«دش» و درسهايي از بنگلادش
بهرام مسعودي
بنگلادش كشوري است با حدود ۱۶۵ ميليون نفر جمعيت كه در جنوب شرق آسيا واقع شده است. اين كشورفقير كه بيش از ۹۱ درصد جمعيت آن را مسلمانان تشكيل ميدهند در سال ۱۹۷۱ طي يك جنگ خونين به رهبري شيخ مجيب الرحمن از پاكستان جدا شد. مردم اين كشور تازه تاسيس سالها با كمكهاي خارجي توانستند به حيات خود ادامه بدهند. نام بنگلادش با فقر و فلاكت و بيماري و سل و سيل و توفان و... عجين بود. در رابطه با سطح فقر مطلق اين كشور به بعضي از رويدادها اشاره ميشود: با توجه به گرسنگي مفرط در بنگلادش براي جلوگيري از ازدحام فقرا در بدو ورود مسافران در فرودگاهها به مسافران خارجي توصيه ميشد در خيابانها به فقرا كمك نكنند تا فقرا براي دريافت كمك به سوي آنان هجوم نبرند. همچنين در اطراف هتلهاي اين كشور پليس مستقر ميشد تا از نزديك شدن فقرا و هجوم آنان براي تقاضاي كمك از مهمانان خارجي جلوگيري شود . در سال ۱۹۷۴ حدود يك و نيم ميليون نفر در اثر قحطي در اين كشور جان باختند. در تيرماه سال ۱۳۹۴ كه يك كارخانهاي مبادرت به توزيع پوشاك رايگان كرد حدود ۱۵۰۰ نفر به آن محل هجوم بردند در نتيجه اين ازدحام ۳۷ نفر زير دست و پا كشته و تعداد زيادي زخمي شدند . در ارديبهشت ۱۳۹۷ در نزديك داكا پايتخت اين كشور در صف دريافت غذاي رايگان ۹ نفر در زير دست و پا جان باختند . اين دو رويدادهاي تقريبا دو سه دهه بعد از تشكيل اين كشور رخ داده است كه وضع اقتصادي كشور بمراتب از ابتداي تشكيل اين كشور بهتر شده بود . در دهه ۷۰ ميلادي بنگلادش براي تحول فقط يك مزيت داشت و آن نيروي كار ارزان بود .جامعهاي روستايي كه عمده توليدات ان را محصولات كشاورزي با وسايل ابتدايي تشكيل ميداد . در سال ۱۹۷۳ در جريان موافقت نامه مالتي فيبر (MFA) كشورهاي اروپايي و امريكا توافق كردند كه ميزان پوشاك وارداتي خود را از كشورهاي در حال توسعه محدود كنند. بر اساس اين موافقتنامه سهميهاي براي كشورهاي صادر كننده پوشاك تعيين شد. كشور ژاپن و كره جنوبي ديگر به اندازه قبل از توافق نميتوانستند صادرات پوشاك داشته باشند ولي كشورهاي فقير و توسعه نيافته از جمله بنگلادش شامل اين محدوديت نميشدند . با اين محدوديت، كشورهاي اسيايي در حال توسعه كه در صنعت پوشاك فعال بودند از جمله كره جنوبي متحمل آسيبهاي اقتصادي گستردهاي شدند. در نتيجه كشورهاي در حال توسعه براي دور زدن اين محدوديت تمايل پيدا كردند تا فعاليتهاي خود را به كشورهاي فقير منتقل كنند . شركت دوو كره جنوبي آن زمان در زمينه پوشاك نيز فعاليت داشت و به علت همين محدوديت در صادرات، زيان و آسيب اقتصادي زيادي ديده بود . در سال ۱۹۷۸ (همزمان با انقلاب سال ۱۳۵۷ در ايران) با يكي از فعالان جديد اقتصادي بنگلادش كه كارمند بازنشسته دولت بود به توافق رسيد كه شركت دش (Desh) را براي توليد لباس آماده تاسيس كنند. تاسيس اين شركت نقطه عطفي در تحول بنگلادش شد و زمينه را براي فعال شدن صنعت پوشاك و ديگر صنايع و رشد اقتصادي بنگلادش فراهم كرد . به موجب اين توافق ۱۳۰ نفر براي آموزش و كسب تكنولوژي و مديريت و... به كره جنوبي اعزام شدند از اين تعداد ۱۱۵ نفر در دهه ۸۰ ميلادي شركت خود را در زمينه توليد پوشاك در بنگلادش تاسيس كردند. با رشد صنعت پوشاك و صادرات پوشاك آماده، صادرات سالانه بنگلادش در دهه ۱۳۹۰ خورشيدي به ۳۸ ميليارد دلار رسيد كه حدود ۸۰ درصد آن به پوشاك اختصاص داشت. ميزان صادرات اين كشور در عرض يك دهه ۲ و نيم برابر شد . ميزان صادرات پوشاك آماده از ۳۲ ميليون دلار در سال ۱۹۸۴ ميلادي به ۳۴ ميليارد دلار در سال ۲۰۱۹ ميلادي رسيد كه ۸۴ درصد كل صادرات بنگلادش را تشكيل ميداد بقيه صادرات به ساير توليدات مانند منسوجات و كفش تعلق داشت . رشد توليد ناخالص داخلي سرانه در سال ۲۰۱۹ به ۷ درصد رسيد . رشد توليد سرانه اين كشور از سال ۱۹۹۵ تا۲۰۱۵ ميلادي حدود ۵ درصد بود و در سال ۲۰۱۵ با طبقه بندي بانك جهاني به جايگاهي با درآمد متوسط رسيد و ميليونها نفر از زير خط فقر مطلق بالا آمدند . در دهه ۷۰ ميلادي توليد ناخالص داخلي (GDP) بنگلادش به اندازه يك كشور در صحراي آفريقا بود حال آنكه در دهه ۹۰ ميلادي با رشد صنعتي كه محرك اصلي آن صنعت پوشاك بود توليد ناخالص داخلي اين كشور از مجموع توليد كشورهايآفريقا به استثناي آفريقاي جنوبي بيشتر شد . اكنون هزاران شركت در صنعت پوشاك در بنگلادش فعال هستند. حدود ۵ تا ۶ ميليون نفر در اين صنعت كار ميكنند و همين تعداد در زمينه خدمت رساني در اين صنعت اشتغال دارند . تاسيس شركت «دش» نعمات ديگري نيز براي بنگلادش داشت. فرهنگ و دانش صادرات محصولات صنعتي را به اين كشور آورد. موجب پرورش كارگران ماهر شد كه توانستند در كشورهاي حاشيه خليج فارس وارد بازار كار شوند . اين كارگران بر عكس ما كه سرمايههاي مملكت را به كشورهاي ديگر منتقل ميكنيم . دستمزدهاي خود را به خانواده خود در بنگلادش منتقل ميكردند . برآورد ميشود ۵/۶ درصد توليد ناخالص داخلي اين كشور حاصل ارزي است كه اين كارگران به كشور بنگلادش وارد ميكنند . ميزان ارز ارسالي از سوي اين كارگران در سال ۲۰۲۰ به بيش از ۲۰ ميليارد دلار رسيد. چون سرمايهگذاري خارجي در گذشته در بنگلادش خيلي كم صورت ميگرفت ارز ارسالي اين كارگران نقش مهمي در اقتصاد اين كشور داشت . با تحولي كه شركت «دش» عامل اصلي آن بود نهادهاي ديگري در اين كشور زمينه تحولشان فراهم شد كه نقش مهمي در پيشرفت بنگلادش پيدا كردند. موسسه غير دولتي براك (كميته پيشرفت روستايي بنگلادش) در سال ۱۹۷۲ براي ارائه خدمات بهداشتي تاسيس شد. تعداد كاركنان آن از كارگران دولت بنگلادش فزوني يافت و اين شركت به بزرگترين موسسه غير دولتي در جهان تبديل شد . همچنين بانك غير دولتي «گرامين» كه به فقراي روستايي وام خرد بدون وثيقه ميداد و موسس آن محمد يونس در سال ۲۰۰۶ برنده جايزه نوبل اقتصاد شد. اين دو موسسه بهطور مستقيم و غير مستقيم از زمينهاي كه شركت دش و صنعت پوشاك فراهم كرده بود تاثير پذيرفتند و پس از صنعت پوشاك به محرك توسعه بنگلادش تبديل شدند. دولت و فرادستان بهرغم اختلافات بين خودشان در مقوله رشد و توسعه بنگلادش با هم تفاهم داشتند. شايد مهمترين نقششان آن بود كه در راه فعاليتهاي شركتهاي غيردولتي ممانعتي ايجاد نكردند . در اثر اين تحولات دستمزد و درآمد كارگران صنعتي و كارگران موقت بخش كشاورزي افزايش يافت . وضع بهداشت بهبود يافت مرگ و مير كاهش يافت. اميد به زندگي افرايش يافت وضع تحصيل زنان و مردان بهتر شد. زماني گفته ميشد اگر بنگلادش بتواند توسعه يابد پس توسعه در هر جاي دنيا امكانپذير است. ولي اكنون از معجزه يا معماي توسعه بنگلادش صحبت ميشود . كشوري كه در عرض سه دهه توانست ميليونها نفر را از فقر مطلق به سطح بالاتر زندگي ارتقا دهد. اكنون اكثر برندهاي معروف پوشاك جهان در بنگلادش فعالند . حدود ۱۰۰ منطقه آزاد تجاري در بنگلادش در حال تشكيل است.ذخاير ارزي اين كشور در سال ۲۰۲۰ به ۴۵ ميليارد دلار رسيد. اندازه اقتصاد بنگلادش در سال ۲۰۲۱ به ۴۱۰ ميليارد دلار رسيد كه از اندازه اقتصاد پاكستان با ۲۶۰ ميليارد دلار بزرگتر است .
پيشبينيها حاكي از ان بود كه تا سال ۲۰۲۴ ميلادي بنگلادش از فهرست كشورهاي توسعه نيافته خارج ميشود و جزو كشورهاي در حال توسعه قرار خواهد گرفت .
همانطوري كه اشاره شد تاسيس شركت «دش» به عنوان يك شركت سالم توانست زمينه را براي تحول عقبماندهترين كشور آسيايي فراهم کند و با توليد كالاي صادراتي ساختار اقتصاد بنگلادش را به سوي صنعتي شدن تغيير بدهد و از اقتصاد كشاورزي (اكنون حدود ۱۳ درصد اقتصاد ان را تشكيل ميدهد) به كشوري با توليدات صنعتي صادرات محور رهنمون سازد . شركتهاي سالم و ناسالم هر دو قدرت تكثير دارند. وقتي يك شركت سالمي چون شركت دش ميتواند اينقدر اثر گذار باشد و ميليونها نفر را از فقر مطلق نجات دهد در جهت مخالف آن شركتها و موسسات ناسالمي چون دبش ممكن است جامعه را به سوي فقر سوق دهند يا حداقل روند توسعه را متوقف كنند . پس براي پيشرفت و توسعه اگر از كشورهاي توسعه يافته درس نميگيريم لااقل از تحولات بنگلادش فقير درس بگيريم . زمينههاي رشد شركتهاي «دبش » گونه را از بين ببريم و زمينه را براي شركتهاي «دش» گونه فراهم كنيم تا از قافله توسعه عقب نمانيم .