان كه ياشار سلطاني، خطاب به عليرضا پناهيان پرسيد: «ماجراي شراكت شما در ساخت و ساز ملك منطقه ۲ تهران با آقاي رضا مطلبيكاشاني مالك تكماكارون چيست؟» و خطاب به پناهيان گفته است: «عمامهداران، بهتر نيست راجع به ارتباط و شراكتي كه با برخي از سرمايهداران داريد براي ما عوام هم توضيح دهيد؟»
خود پناهيان نيز در مقام دفاع برآمد و گفت كه چنان وضع مالي بدي دارد كه اگر شرح دهد، برايش اعانه جمع خواهد شد و مدعي شد كه با هداياي دوستانش روزگار ميگذراند.
پناهيان اما اصل مساله مالكيت اين ملك را تاكيد كرد و در اين باره توضيحاتي داد: «بنده سالها پيش ملك مشتركي را خريداري كردم و شريكم ۵ سال تحمل كرد تا من بتوانم سهم هزينه ساخت و ساز خودم را تهيه كنم، اما متاسفانه نتوانستم و همين شد كه شريكم اصرار بر فروش خانه كرد. در آن زمان مشكلاتي براي خانواده بنده به وجود آمده بود كه قادر به نقل مكان نبودم، آيتالله حقشناس(ره) شخصي را معرفي كردند تا آن بخش از ملك شريكم را بخرد، بعد از خريد و ساخت يك واحد از آن ساختمان به بنده رسيد آن ساختمان كلا ۲۵۰ متر بود؛ بعد امروز همين خبرگزاريها رذيلانه خبر ميزنند كه فلاني با صاحب فلان كارخانه ملكي ۳۰ ميلياردي دارد در حالي كه بنده تازه فهميدم آن فرد صاحب فلان كارخانه است. آن خبرنگار اصلاحطلبي كه رفته و از آن محل گزارش تهيه كرده خوب ميداند كه بنده دو سال بعد از ساخت به دليل شرايط خانوادگيام همان يك واحد را فروختم و با افتخار به مستاجري رفتم و ديگر نتوانستم با آن پول خانه بخرم؛ حال آيا ميشود اخبار خبرگزاريهاي دروغگوي طرفدار دولت را كه سرشار از دروغ و افترا است، باور كرد؟ الحمدالله مردم عاقل و فهيم قدرت تحليل دارند و حق و باطل را خوب تشخيص ميدهند، بنده مسوول مملكتي نبودم كه بيايم پاسخ «از كجا آوردهايد» را بدهم ضمن اينكه ۹۰ درصد مسوولان پاسخ اين سوال را به ملت ندادند؟! كساني كه دست به تخريب ميزنند گويي نميدانند بنده سالها است كه سخنراني ميكنم و مردم خودشان دوست دارند در جلسات بنده شركت كنند.»اظهارات پناهيان با تيتر «هديه رفقايم هست» در رسانهها ثبت شد و دستمايه شوخي كاربران فضاي مجازي با ماجراي رفقاي اكبر طبري و ملك لواسان قرار گرفت. علاوه بر اين در سال ۱۳۹۸ حشمتالله فلاحتپيشه، رييس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي در مجلس دهم، از پناهيان خواست درباره «پاكتهاي ميليوني» شفافسازي كند.
مواضع دوپهلو درباره شفافيت آراء
سخنراني تند و فريادهاي عليرضا پناهيان درباره موضوع شفافيت آراء در دوران فعاليت مجلس دهم هنوز هم در فضاي مجازي بازنشر ميشود. وقتي بر منبر دست بالا برد و با صداي بلند خطاب به مجلس دهم گفت: «.. هر چي نماينده انتخاب ميكني اكثريت رأي ميدهند به اينكه رأي نمايندهها شفاف نبايد باشد. چه خبرتان است؟ بعد به صورت بسيار جاهلانه و احمقانهاي ميگويند مگر ميخواهيد تفتيش عقايد بكنيد؟ مگر شما آنجا رأي به عقايد ميدهيد؟! غلط كرديد شما با عقايد چه ربطي داريد؟ رأيات را بگو به چي رأي دادي به چي رأي ندادي. غلط ميكنيد شما بر اساس عقايد رأي بدهي، بر اساس كار كارشناسي بايد رأي بدهي. و من ميخواهم بدانم تو براي چي رأي دادي.اي مجلس شوراي اسلامي آدم باش! كي به شما حق داده شفاف رأي ندهي؟! كي به شما حق داده شفاف رأي دادن را تفتيش عقايد بداني؟! رأي بر اساس كار كارشناسي! چي را از ملت داريد پنهان ميكنيد؟!...»
در دوره مجلس يازدهم نه از شفافيت آراء نشاني پيدا شد و نه از فريادهاي پناهيان. طرح شفافيت آراء ذبح شد و حتي در ماههاي پاياني مجلس يازدهم نيز هنوز در بلاتكليفي به سر ميبرد.
ليدر تجمعات ضد بدحجابي و بيحجابي
مردادماه سال گذشته فيلمي از پيادهروي شبانه عليه «بيحجابي» با هدايت عليرضا پناهيان منتشر شد. اين پيادهروي مصادف با سالروز شهادت شيخ فضلالله نوري نيز بود و جماعت در حال راهپيمايي نيز تصويري از نوري را در دست داشتند. يكي از همخوانيهاي دسته عزا چنين بود: «خواهر من حجاب تو سنگر است؛ غيرت عباس و علياكبر است / حيا و عفت، هديه زهراست؛ الگوي ما هست، ام ابيها» نكته عجيب اينكه تنها چند ماه قبل از اينكه پناهيان در خيابانها ليدر جريان معترض به بيحجابي شود و عكس شيخ انقلابي را در دست بگيرد، در گفتوگويي اعلام كرده بود كه ارشاد از طريق پليس ممكن نيست. اين مساله اجتماعي است. وقت امر به معروف و نهي از منكر هم الان زمانش نيست. ما در مرحله دعوت هستيم ابتدا بايد دعوت كنيم و بعد به آن امر كنيم. رفتارهاي شاذ پناهيان در حوزه مبارزه با بدحجابي اما به همين جا ختم نميشود. بهطور مثال او در سخنراني ديگري گفته است كه مساله حجاب با ساخت دو سريال قابل حل است.
مخالف آموزش و پرورش و صاحب مدرسه خصوصي
آبان ماه سال گذشته عليرضا پناهيان در سخنرانياش در تجمعي تحت عنوان «عاشقان مبارزه با رژيم صهيونيستي» گفت: «زندگي مردم ايران با زندگي مظلومين دنيا گره خورده است. آموزش و پرورش نتوانسته در اين ۴۰ سال به كودكان ايراني اين نكته را آموزش دهد. بايد اين آموزش و پرورش تعطيل شود.» وي تاكيد كرد كه «چرا يك جوان يهودي صهيونيست در برابر دوربينها ميگويد كه همه دنيا مال ماست و به دروغ بگويد كه ما قوم برگزيده هستيم. هر دانشآموز ايراني بايد بگويد كه همه مظلومان عالم منتظر ما هستند تا آنها را نجات بدهيم. آموزش و پرورش، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شوراي عالي آموزش و پرورش تاكنون در اين ۴۰ سال وظيفه خود را قطعا انجام ندادهايد.»
سال ۱۳۹۴، عليرضا پناهيان و دوستان، اقدام به تاسيس يك موسسه آموزشي تحت عنوان موسسه «آموزشي غيردولتي طلوع فرهيختگان سراج» كردند. در وبسايت اين مدرسه، از عليرضا پناهيان به عنوان موسس ياد شده است. اين مجتمع آموزشي از پيشدبستاني تا پايان دبيرستان را پوشش ميدهد. درباره شهريههاي اين مدارس حرف و حديثهاي زيادي شنيده ميشود، اما طبق آنچه در وبسايت اين مدرسه پيرامون شهريه آمده، «شهريه مدارس غيردولتي توسط آموزش و پرورش ابلاغ خواهد شد و به اطلاع خواهد رسيد». اين بخش احتمالا هزينه تحصيل در اين مدارس را افزايش ميدهد: «علاوه بر شهريه مصوب، هزينه سرويس رفت و آمد، صبحانه، ناهار (در صورتي كه از مدرسه تهيه شود)، لپتاپ دانشآموز و اردوهاي خارج از شهر دريافت خواهد شد.» براي ثبتنام بايد در وبسايت اين مدرسه اطلاعات كامل پدر و مادر دانشآموز وارد تا ادامه روند ثبتنام انجام شود. همچنين به نوشته وبسايت مدرسه، كلاسها ۱۵ نفره هستند و «معماري مدرسه سراج نيز معماري ويژهاي است. تركيبي از فضاي باز و بسته، حياط پارك مانند و وجود موقعيتهاي دنج و آرام براي آرامش دانشآموزان و تدريس از ويژگيهاي مدرسه سراج است.»
خانواده پناهيان؛ از پسران خلف تا داماد صاحب نام
پناهيان داراي دو پسر به نام مرتضي و رضا دارد. هر دو پسرش طلبه و ملبس به لباس روحانيت هستند. در اسفند ۱۴۰۱ مرتضي و رضا پناهيان، پسران اين روحاني معروف، با تویيتهايي كه موضوعشان آرزوي مرگ براي ميرحسين موسوي است، وارد گود شدند. اسفندماه سال 1401 رضا پناهيان در تویيتي نوشت: «ميرحسين موسوي آنفلوآنزا گرفته. با آرزوي موفقيت براي اين ويروس عزيز». او در ادامه هشتك «مرگ بر فتنهگر چه در حصر چه در قصر» را نيز اضافه كرده بود. ساعتي بعد از انتشار آن، برادر رضا يعني مرتضي نيز ذيل توييت او نوشت: «اميدواريم ويروس آنفلوآنزا مثل نظام اسلامي رافت به خرج ندهد». اظهارات پسران پناهيان با واكنشهاي بسيار روبه رو شد. روزنامه آرمان امروز با اشاره به جايگاه عليرضا پناهيان در حوزه درس اخلاق در اين باره نوشت: «با توجه به اين حاشيهها نياز است تا به گفتههاي حجتالاسلام و المسلمين عليرضا پناهيان در مورد اخلاق در عرصه سياسي اشارهاي داشته باشيم. او با حضور در رسانه ملي در مورد اهميت اخلاق سياسي مسوولان كشور گفت كه در عرصه سياست اخلاق خيلي اهميت دارد و اين اهميت در عرصه انتخابات بيشتر ميشود. اما چرا در عرصه سياست ،اخلاق اهميت دارد؟ براي پاسخ دادن به اين سوال، يك پرسش مطرح ميكنم؛ به نظر شما پدر و مادرها نقش عميقتري در تربيت انسانها دارند يا مسوولان جامعه؟ معمولا مردم ميگويند كه نقش پدر و مادرها بيشتر است ولي اميرالمومنين (ع) در روايتي عكس اين مطلب را بيان ميكنند. ايشان ميفرمايند: «مردم به امراي خود شبيهتر هستند تا به پدر و مادرهاي خود؛ النّاسُ بِأُمرائِهِمْ أشْبهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِم» (تحف العقول/ص208) اين نشان ميدهد كه نقش تربيتي و اخلاقي مسوولان جامعه فوقالعاده بالاست. متاسفانه در افكار عمومي جامعه و حتي بين خود مسوولان توجه چنداني به اين موضوع نميشود.» خردادماه سال گذشته نيز رضا و مرتضي، دورهاي ۱۵ ساعته را در زمينه تربيت اجتماعي و توليد محتواي فرهنگي برگزار و در پايان به شركتكنندگان آن مدرك پايان دوره اعطا ميكنند. موضوعي كه از جانب كاربران شبكههاي اجتماعي دستمايه طنز قرار گرفت و اين موضوع را «شغل جديد پسران پناهيان» توصيف كردند. شهريور سال 1399 نيز رضا پناهيان در واكنش به انتقادها درباره اموال و دارايي پدرش در يك توييت نوشت: « فقط وسط ناسزاها و كنايهها در جريان باشيد من به عنوان پسر پناهيان تو يه خونه ۸۰ متري مستاجرم كه الان نگران سر سالم». سال گذشته نيز مرتضي پناهيان درباره اعزام به غزه و انجام فعاليتهاي كمك كننده به فلسطين و عليه اسراييل در شبكه اجتماعي ايكس (توييتر سابق) نوشت: «به شخصه از اينكه هيچ كاري نميتونم براي فلسطين بكنم دارم ديوونه ميشم. شعار و راهپيمايي بسه واقعا.» كاربري به او پاسخ داده كه: «حاجي بليت بگيريم بري لبنان، از اونجا به معركه ميرسيم. يا ...» مرتضي پناهيان در پاسخ به او نوشت: «اونجا كه قحطالرجال نيست. ما هر كاري بكنيم بايد طبق قوانين رسمي كشور بكنيم.» «محمدحسين ميرلوحي»، نوه «محمدرضا مهدوي كني»، نيز داماد پناهيان است. داماد پناهيان مدير مدارس غيردولتي وابسته به «دانشگاه امام صادق» است و پيش از اين با نوشتن مطلبي درباره مدارس غيردولتي خبرساز شد. او در اين مطلب نوشته بود: «حتي اگر همه نتوانند سيفون داخل خانه خود نصب كنند، هر كسي كه ميتواند هم چون نبايد تبعيض شود، نبايد نصب كند!»
مخالفت با بوروكراسي و توسعه «نيروهاي جهادي»
عليرضا پناهيان مردادماه سال گذشته درگفتوگويي در برنامه «جهانآرا» در صداوسيما، گفته است كه بايد قوانين براي حضور و فعاليت نيروهاي جهادي در دولتها تغيير كند. او در صحبت كوتاهي در اين برنامه تاكيد كرد: «ما تا كي بايد گروهها را با گروههاي «صرفا جهادي» و «صرفا آتش به اختيار» كارها را جلو ببريم. كافي نيست. من نيروهاي جهادي را ميشناسم كه آدمهاي كف ميدان بودند و حالا با حضور در دولت، گير كردند و ميگويند در بروكراسي گير كرديم. قوانين و آييننامهها بايد تغيير كند. يكي از مهمترين بخشهاي دولت بخش اداري استخدامي و سازمان برنامه و بودجه است. اينها بايد بدانند وضعيت جهادي بايد قانونمند شود. در دولتها بروكراسي مقابل جريان جهادي است؛ بنابراين حضور نيروهاي جهادي در دولت كفايت نميكند. قوانين و ساختارها بايد تغييركند.» يك سال پيش از آن هم در اختتاميه نمايشگاه و رويداد ملي همافزايي مديريت ايران ۱۴۰۱، گفته بود كه مشكل اصلي حل مشكلات كشور بروكراسي اداري است و چيزي جز بروكراسي ماركس و وبر جامعه را اداره نميكند. اين موضوع هم شامل افراد انقلابي و غير انقلابي ميشود و به ايديولوژي مرتبط نميشود. فروردينماه سال جاري هم در ادامه همين رويه فكري روي آنتن زنده گفت: ما زيادي داريم در كشور همهچيز رو قانونمند ميكنيم و زيادي داريم به افراد سخت ميگيريم!
پناهيان به دنبال چيست؟
ترديدي نيست كه پناهيان شاگرد برجسته و برتر انديشههاي مصباحيزدي است. با اين وجود به نظر ميرسد او سعي دارد با حفظ چهارچوبهاي فكري ديدگاههاي مصباحيزدي قرائت جديدي از رويكرد جبهه پايداري و انديشههاي مصباح را ارايه دهد. اگرچه سعي دارد تا در ساختار سنتي بماند و جاده انقلابيگري را رونق بخشد، تلاش براي جذب گروههاي جوان را نيز در دستوركار قرار داده است. ترديدي در مخالفت سرسخت پناهيان با ارتباط با غرب، توسعه سياست خارجي، مدرنيته و هر آنچه جز در رويكردهاي جريان انقلابي وجود دارد نيست. او سالهاي محروميت در دولت اصلاحات و درگيري با اصلاحطلبان را پشت سرگذاشته و با بر سر كار بودن دولت محبوبش و تشكيل مجلس مطلوبش براي دوره بعد راه و مسير جديدي را نيز براي خود ترسيم كرده است و سعي دارد تا در چهار چوب غزل سعدي كه در آهنگ بر روي كليپ سالروز تولدش پخش شده، پایان ششمین دهه زندگي خود را شروع كند؛ « مژدهاي دل!كه كنون وقت وصال است و غمت رو به زوال است».