فارين پالسي مدعي شد
پاسخ موشكي-پهپادي ايران، دكترين دفاعي اسراييل را تغيير داد؟
آزريل برمانت، پژوهشگر ارشد موسسه روابط بينالملل پراگ در تحليلي در نشريه فارن پالسي به موضوع رويارويي اخير تهران و تلآويو پرداخته است. برمانت در مقاله خود، به موضوع راهبرد دو طرف در روياروييهاي آتي ميپردازد و مدعي است كه اين راهبرد، به ويژه از سوي اسراييل در حال تغيير است، اگرچه موفقيت آن در هالهاي از ابهام قرار دارد. اين تحليلگر مينويسد كه در ژویيه 2019، اسراييل و ايالات متحده اعلام كردند كه يكسري آزمايشات سيستم دفاع موشكي موسوم به پيكان- 3 (3 Arrow ) را با موفقيت در آلاسكا انجام دادهاند. سپس، بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل، با هيجان معمول خود مدعي شد كه اين آزمايشهاي (ادعايي) «فراتر از هر تصوري موفقيتآميز بوده است، و امروز اسراييل ميتواند عليه موشكهاي بالستيكي كه ميتواند از ايران يا هر جاي ديگري عليه ما شليك شود، اقدام كند». اكنون پس از 5 سال از آن ماجرا، اسراييل و غرب مدعياند كه پدافندشان در مقابل پاسخ موشكي و پهپادي ايران موثر بوده است و اكثريت پرتابههاي ايران به سمت سرزمينهاي اشغالي را رهگيري كردهاند. ادعايي كه برخي ناظران نظامي در آن ترديد دارند و دستكم در چند مورد، خبر از اصابت موشكهاي بالستيك ايران به پايگاه هواي نواتيم در جنوب سرزمينهاي اشغالي رسانهاي شده است.
برمانت معتقد است كه پاسخ ايران به اسراييل وضعيت نادري براي اين رژيم رقم زده است، چرا كه تاكنون اين رژيم مورد چنين حملات موشكي و پهپادي با اين حجم قرار نگرفته بود. پيش از اين، تنها ساير گروههاي مقاومت همچون گردان قسام و حزبالله لبنان با شليك راكتهاي كوتاهبرد به شهرهاي اسراييلي حمله ميكردند و اسراييل نيز به پدافند موسوم به گنبد آهنين خود در برخورد با اين حملات متكي بود. اما پاسخ ايران از نوع ديگري بود: حملات با موشكهاي بالستيك به قلب سرزمينهاي اشغالي به نوعي پدافند چند لايه و كاملا مدرن اين رژيم را با تهديد جدي مواجه كرده است؛ سامانهاي دفاعي چندلايه كه سيستمهايي مانند پيكان 3، فلاخن داوود و گنبد آهنين، را در خود جاي داده است. اين در حالي بود كه دستكم چهار كشور از جمله ايالات متحده و بريتانيا در اين دفاع به ياري اسراييل شتافتند و در غير اين صورت مشخص نبود حجم خسارات به اين رژيم چقدر بالاتر ميرفت.
پس ميتوان گفت كه پاسخ 14 آوريل ايران به اسراييل در سرزمينهاي اشغالي اين ظرفيت را دارد كه محاسبات راهبردي اسراييل را متحول كند. اسراييل مدعي است قابليتهاي دفاع موشكي با دقت بالايي عمل ميكنند و اين در صورتي است كه آنها حتي نيازي هم به حمايت ايالات متحده نداشته باشند. اما به نظر ميرسد كه قابليتهاي ايران نيز، آنگونه كه اسراييل تخمين ميزند، بسيار بيشتر از پاسخ 14 آوريل باشد. برمانت ميپرسد كه در اين صورت آيا راهبرد اسراييل همانند گذشته با تكيه بر پدافند دفاع ضد موشكي و هوايياش خواهد بود يا خير.
در جريان پاسخ ايران، اگر تهران از موشكهاي دقيقتر و راهبرديتر خود استفاده ميكرد، و دفاع كشورهاي ديگر از اسراييل به وقوع نميپيوست، اسراييل عملا در مخمصه راهبردي قرار ميگرفت. همين امر باعث شده است سران اين رژيم در فكر تغيير راهبرد خود در منطقه باشند. همچنين به نظر ميرسد پاسخ ايران به تلاشهاي امريكا براي ايجاد شبكهاي از مشاركتهاي امنيتي در خاورميانه فوريت تازهاي پيدا كرده است. در اوايل ماه مه، سخنگوي وزارت خارجه امريكا گفت كه ايالات متحده و عربستان سعودي به توافقي در زمينه اشتراكگذاري امنيت و فناوري «بسيار نزديك» هستند؛ گزارهاي كه ميتواند شامل عاديسازي روابط عربستان و اسراييل نيز باشد.
روابط رو به رشد اسراييل با همسايگان عرب خود و وابستگي اين رژيم به آنها براي كم كردن هرگونه نفوذ بيشتر ايران در منطقه، تأثيرات زيادي بر سياستهاي اسراييل خواهد داشت: از افزايش فشار براي سازش با فلسطينيها تا نياز بيشتر به مشورت با متحدان به جاي تكيه بر ظرفيت آن براي اقدامات يكجانبه. به عقيده برمانت، به نظر ميرسد كه تغيير در محاسبات راهبردي اسراييل در حال وقوع است. بلافاصله پس از پاسخ موشكي ايران، فشار شديدي در داخل كابينه اسراييل براي انجام حمله متقابل شديد و فوري وجود داشت. ايالات متحده و متحدانش، به نوبه خود، بهشدت بر اسراييل فشار آوردند تا خويشتنداري كند. همين امر نيز در تغيير دكترين و راهبرد اسراييل در آينده موثر واقع خواهد بود و اين رژيم را به متحدين غربي و منطقهاي در حال ظهورش نزديكتر و وابستهتر ميكند.
برمانت مينويسد كه دفاع هوايي اسراييل امروز ممكن است خوب عمل كند، اما آيا براي دفاع از اين رژيم ميتواند كافي باشد؟ تنها چند موشك بسيار قوي لازم است تا از سپر پدافندي اسراييل عبور كند و عواقب غير قابل تصوري به همراه داشته باشد. اين موشكها ميتوانند به اهدافي حساس مانند زيرساختهاي هستهاي ديمونا و شهرهاي تلآويو و حيفا در سرزمينهاي اشغالي برخورد كنند و توان راهبردي اسراييل را زير سوال برند و شكنندگي آن را به رخ بكشند. اتكاي بيش از حد به دفاع موشكي نشان ميدهد كه سياستگذاران اسراييلي به اين نتيجه رسيدهاند كه براي تضمين امنيت خود نميتوان تنها به بازدارندگي هستهايشان اعتماد كرد. بازدارندگي هستهاي اسراييل كه گفته ميشود صدها كلاهك در اختيار دارد، خود ميتواند حتي به نقطه ضعف اين رژيم بدل شود. سرزمينهاي اشغالي با عمق راهبردي كم با صدها كلاهك هستهاي نميتواند براي اسراييل امنيت و بازدارندگي ايجاد كند. بنابراين سران اين رژيم در دكترين دفاعي خود بهشدت بر دفاع ضد موشكي وابستهاند. اين دفاع ضد موشكي نيز به تنهايي در مقابل حملات پرقدرت و با دقت ميتواند شكننده باشد. بنابراين، رژيم اسراييل و ايالات متحده به دنبال راهبرد ديگري در منطقه هستند.
در آستانه سفر جو بايدن، رييسجمهور ايالات متحده به اسراييل و عربستان سعودي در جولاي 2022، ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن گفت كه او«يكي از اولين افرادي خواهد بود كه ايده ناتوي خاورميانه را تاييد ميكند». ايده ناتو خاورميانه، اتحادي نظامي شبيه به ناتو در ميان پيكربنديهاي مختلف بازيگران منطقه، در دولت ترامپ مطرح شد، اما تاكنون اجرايي نشده است. اين امر مستلزم عاديسازي روابط ميان اسراييل و عربستان است كه دولت بايدن بهطور جدي در پي تحقق آن است. اسراييل نيز مايل است به عنوان بخشي از راهبرد خود براي كنترل قدرت و نفوذ روزافزون ايران در منطقه، اتحادي نظامي با امراي عرب خليج فارس ايجاد كند. اين در حالي است كه قدرت ايران در بازدارندگي و بر هم زدن اينگونه ائتلافها و اتحادها را نبايد از نظر دور داشت. به علاوه، كشورهاي حاشيه خليجفارس چندان مايل نيستند روابط نسبتا خوب خود با همسايه قدرتمندي چون ايران را فداي جاهطلبيهاي اسراييل كنند. از نظر تل آويو، اشتياق براي تشكيل چنين نيرويي عليه تهران نميتواند زياد باشد. جمهوري اسلامي ايران دشمن سرسخت و آشتيناپذير تلآويو است، اما با هيچ كشور ديگري در منطقه دشمني راهبردي ندارد. همين مساله كار را براي پيشبرد چنين ائتلافي سختتر ميكند. در اين ميان، نقش ايالات متحده براي اسراييل اهميت حياتي دارد. نزديك كردن عربستان به اسراييل در سياست خاورميانهاي بايدن نقش مهمي ايفا ميكند. اصولا، دولت بايدن در ارزيابي خود از صلح و ثبات مد نظرش در منطقه، به دنبال ايجاد روابط مابين شركاي سنتي خود است. به علاوه، اسراييل مدتي است كه روابط امنيتي دوجانبه با بحرين، عمان، قطر، عربستان سعودي و امارات متحده عربي ايجاد كرده است، به اين اميد كه ائتلاف دفاعي (ادعايي) آشكارا ضد ايراني ايجاد كند. اين رژيم ميداند كه به تنهايي نميتواند در مقابل هر گونه رويايي مجدد (ادعايي) كه ممكن است اين بار پرقدرتتر و گستردهتر باشد، در مقابل ايران دوام بياورد. همچنين، بارها زنگ خطر را در مورد افزايش نفوذ ايران در خاورميانه و همچنين متحدين تهران مثل حزبالله لبنان، انصارالله يمن و حشدالشعبي در عراق به صدا در آورده است. تلآويو حتي بيشتر نگران گسترش روز افزون برنامه ايران در حوزههاي موشكي و پهپادي است. در دكترين دفاعي و بازدارندگي ايران، توسعه برنامه موشكي جايگاه بالايي دارد و اين امر هم ايالات متحده و هم اسراييل را بهشدت نگران كرده است. از سوي ديگر، قدرت ايران در جذب متحدين منطقهاي كه به نظر رو به گسترش است. دفاع ايران از مردم مناطقي كه ايالات متحده و اسراييل در آنجا به اشغالگري پرداختهاند، نفوذ تهران را در ميان مردم آن بيشتر كرده است. اين امر در قالب حمايت سياسي و مستشاري بيش از پيش ديده ميشود. همين امر باعث شده است كه اسراييل به دنبال ترور فرماندهان سپاه قدس و ديگر نيروهاي مقاومت در سوريه و لبنان باشد.
روابط نسبتا نزديكي بين اسراييل و كشورهاي خليج فارس ايجاد شده است. امارات و بحرين از زمان امضاي پيمان ابراهيم كه راه را براي روابط كامل ديپلماتيك در سال 2020 هموار كرد، به سرعت در حال عاديسازي روابط خود با اسراييل بودهاند. از آغاز اين پيمان، اسراييل اولين قرارداد تجارت آزاد خود را با يك كشور عربي با امارات در ماه مه منعقد كرد و مذاكرات تجارت آزاد را با بحرين آغاز كرده است. اسراييل با فروش سامانه دفاع هوايي به امارات و هواپيماهاي بدون سرنشين و سامانههاي ضد پهپاد به بحرين نيز موافقت كرد. مقام ارشد در وزارت خارجه بحرين همچنين تأييد كرد كه موساد اسراييل در بحرين پايگاه دارد و در همكاري اطلاعاتي مشاركت دارد. اما به نظر همه اينها وابسته به آخرين حلقه، يعني عاديسازي روابط تلآويو و رياض است. ايجاد روابط ميان تلآويو و رياض ميتواند آن چيزي باشد كه واشنگتن سالهاست خواهان آن است، اما به نظر نميرسد بتواند منطقه را به آرامش مد نظر كاخ سفيد نزديك كند. راهبرد اسراييل از تكروي به ايجاد ائتلاف تغيير كرده است، اما نفوذ و قدرت منطقهاي ايران نيز بسيار بيشتر از آن چيزي است كه ائتلاف و اتحاد منطقهاي، آن هم به اين شكل شكننده، بتواند مقابل آن بايستد.