نفتيهاي امريكا با يك ميليارد دلار به كمك ترامپ آمدهاند
علي آهنگر
شش ماه تا انتخابات رياستجمهوري امريكا در ۱۵ آبان باقي مانده است. دعواهاي انتخاباتي در ميانه تنشهاي ژئوپليتيكي ادامه دارد. اما چه كسي رييسجمهور خواهد شد و چه عاملي نقش محوري و تعيينكننده در اين دوره از انتخابات دارد؟ فراموش نميكنيم هشت سال پيش در همين روزها جنگ انتخاباتي بين دو كانديداي حزب دموكرات و جمهوريخواه در ايالات متحده به اوج خود رسيده بود. در يك سو هيلاري كلينتون كاركشته در سياست و اردوگاه پيچيده حزب دموكرات قرار داشت و در سوي ديگر، كانديدايي نسبتا ناشناخته اما پرسروصدا كه دنياي سياست از او هيچ نشاني در خود نمييافت. محفلهاي عمومي و حتي شايد تخصصي در بيشتر نقاط دنيا كه انتخابات رياستجمهوري در امريكا را دنبال ميكنند، روي اسب آبي هيلاري كلينتون شرط بسته بودند. هيچكس گمان نميكرد و ظن نميبرد كه آن ناشناخته پرحاشيه سرخ موي در اتاق بيضي شكل كاخ سفيد سردمدار شود. اما شد و شد آنچهها كه شد. امروز دور گردون باز بر همان مدار چرخيدن گرفته است. يك سوي دعوا جو بايدن قرار دارد و در سوي ديگر باز همان بيتاب پرحاشيه، دونالد ترامپ، اسب ميتازاند. اويي كه ميگويد اگر ببازد جنگ داخلي در امريكا راه خواهد افتاد يا دستكم آشوب كپيتل هيل تكرار خواهد شد. جدا از اينكه چه كسي زمام امور را در چهار سال آينده در كاخ سفيد به دست ميگيرد، براي اهالي رسانه و مطبوعات همواره اين مهم است كه چراغي بر تاريكي اين آشفته بازار بتابانند، زوايا و گوشههاي تاريك آن را ببينند و بيش و كم چشماندازي بيابند كه صندلي اتاق بيضي شكل را چه كسي به كام اميال و آرزوهاي خود خواهد كشيد. چنانكه هشت سال پيش نگارنده همين آوا در يكي از روزنامههاي كشور پيروزي ترامپ را در ناباوري همگان پيشبيني كرده بود. همين نگارگر كمينه اصوات در قاب جملهها و كلمات، شش ماه پيش از انتخابات چهار سال گذشته نيز پيروزي بايدن را بر ترامپ در روزنامه ديگري از پيش سنجيده بود.
حالا يكبار ديگر به همان شش ماه پيش از دور ديگري از انتخابات رسيدهايم. دلمشغوليهاي رسانهاي بر آن ميدارد تا بار ديگر آن كنيم كه در دو دور قبل دست يازيده بوديم. پيشبينيها از آن جهت سودمند است كه خود را براي دوراني كه در پيش ميآيد مهيا سازيم، راهبردها را در نظر بگيريم، تاكتيكها را بازنگريم، سياستها را انديشه كنيم، چراكه هر فصلي پويشي و پوششي ميطلبد. در فصل زمستان اگر يكلا پيرهن بيرون بياييم دچار زمهرير ميشويم و تابستان را در زير كرسي نميتوان به سر برد. گفت پيغمبر به اصحاب كبار؛ تن مپوشانيد از باد بهار. پس در هر فصلي لباس مناسب آن را بايد بر تن كرد و در هر سياستي اسباب كياست مناسب آن را بايد برگزيد و اين پيشهاي است كه تصميمسازان و سياستگذاران عرصههاي ديپلماسي به درستي بر آن واقفند. اما جستوجوها و جست و خيزهاي رسانهاي چنين ميگويد كه در دور تازه انتخابات رياستجمهوري در امريكا، نفت محوريترين مباحث و تعيينكننده زمامدار كاخ سفيد خواهد بود، چراكه براي نفت سخن بر سر بودن يا نبودن است. در اين تاثيرگذارترين بند تاريخ معاصر جهان، شاهزاده نفت كاملا غمگين است. شاهزادگان نفت ميدانند كه شوخي <پادشاهي از نيويورك> چارلي چاپلين روي صحنه نيست كه تماشاي آن را با دود سيگار و شكستن تخمه روي صندليهاي سالن نمايش سپري كنند. اينجا يا بايد بمانند يا براي هميشه بروند. جنگ حيات نفت با دنياي برساخته تجديدپذيرهاست. انتخاب بين بودن يا نبودن است. جو بايدن و حزب دموكرات در سياستهاي اعلامي خود در شش ماه مانده به انتخابات سال ۲۰۲۰، گذار از نفت و برپا ساختن مزارع بيحد و شمار انرژيهاي تجديدپذير را شعار اصلي و مكتوب خود اعلام كردند. جو بايدن در همان روزهاي اول رياستش بر كاخ سفيد، قرارداد خط لوله كيستون كه نفت آلبرتاي كانادا را به امريكا انتقال ميداد، لغو كرد. او در ادامه هر گونه حفاري نفت و گاز در سرزمينهاي فدرال را منع كرد، در دستوري محرمانه، پالايشگاههاي امريكا را از صادرات محصولات خود بازداشت و اخيرا ساخت كارخانههاي الانجي در سواحل خليج مكزيك را ممنوع ساخت. بايدن در نخستين نشستش با اهالي كاپ يا همان نشست آب و هوايي سازمان ملل متحد در كاپ۲۶ گلاسكو در سال ۲۰۲۱ چنان عرصه را بر نفتآوران تنگ كرد كه مديران بزرگ نفت به سكته افتاده بودند. او در گلاسكو جوي برپا ساخت كه سخن گفتن از نفت گناهي بزرگ و نابخشودني مينمود. بايدن همين عملها را در كاپ ۲۷ شرمالشيخ و كاپ ۲۸ امارات هم پي گرفت. اما در دو نشست اخير ديگر آن بايدن سردمدار كه ميخواست نفت را بكشد، نبود. او و سياستهايش آشكارا تضعيف شده بودند و نفتآوران او و سياستها و مديرانش را به گوشه رينگ در زير ضربات مشتهاي آونگين خود سپرده بودند. حالا نفتيهاي امريكا با يك ميليارد دلار پول به كمك كمپين ترامپ آمدهاند.