مهارت زندگي درسايه آرامش جامعه
با اين اوصاف اگر كسي به مشكلي برخورد - كه طبيعت زندگي مشكلآفرين است - كاملا مشخص است كه بحران تا اعماق زندگيش نفوذ و بعضا وي را از هستي ساقط ميكند. يك تصادف، يك بيماري سخت، يك اختلاف خانوادگي، يك مشكل اداري يا قضايي، يك فقدان و از دست دادن عزيزي كه در شرايط عادي بايد روال معمولي داشته باشد هنگام فشارمستمر بيگانگان و نابسامانيهاي اجتماعي - اقتصادي و ناكارآمدي برخي دستگاههاي متولي امور مردم چون كوهي برشانههاي تضعيف شده شهروندان سنگين ميكند و گاهي كسي را تسليم مرگ ميكند! در اين ادعاها اغراقي نيست و تقريبا هر كس انواع تجربههاي آن را داشته است. كساني كه بسياري از كمبودها و نابسامانيها را مكررا به دشمن نسبت ميدهند آيا نميدانند در هر شرايطي يكي از تحركات اصلي دشمن روي زندگي مردم متمركز است!؟ دشمنستيزان بيش از هر مقابلهاي كه در جاي خود ضروري است بايد اين كيد عظيم و زيربنايي و قديمی و مستمر را خنثي كنند. فقط چند سال پس از جنگ ما به مرحله تثبيت رسيديم و از آن زمان تاكنون بايد روي آرامش و رفاه و پيشرفت در همه زمينهها متمركز ميشديم و زمينه كوچكترين بحرانها را از بين ميبرديم. مديريت بحرانها خوب است ولي جلوگيري از بروز بحرانها افضل و آينده انديشانه و راهبردي است. تصور كنيم كه اگر طي 25 سال اخير ايران با هيچ بحران فراگير و مستمر و بيگانهساز و خودساختهاي روبهرو نميشد اكنون علاوه بر قدرت نظامي صاحب چه قدرت اقتصادي، علمي و سياسي ميشد و تا چه حد همه رقباي منطقهاي را عقب ميگذاشت. مسلما مردم ما مطالبات مهمي دارند كه البته حق آنهاست ولي به نظر ميرسد يكي از ريشهايترين و اساسيترين خواستههاي مردم آرامش است و پيروزي بزرگتر بر بيگانگان جلوگيري از تحميل هر بحراني دركشور است. البته هويداست كه برچيدن زمينه هر بحراني در داخل بايد اولويت نخست باشد و مديريتي هوشمند و آيندهنگر طلب ميكند. در اين زمينه كنترل بحرانسازان كليدي و راهگشاست؛ همانگونه كه ديديم با اقدام نابخردانه نسبت به سفارت عربستان در چند سال پيش چه هزينههايي از جيب ملت ايران پرداخت شد و اين فقط يك نمونه كوچك از بحرانسازيهاي منفعتسوز بود كه بر ما رفت. مهارت زندگي كه در حالت آرامش به دست ميآيد و اغلب از آن بيبهرهايم ضرورتي انكار ناپذير دارد كه بايد از دوران كودكي تا پيري و سالخوردگي در صدر آموزشهاي عمومي باشد. خدا ميداند كه جامعه ما با وجود هوش متوسط رو به بالا از اين ناحيه چه حجمي از فرصتها، موقعيتها و سرمايههاي فردي و اجتماعي خود را از دست داده است.