سرمقاله «اکونومیست»: اقتصاد هند چقدر قوی است؟
نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته رشد اقتصادی هند به رهبری نارندرا مودی را مورد بررسی قرار داده است. از منظر این نشریه، باوجودی که آقای مودی قدمهای مثبت بسیاری برداشته است، اما برخی نقاط ضعفش میتواند او را از تحقق وعدههایش بازدارد. بخشهایی از این مقاله را سارا بنیصدر در وبسایت «اکوایران» ترجمه کرده كه ميخوانید:
انتظار میرود 6 هفته دیگر نارندرا مودی در سومین دوره نخستوزیری برنده شود، که موقعیت او را به عنوان مهمترین رهبر هند از زمان جواهر لعل نهرو تثبیت میکند. پیروزی انتخاباتی این پسر چایفروش در واقع نشاندهنده مهارت سیاسی او، قدرت ایدئولوژی ملیگرای هندی و فرسایش نهادهای دموکراتیک اوست. با این حال نشاندهنده حسی میان رایدهندگان عادی و نخبگان هند درباره این است که او رونق و قدرت را برای هند به ارمغان میآورد. هند نارندرا مودی تجربهای از ثروتمند شدن در میانه جهانیزدایی و تحت رهبری قدرتمند است. اینکه آیا هند میتواند در طول 10 تا 20 سال آینده به سرعت رشد کرده و از تنش دوری کند، سرنوشت 1.4 میلیارد نفر و همچنین اقتصاد جهان را تعیین خواهد کرد. از منظر اکونومیست، فرمول مودی میتواند تا جایی کار کند، ولی درباره اینکه آیا موفقیت هند میتواند ادامه یابد و آیا این مساله به ماندن او در قدرت بستگی دارد، سوالاتی وجود دارد. هند با رشد اقتصادی 6 تا 7درصد، سریعترین نرخ رشد را در میان کشورهای بزرگ دارد. دادههای جدید نشان میدهند که اعتماد بخش خصوصی آن در بالاترین سطح از سال 2010 قرار دارد و درحالی که امروز پنجمین اقتصاد بزرگ جهان است میتواند تا سال 2027 به سومین اقتصاد جهان پس از امریکا و چین تبدیل شود. نفوذ هند به روشهای جدیدی نمایان میشود. شرکتهای امریکایی 1.5 میلیون کارمند در هند دارند که بیش از هر کشور خارجی دیگری است. بازار سهام آن چهارمین بازار ارزشمند جهان است و بازار هوانوردی آن در رتبه سوم قرار دارد. خرید نفت روسیه توسط هند قیمتهای جهانی را تغییر میدهد. افزایش ثروت به معنای افزایش نفوذ ژئوپليتیک است؛ پس از بالا گرفتن تنش در کانال سوئز، هند 10 کشتی جنگی در خاورمیانه مستقر کرد. اگر به دنبال یک «چین دیگر» هستید که با محوریت تولید ایجاد شد، آن هند نیست. این کشور در زمان رکود تجارت کالا و اتوماسیون تولید توسعه مییابد، بنابراین نیاز به مدل جدیدی برای رشد دارد. یکی از محورهای این رشد «برنامه عظیم زیرساخت»هاست که بازار واحد گستردهای را بههم پیوند میدهد. هند 149 فرودگاه دارد و هر سال 10 هزار کیلومتر جاده و 15 گیگاوات ظرفیت انرژی خورشیدی اضافه میکند. برخی از این زیرساختها چون پرداختهای دیجیتال، بازارهای سرمایه مدرن و بانکها نیز نامشهود هستند. همه اینها به شرکتها امکان میدهد از اقتصاد مقیاس بهره ببرند. محور دوم «رشد صادرات خدمات» است که به 10درصد از تولید ناخالص داخلی کشور رسیده است. تجارت جهانی در خدمات هنوز در حال رشد است و «شرکتهای فناوری اطلاعات هند» مراکزی ایجاد کردهاند که تحقیق و توسعه و خدماتی چون قوانین و حسابداری به شرکتهای بینالمللی عرضه میکنند، اما باوجود پردیسهای فناوری شیک، هند همچنان یک جامعه نیمه روستایی است و این مساله سومین و آخرین محور رشد را توضیح میدهد؛ مدل جدیدی از سیستم رفاه که در آن صدها میلیون نفر از مردم فقیر هند پرداختهای انتقالی دیجیتال دریافت میکنند. دادههای جدیدی نشان میدهند که سهم جمعیتی که زیر خط فقر جهانی 2.15 دلار در روز زندگی میکنند از 12درصد در سال 2011 اکنون به زیر 5درصد کاهش یافته است. اما نارندرا مودی لایق چه میزان اعتبار است؟ موفقترین سیاستهای او از دستورالعملی استفاده میکند که در دهه 1990 و 2000 در هند ظهور کرد، اما هیچ ایرادی ندارد. او برای جلو بردن اصلاحات متوقف شده، نظارت شخصی روی تصمیمات مهم و سرکوب عقبماندهها و مخالفان بروکراسی قابل تقدیر است. برخی میگویند او «سرمایهداری رفاقتی» را پرورش داده است. با این حال، گرچه برخی شرکتهای بزرگ امتیازاتی گرفتند، تمرکز در تجارت در حال کاهش است، فساد محو شده است و کسب و کارها تنوع بالایی دارند. اگر او پیروز شود هند به رشد قوی ادامه خواهد داد. سطح متوسط نیز همینطور خواهد بود: 60 میلیون نفر بیش از 10 هزار دلار در سال کسب خواهند کرد که این تعداد تا سال 2027 به 100 میلیون نفر میرسد. با این حال، هند با یک مشکل ترسناک روبهرو است. از یک میلیارد نفر جمعیت در سن کار این کشور تنها 100 میلیون نفر شغل رسمی دارند و باقی اکثرا کار موقتی دارند یا بیکار هستند. نخستوزیر هند برای جذب برخی از نیروی کار از یک برنامه مشوق دولتی برای ارتقای تولید استفاده میکند، ولی حتی اگر این برنامه به اهداف خود برسد، تنها 7 میلیون شغل ایجاد میکند.
سوالی که درباره هند و اقتصاد وجود دارد این نیست که آیا نارندرا مودی پیروز خواهد شد یا نه، بلکه این است که آیا او رشد خواهد کرد. او در سن 73 سالگی ممکن است قدرت مدیریت خود را روبه افول بیابد. برای ایجاد یک دستورکار اصلاحی جدید، در سطح چیزی که در دهه 1990 ظهور کرد و برای تقویت یک اقتصاد مبتنی بر دانش که به مردم برای تفکر خود پاداش میدهد، او باید انگیزههای استبدادی خود را تعدیل کند. همچنین برای جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی بیشتر و یافتن یک جانشینی با تفکر رشد، حزب او باید «سیاستهای شؤونیستی» خود را مهار کند. اگر چنین نشود، ماموریت نوسازی ملی مودی، وعدههای خود را محقق نخواهد کرد.