روابط پكن و تهران به خاطر شرايط حساس منطقه خاورميانه همواره يكي از پيچيدهترين روابط ممكن در دنياي ديپلماسي بوده است. اگر از قبل چالشهاي روابط چين و ايران آنچنان آشكار نبود، امروز در ميانه تنشها، چالشها عريان شده است. درگيريها در خاورميانه بهطور پيوسته در حال افزايش است و تهران و متحدين منطقهاي ايران در چند ماه اخير، بيش از هميشه در مركز تحولات قرار داشتهاند. ماجراجويي جديد و ويرانگر اسراييل در غزه شرايط منطقه را به بمب ساعتي و انبار باروتي بدل كرده است كه هر لحظه امكان انفجار آنها وجود دارد. وقتي نام خاورميانه به گوش ميرسد، بيش از هر چيز اين قدرتها و بازيگران بينالمللي هستند كه خود را در چالشي بزرگ ميبينند. از غرب تا شرق همه مركز دنيا را خاورميانه ميبينند و اين امر قرنهاست منطقه را به محل تنازع و بقای قدرتها بدل كرده است. چين كه خود را در قامت قدرتي جديد در منطقه يافته است، به نظر عليرغم اينكه منافعش در منطقه را در خطر ميبيند، ظاهرا نتوانسته است آنچنان كه دنياي ديپلماسي توقع دارد، كنش ايران را تحت تاثير قرار دهد. به ادعاي ناظران، چين در شرايطي در خاورميانه نقش بازي ميكند كه ايران در قدرتمندترين و در عين حال پرچالشترين دوران خود به سر ميبرد. تحريمهاي غرب از يكسو و رشد رقباي منطقهاي ايران در حوزه انرژي همچون عربستان سعودي، مانع از آن شده تا پكن آنگونه كه ميخواسته رفتار ايران را تحت تاثير قرار دهد و از همين رو گروهي از تحليلگران مدعياند، چين شايد با بلندپروازي منطقهاي خود به نوعي رقيب فرامنطقهاي ايران نيز بدل شده است؛ گزارهاي كه ترديدها دربارهاش بسيار است. چين در حال گسترش روابط خود با رقباي ايران همچون عربستان و حتي اسراييل است و سرمايهگذاريهاي كلاني در اين سرزمينها براي خود متصور شده است. با اين اوصاف، باز اين پرسش مطرح است كه آيا چين اصولا نفوذي براي تغيير سياست منطقهاي ايران دارد يا خير؟
نتايج رابطه راهبردي تهران و پكن
تا به امروز، چين تمايلي به حمايت از تحريمهاي معنيدار عليه ايران نداشته است، تا حد زيادي به دليل مشاركت گسترده و عميقي كه دو كشور طي سه دهه گذشته ايجاد كردهاند. همكاري بين پكن و تهران بر روي نيازهاي انرژي چين و منابع فراوان ايران متمركز است، اما همچنين شامل روابط قابل توجه اقتصادي غير انرژي، فروش تسليحات و همكاريهاي دفاعي و موازنه ژئواستراتژيك عليه ايالات متحده است. اين در حالي است كه دكترين جمهوري اسلامي ايران از بدو تاسيس از سال 1357 تا به امروز همواره بر اصل استقلال از كنترل خارجي استوار بوده است. اما از سويي، در تقابل با غرب به رهبري ايالات متحده، ايران از لحاظ اقتصادي، ديپلماتيك و تا حدودي نظامي خود را در شرايطي ديده است تا با شرق و به خصوص با چين همكاري راهبردي داشته باشد.
به ادعاي ناظران، از نگاه پكن، ايران به عنوان شريك راهبردي مهم و اهرم فشار در برابر ايالات متحده تلقي ميشود. ايران داراي ذخاير عظيم نفت و گاز طبيعي است كه ميتواند به توسعه چين كمك كند و از سوي ديگر، ايران بازار رو به رشدي براي كالاهاي چيني است. علاوه بر اين، ايران كه غرب به واسطه تحريمهايش تلاش داشته تا فعاليتهايش را متوقف كند، با پيوند راهبردي خود با چين، توانسته است اين تحريمها را كم اثرتر كند و از سوي ديگر، با كشاندن پاي چين به خاورميانه، از اين طريق بر غرب و ايالات متحده فشار آورد تا تحريمها را كاهش دهند. در واقع، ورود چين به خاورميانه ميتواند پكن و واشنگتن را كه هماكنون در درياي چين جنوبي با يكديگر درگيرند، در منطقهاي جديد رودرروي يكديگر قرار دهد. در واقع، حضور چين در خاورميانه ميتواند فرصتي منحصر به فرد براي اين كشور جهت گسترش نفوذ خود در خاورميانه فراهم كند و ميتواند ارتش امريكا را در خليج فارس مهار كند، بهطوري كه چرخش به سمت اقيانوس آرام دشوارتر شود. پس به خوبي روشن است كه رابطه راهبردي پكن-تهران ميتواند لباس ژئوپوليتيكي نيز بر تن كند و شكل خاورميانه را در آينده تغيير دهد.
ديدگاه و رويكرد چين نسبت به ايران تا حدي ريشه در تلقي اين كشور از ايالات متحده به عنوان رقيبي ژئوپلیتيكي و نظامي دارد. چين به خوبي ميداند كه در درياي چين جنوبي، اگر درگيري صورت گيرد، با چالش جدي ايالات متحده و همپيمانان قدرتمندش مواجه خواهد شد. پكن نگران توانايي ايالات متحده براي تسلط بر مناطق راهبردي جهان همچون تايوان است. بنابراين، مشاركت قوي اقتصادي، ديپلماتيك و نظامي با جمهوري اسلامي به چين كمك ميكند تا قدرت ايالات متحده در خاورميانه را خنثي كند. پس آنچه از روابط تهران و پكن بر ميآيد، بيشتر تعامل براي تقابل با ايالات متحده و متحدين آن است و نزديكي اين دو بازيگر به يكديگر، فرصتي منحصربه فرد براي آنها ايجاد كرده است تا در دو نقطه راهبردي، اقيانوس آرام و خاورميانه در برابر ايالات متحده بايستند.
پشت پرده نزديكي ايران و چين
از زماني كه منطقه با آشوبي جديد دست و پنجه نرم ميكند و ويرانگري رژيم اسراييل در غزه با كشتار مردم آن ادامه دارد، نيروهاي مقاومت كه متحد جمهوري اسلامي ايران محسوب ميشوند، با تغيير در تاكتيكهاي خود، در تلاش بودهاند كه تا جاي ممكن از فشار رژيم اسراييل بر غزه بكاهند. انصارالله يمن كه يكي از مهمترين بازوهاي محور مقاومت محسوب ميشود، با حمله به كشتيهاي مرتبط با اسراييل و حامي اصلي آن، ايالاتمتحده تلاش داشته است اسراييل را از تجاوز بيشتر در غزه منصرف كند. به ادعاي ناظران همين امر باعث شده است كه ايالات متحده از چين بخواهد تا با نفوذ خود بر تهران، انصارالله را وادار كنند دست از حمله به يكي از مهمترين آبراههاي جهان، تنگه بابالمندب بردارد. اما ظاهرا اين امر با ناكامي همراه بوده است. بنابراين، با ادامه تشديد تنشها بين اسراييل و ايران در هفتههاي اخير، قانونگذاران امريكايي فشارها را بيشتر كردهاند. در جديدترين اقدام، مجلس نمايندگان امريكا روز دوشنبه با اكثريت قاطع قانون تحريمهاي انرژي ايران و چين را تصويب كرد كه براي هدف قرار دادن شركتهاي چيني كه نفت خام ايران را خريداري ميكنند و در نتيجه پول را به اقتصاد ايران پمپاژ ميكنند، طراحي شده است. اين لايحه اكنون براي تصويب به سنا رفته است.
ويليام فيگوروآ، كارشناس روابط چين و ايران در دانشگاه گرونينگن هلند معتقد است در حالي كه چين از نظر فروش و تجارت نفت داراي اهرمي در ايران است، استفاده از اين اهرم هم از نظر سياسي و هم از لحاظ لجستيكي چالش برانگيز است. به عنوان مثال، پالايشگاههاي خصوصي و نه پالايشگاههاي دولتي چين كه در بازار سياه فعاليت ميكنند، بيشتر نفت ايران را غيرقانوني ميخرند. او گفت كه پالايشگاههاي خصوصي را نميتوان كنترل كرد، به خصوص اينكه اين پالايشگاهها دست بلندي در دور زدن تحريمها دارند. اين امر كنترل مستقيم واردات نفت ايران از چين را براي پكن چالشبرانگيز ميكند. بنابراين، تلاش ايالات متحده براي تحت فشار قرار دادن چين جهت نفوذ بيشتر بر ايران مذبوحانه به نظر ميرسد.
از سوي ديگر، مقياس سرمايهگذاري چينيها در ايران كه عمدتا از سوي شركتهاي خصوصي هدايت ميشود، به نقطه ضعفي در روابط بين دو بازيگر بدل شده است. فيگوئروا بر آن است كه راهبرد چين براي سرمايهگذاري كلان در ايران ناكافي بوده است. به ادعاي ناظران همين امر تهران را به واكنش واداشته است. فيگوئرا اين امر را پاشنه آشيل پكن در تهران ميداند چرا كه در سالهاي اخير اين بازيگر سرمايهگذاريهاي كلاني در امارات، عربستان سعودي و اسراييل داشته است.
ايران قبلا تمايل خود را براي آزمايش بزرگترين مشتري خود نشان داده است. اريك اولاندر، سردبير چين-گلوبال به فارنپالسي گفت كه در دسامبر گذشته، ايران ارسال محمولههاي نفت به سمت چين را محدود كرد و قيمتهاي خود را براي خريداران چيني افزايش داد. به نظر تهران با توسل به اين رويكرد خواسته است به پكن در قبال مسووليتهاي راهبردياش هشداري ضمني دهد و «نشان داد كه روابط اقتصادي محدوديتهايي دارد». اولاندر همچنين بر آن است كه «در واشنگتن اين تفكر وجود دارد كه چون شما قدرت اقتصادي داريد، به قدرت سياسي تبديل ميشويد. به گفته تحليلگران مقامات ايران براي دههها تحت تحريمهاي شديد در بوته آزمايش قرار داشتهاند. آنها نشان دادهاند كه قرار نيست امنيت ملي و ملاحظات سياسي خود را براي ملاحظات اقتصادي به چينيها واگذار كنند.» اين نقطه نظر اولاندر در مورد ايران با شرايط اين روزهاي منطقه همخواني دارد. پس از امضاي برجام و فروكش كردن هياهوي غرب عليه ايران، مقامات تهران همچنان بر سر پيشبرد قدرت راهبردي خود در منطقه تلاش كردند.
اين امر باعث شد ايالات متحده، اين بار به رهبري دونالد ترامپ، تاب نفوذ روزافزون ايران در منطقه را نداشته باشد و با خروج از توافق هستهاي، عملا نشان دهد كه مساله ايران اگرچه اقتصادي است، اما حفظ عزت نفس و نفوذ هرچه بيشتر در منطقه را نيز با جديت دنبال ميكند. بنابراين، در مورد چين نيز كمابيش همين مساله وجود دارد. دكترين تهران در منطقه و جهان بر اصل تعامل و «نه قرار گرفتن تحت هژموني و نفوذ قدرتها» تعريف شده است. پس، به نظر ميرسد در قبال چين نيز ايران سعي دارد تا تعادل نسبي را در تعاملش با چين حفظ كند و در شرايطي كه راهبرد منطقهاياش با منافع شريك راهبردياش نيز در تضاد است، از آن عدول كند. اين گزاره تاكنون به معناي بازتعريف روابط پكن و تهران تلقي نميشود.
چرايي انفعال چين
چين مدتهاست كه تلاش كرده تا موازنه دشوار در خاورميانه را حفظ كند. در واقع، پكن درصدد بوده با هر كشوري در منطقه همكاري داشته باشد و در عين حال تلاش ميكند در اين موزانه سخت و دشوار، از درگيريهاي رقباي منطقهاي نيز خود را كنار بكشاند. اين منطق دوستي با همه براي يك بازيگر فرامنطقهاي بدون آرزوي ايفاي نقش سياسي يا امنيتي قابل توجهي قابل تامل است. اين مساله البته ميتواند نفوذ چين در منطقه را تحتالشعاع قرار دهد و زمينهساز انفعال پكن شود، جرا كه نشان ميدهد هيچ بازيگري نميتواند با كارت پكن قمار كند. اما از سوي ديگر، اين سياست به چين اجازه ميدهد تا منافع منطقهاي خود را تقويت كند، حضور اقتصادي خود را گسترش دهد، ميانجيگري ميان رقباي منطقهاي را رهبري كند، و حتي در رويارويي اخير ايران و اسراييل سكوت كند.
وانگيي، وزير خارجه چين در سال 2014 در مصاحبهاي با الجزيره، در مورد درك چين از سوي كشورهاي منطقه به عنوان يك بازيگر صرفا اقتصادي خشمگين بود. او اذعان كرد كه «نياز چين براي ايجاد تواناييهاي خود براي گسترش پايدار اين همكاريها» است و خاطرنشان كرد كه چين «در زمينه سياسي نيز نقش مهمي خواهد داشت.» او افزود كه نقش سياسي چين در خاورميانه روز به روز تقويت خواهد شد. اما، انفعال سياسي چين در منطقه در پرتو تحولات جهان به خصوص افول اقتصادي اين بازيگر و همهگيري كرونا، و جنگ اوكراين رقم خورده است. از سوي ديگر، امضاي برجام باعث شده بود تا ايران «نگاه به شرق» خود را براي دورهاي به حاشيه ببرد، هرچه كه عمر برجام كوتاه بود و به غرب نيز نزديك نشد. چين در سالهاي اخير به دنبال بازسازي اقتصاد خود بوده است و در بلندپروازي خود در منطقه درياي چين جنوبي و همينطور جنگ اوكراين هم درگير بوده است. پس به نظر فرصت و ميدان چندان وسيعي براي نشان دادن نفوذ خود نيافته است.
با اين حال، به نظر ميرسد پس از سفر شي جين پينگ به رياض در دسامبر 2022، اين تصور از چين شروع به تغيير كرده است، هر چند كه همچنان راه درازي براي تحقق نفوذ سياسي پكن در غرب آسيا وجود دارد. در سراسر نيمه اول سال 2023، به نظر ميرسيد پكن آماده است تا سرمايه سياسي را كه مدتها پسانداز كرده بود، هزينه كند. سيد ابراهيم رييسي، رييسجمهور ايران در فوريه 2023 از چين بازديد كرد و محمود عباس، رييس تشكيلات خودگردان فلسطين نيز در ژوئن 2023 همين كار را كرد. پس از سفر عباس، بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل اعلام كرد كه او نيز براي ديدار از چين در اكتبر 2023 به پكن دعوت شده است. در نهايت، «بيبي» به دليل جنگ غزه به پكن نرفت.
اما بايد پذيرفت كه اعمال نفوذ چين در منطقه به قدرت اقتصادي، و نه ژئوپوليتيكش، وابسته است. ناوبري بين نقاط تنگه بابالمندب و كانال سوئز براي تجارت دريايي بسيار مهم است، موضوعي كه از نظر اقتصادي همه كشورها از جمله چين را تحت تاثير قرار ميدهد. اتحاديه اروپا يكي از بزرگترين بازارهاي صادراتي چين است. چين سرمايهگذاري قابل توجهي در بنادر درياي سرخ مصر، تأسيسات نظامي در جيبوتي و پارك صنعتي چين و سرمايهگذاري مشترك چين و عربستان در جيزان در ساحل درياي سرخ عربستان سعودي دارد. مسيريابي مجدد در اطراف دماغه اميد نيك از نظر زمان و هزينه، گزاف است و بين هشت تا ده روز اضافي به حمل و نقل از شانگهاي به روتردام اضافه ميكند. حضور موثر انصارالله يمن، متحد ايران، در آن منطقه باعث شده است بار ديگر نفوذ ايران بر خاورميانه به همگان يادآوري شود. انصارالله ظاهرا كشتيراني چين را از حملات معاف كرده است. فايننشالتايمز در 25 ژانويه 2024 گزارش داد كه شركتهاي كشتيراني كوچكتر چيني از اين مصونيت براي اعزام مجدد به درياي سرخ استفاده كردهاند. با اين وجود، شركتهاي بيمه و حمل و نقل بزرگتر كه عمدتا به شكل چند مليتي ظاهر ميشوند و همواره ممكن است شريكي اسراييلي يا امريكايي نيز در بين آنها به چشم بخورد، نگران آنند كه مورد حمله انصارالله قرار گيرند. پس پكن نيز در اين مناقشه آسيبپذير ظاهر شده است.
در 26 ژانويه 2024، رويترز مدعي شد كه پكن در پشت صحنه در تلاش بوده است تا از ايران بخواهد انصارالله را در قبال حمله به كشتيراني در درياي سرخ مهار كند؛ امري كه ظاهرا تهران آن را نپذيرفته است و يا با اعلام اينكه انصارالله خود مستقلا عمليات را طراحي و اجرا ميكند، از آن سرباز زده است. پيشتر در اين نوشتار گفتيم كه دكترين ايران در منطقه اين است كه به هيچ روي بر راهبرد خود، به خصوص وقتي با مسائل ژئوپوليتيك همراه باشد، قمار نكند. از سوي ديگر، بايد گفت كه اگرچه انصارالله متحد ايران است، روابطش با تهران بر اساس مشاركت راهبردي دوجانبه طراحي شده است.
جاناتان فولتون، عضو ارشد غير مقيم براي برنامههاي خاورميانه شوراي آتلانتيك، كم اثر بودن نفوذ چين بر ايران را ناشي از عامل ديگري نيز ميداند. او مدعي است: شراكت با چين از نظر اقتصادي به ميزاني كه مقامات ايران انتظار داشتند، ارايه نشده است. از زمان نهايي شدن قرارداد مشاركت راهبردي جامع در سال 2021، ايران دريافت كننده 185 ميليون دلار سرمايهگذاري چيني بوده است كه در مقايسه با بيش از 5 ميليارد دلاري كه عربستان سعودي در مدت مشابه ارايه كرده است، رقم بسيار ناچيزي است. علي فكري، معاون وزير اقتصاد ايران سال گذشته گلايه كرد كه از حجم سرمايهگذاري چينيها در ايران راضي نيست، زيرا آنها ظرفيت بسيار بيشتري در اين زمينه دارند. به نظر ميرسد كه اين نااميدي و نارضايتي ايران از چين در ژانويه بيشتر هم شد، زماني كه ايران اعلام كرد كه روزهاي نفت ارزان ايران براي چين به پايان رسيده است. ايران شروع به توقف ارسال محمولههاي نفت خام به پكن كرد و پس از مدتها عرضه نفت خام با تخفيف قابل توجه، خواستار قيمتهاي بالاتر شد. پس اكنون ميتوان به صراحت گفت ادراك اهرم چين در تهران، بسيار شبيه درك قدرت و نفوذ چين در خاورميانه و شمال آفريقا، ضربه خورده است.
سياست يك بام و دو هوا
در همين حال، چين هيچ نشانهاي از تن دادن به فشارهاي واشنگتن نشان نميدهد. پكن مراقب بوده كه بيشتر در حاشيه جنگ اسراييل و حماس بماند و از اين درگيري براي همسويي با كشورهاي جنوب جهاني استفاده كند. پكن به خوبي ميداند كه با مداخله خود در مناقشات درياي سرخ بيشتر از آنچه كه به دست ميآورد، از دست ميدهد. بنابراين، پكن نه اهرم لازم براي تحت تاثير قرار دادن ايران را براي كنترل نيروهاي مقاومت در منطقه را دارد و نه اراده و نيت آن را. درست است كه سرمايهگذاري كلان چين در خاورميانه ممكن است به خطر افتد، اما اگر به نفع هر طرفي وارد ميدان شود، برنامه بلندمدت خود در منطقه را فداي آن كرده است. سرزمينهاي اشغالي يكي از مناطقي است كه چين برنامه بلندمدتي براي آن دارد. پس بعيد است بتواند يا بخواهد بهطور جدي از اسراييل که به جنگ و جنايت در غزه پايان دهد. از سوي ديگر، تحت فشار قرار دادن ايران نيز ميتواند تهران را هر چه بيشتر نسبت به چين بدبين كند. ايران راهبردي در منطقه براي خود تعريف كرده است كه حتما با راهبرد چين يكي نيست. پس به نظر نميرسد تحت فشار يا نفوذ چين در آن تغييري ايجاد كند.
به علاوه، واشنگتن و پكن نيز ديدگاههاي بسيار متفاوتي در مورد درگيري گسترده در خاورميانه دارند. در پي پاسخ نظامي ايران به اسراييل، به نظر ميرسد پكن محتاطانه با آن برخورد كرد و به رغم حمايت از اقدامات تهران در دفاع از خود، آنچنان كه بايد از اقدامات تجاوزكارانه اسراييل انتقاد نكرد. تنها لين جيان، سخنگوي وزارت امور خارجه چين نسبت به «نقض جدي و غيرقابل قبول قوانين بينالمللي» و نه اقدام خودسرانه رژيم اسراييل در ترور مستشاران، واكنش نشان داد. البته مراقب بود كه از تهران بخواهد از اقدامات بيشتر كه ميتواند به منافع چين آسيب وارد كند، خودداري كند. چين از تاكيد ايران بر هدف نگرفتن كشورهاي منطقه و همسايه و تاكيد بر تداوم تعهد خود به سياست حسن همجواري و دوستانه قدرداني كرد. يون سون، مدير برنامه چين در مركز استيمسون گفت: براي چين، بمباران سفارت يك كشور مستقل ديگر غيرقابل قبول است. بنابراين قبل از اينكه جامعه بينالملل درباره چگونگي توقف ايران صحبت كند، من فكر ميكنم سوال متقابل چين اين است: خب، چگونه اسراييل را متوقف كنيم؟
به نظر ميرسد كه پكن تمايل چنداني براي ميانجيگريهاي سياسي در منطقه نداشته باشد و تنها آن دسته از ميانجيگريها را پيش ميبرد كه به نوعي بر راهبرد بلندمدت اقتصادياش سايه اندازد. در مورد ايران و عربستان نيز بايد گفت كه سنگ بناي احياي روابط را پيش از آن عراق و عمان گذاشته بودند و چين نيز كه رقابت ميان اين دو بازيگر قدرتمند منطقه را به نفع بازي خود در منطقه ميديد، وارد ميدان شد. اما توانايي پكن براي ميانجيگري در ديگر عرصهها بهشدت محدود است. بالا گرفتن رويارويي ميان ايران و اسراييل به خوبي سطح توانايي و اراده پكن را در ضعف در ديپلماسي موثر در منطقه نشان داد. پكن در شرايط كنوني و با توجه به سياست داخلي خود به نظر نميتواند خواستهها و سياستهايش را به شركاي منطقهاياش بقبولاند و تنها به ارايه بيانيهاي محتاطانه بسنده ميكند. اما چين همزمان نگران آن است كه تشديد درگيري در منطقه به اهداف بلندمدتش در منطقه آسيب برساند. اين رويارويي ممكن است به منطقه خليج فارس نيز كشيده شود و كشورهاي خليج فارس (به ويژه عربستان سعودي) را وادار كند تا مواضع امنيتي خود را مجددا تنظيم كنند. به علاوه، پيشرفت كند اجراي توافقنامه عربستان و ايران از زمان امضاي آن در يك سال پيش چين را نگران كرده است. اين سازمان همچنان بر مسائل امنيتي متمركز بوده و نتوانسته است به بررسي فرصتهاي اقتصادي و فرهنگي بپردازد. انصارالله يمن نيز دشمن بلقوه پادشاهي سعودي باقي ماندهاند و آتشبس شكننده ميان آنها هر لحظه ممكن است از هم بپاشد. ميانجيگري نوپاي چيني به نظر آنقدر نتوانسته است منطقه را به آرامش بكشاند و از شش ماه پيش تاكنون نيز نشان داده است كه بر اراده ضعيفي استوار بوده است.