غرب در كنار اسراييل؛ واكاوي كمپين تحريمي گروه هفت عليه ايران
محمد بيات
«امنيتيسازي» پرونده ايران در محيط روابط بينالملل ابرپروژه اسراييل در تقابل با تهران است. طي دو دهه اخير مقامات اسراييلي تصميم گرفتند تا ايران اتمي را به عنوان مهمترين تهديد عليه كشورهاي خاورميانه و حتي اتحاديه اروپا نشان دهند. تصويب شش قطعنامه شوراي امنيت و قرار گرفتن نام ايران ذيل بند هفتم سازمان ملل نتيجه سالها برنامهريزي و توليد پروپاگاندا از سوي مقامات صهيونيست و متحدان امريكايي آن عليه نظام اسلامي در ايران بود. با آنكه سلسله مذاكرات اتمي و در نهايت توافق برجام سبب شكسته شدن اين فضاي ضدايراني شد، اما روي كار آمدن ترامپ در كاخ سفيد اين فرصت را دراختيار مقامات اسراييلي قرار داد تا بار ديگر بر طبل ايرانهراسي كوبيده و تهران را تهديدي مشترك عليه دولتهاي خاورميانه معرفي كنند. امروز نيز مانند سالهاي گذشته نتانياهو با دستاويز قرار دادن پاسخ تلافيجويانه ايران به حمله تروريستي دمشق قصد دارد تا ضمن انحراف افكار عمومي از جنگ غزه، زمينه ايجاد جهاني- منطقهاي عليه تهران را تسهيل كند.
تنها ساعاتي پس از حمله موشكي- پهپادي ايران عليه اهداف نظامي- اطلاعاتي در فلسطين اشغالي، اعضاي گروه هفت به صورت ويديويي به بحث و تبادل نظر در خصوص آخرين تحولات جاري در خاورميانه پرداختند. كمي بعد وزراي خارجه دولتهاي غربي در ايتاليا جمع شده و از تشديد تحريمها عليه صنعت موشكي-پهپادي ايران سخن گفتند. همزمان با وضع تحريمهاي جديد واشنگتن- لندن عليه افراد، نهادهاي زيرمجموعه و همكار با نيروهاي مسلح ايران، تلآويو خواستار قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در ليست سياه كشورهاي غربي؛ به ويژه اعضاي اتحاديه اروپا شد. كمپين ضدايراني اسراييل درحالي به دنبال هدف قرار دادن سپاه پاسداران است كه پيشتر مقامات بروكسل اعلام كرده بودند كه حفظ كانالهاي ديپلماتيك با ايران از اهميت راهبردي برخوردار بوده و آنها قصد ندارند تا سطح تنشها با تهران را افزايش دهند.
اجماع گروه هفت عليه ايران و برخي تحريمهاي وضع شده عليه تهران نشاندهنده تمايل غربيها براي ارسال دو سيگنال به خاورميانه است. نخست آنكه امنيت اسراييل «خط قرمز» امريكا و اعضاي اتحاديه اروپاست و دوم آنكه در تقابل ميان تهران- تلآويو، غربيها قصد ندارند تا از سطح محكوميت ديپلماتيك، تحريمهاي اقتصادي و كمكهاي پدافندي- اطلاعاتي فراتر رفته و جنگي جديد را در خاورميانه آغاز كنند. براي واشنگتن و بروكسل آنچه اهميت دارد حفظ تمركز بر محور «تايوان- درياي چين جنوبي» و «كريمه-دونباس» است تا از اين طريق بتوانند رقباي ژئواستراتژيك خود را مهار كنند. در چنين شرايطي آغاز هرگونه جنگ جديد در خاورميانه در حكم دادن كارت طلايي به مسكو- پكن براي ارتقاي قدرت ملي و درگير كردن امريكاييها در باتلاقي عميق است.
نتانياهو براي فرار از اعتراضات داخلي و تشديد انتقادات داخلي تصميم گرفت تا با حمله به كنسولگري ايران در سوريه سطح تنشها با ايران را افزايش داده و اصطلاحا از محدوده «منطقه خاكستري» خارج شود. «بيبي» پس از عمليات وعده صادق به سرعت در جايگاه «مدافع» ايستاد و در رسانههاي بينالمللي از تهديد ايران عليه فلسطين اشغالي سخن گفت! اين ادعا درحالي ازسوي صهيونيستها مطرح ميشد كه جمهوري اسلامي ايران براساس بند 51 منشور سازمان ملل حق پاسخ متقابل به تجاوز طرف مقابل را داشته و پيش از حمله اين موضوع را با اعضاي شوراي امنيت در ميان گذاشته بود. در اين خط عمليات رواني مقامات راستگراي كابينه جنگ اسراييل كه طي چند ماه گذشته دستور قتل عام مردم غزه را صادر كرده بودند از تهديد ايران اتمي براي جهان و لزوم ايجاد ائتلاف منطقهاي عليه محور مقاومت سخن به ميان ميآوردند!
تجربه تاريخي به مقامات تصميمگير در تهران ثابت كرده كه تنها راه مقابله با كمپين «امنيتيسازي» ايران ايجاد كانال گفتوگو با قدرتهاي غربي و رسيدن به نقطه توافق است. هنگامي كه تهران- واشنگتن بر سر پرونده هستهاي به توافق رسيدند هياتهاي خارجي گروه هفت براي انعقاد قراردادهاي جديد راهي ايران ميشدند. در آن دوران اسراييل در انزوا قرار داشت و تمام مسيرها به تهران ختم ميشد. بر همين اساس شايد تحريمهاي گروههاي هفت در ظاهر تهديدي عليه منافع ايران به نظر برسد، اما در عمل ميتواند فرصت و بهانهاي براي آغاز مذاكرات اتمي ميان ايران و قدرتهاي جهاني باشد. متنوعسازي شركاي ايران در سبد سياست خارجي سبب كاهش تهديدات امنيتي عليه كشور و در ميانمدت موجب افزايش همكاريهاي بينالمللي ايران خواهد شد.
كارشناس مسائل خاورميانه