• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5760 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت

معجزه اميد

 به همين دليل همه موفقيت‌ها را هم به حساب خودش مي‌نوشت. ولي هنگامي كه به زمين سفت خورد و تورم در سال ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ جمعا به ۱۰۰ درصد رسيد، كسي در اطرافش نمانده بود و همه آن اميدها به نااميدي تبديل شده بود و عملا از هاشمي سال‌هاي ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰ فقط پوسته‌اي در ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ مانده بود، حتي حاميان اصولگراي او نيز راه خود را جدا و عليه او اقدام كردند. با آمدن آقاي خاتمي ماجرا به كلي تغيير كرد. با اينكه وضع درآمدهاي نفتي اصلا خوب نبود و بدترين سال درآمدهاي نفتي ايران در سال ۱۳۷۷ است، ولي كافي است كه نگاهي به تورم در اين سال‌ها كنيم. از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰، تورم به ترتيب برابر با ۲۳، ۱۷، ۱۸، ۲۰، ۱۳ و ۱۱ بود، روشن است كه علي‌رغم كوشش‌هاي تندروها در ايجاد بحران قتل‌هاي زنجيره‌اي و سپس كوي دانشگاه و ده‌ها بحران ريز و درشت ديگر كه گفته شد، هر ۹ روز يك بحران بود، شعله‌هاي اميد در دولت اول خاتمي خاموش نمي‌شد. يك علت آن مواجهه به نسبت درست آن دولت با بحران‌ها بود، به ويژه در موضوع قتل‌هاي زنجيره‌اي. علت ديگر مشاركتي بودن توليد اميد بود. در واقع خاتمي به همراه صدها و هزاران نفر ديگر دست در كار توليد اين اميد بودند. به متغيرهاي اصلي و اثرگذار توجه داشتند. سياست‌هاي آنان متكي بر يك رويكرد پذيرفته شده و علمي بود. تورم از سال ۱۳۸۱ تا حدي بدتر شد، و سالانه ۱۶، ۱۶، ۱۵ و ۱۰ تا پايان دوره خاتمي بود. البته مي‌دانم كه همه اين تغييرات و كاهش و افزايش‌ها را نمي‌بايد به اميد تقليل داد ولي اثر اميد در كليت وضع اقتصادي مهم بود، ضمن اينكه نااميدي مردم دولت را به سوي اتخاذ سياست‌هاي نادرست سوق مي‌دهد. نرخ تورم در دوره احمدي‌نژاد به علت سياست‌هاي نادرست خارجي و داخلي و اقتصادي هم به دليل فقدان اميد نزد نخبگان و خروج از فضاي عمومي كم‌كم افزايشي شد. ۱۲، ۱۸، ۲۵ و ۱۱ نرخ‌هاي سال‌هاي دوره اول اوست. ولي چهار سال بعدي او به ترتيب ۱۲، ۲۲، ۳۱ و ۳۵ است. و اين نرخ‌هاي بالا در شرايطي بود كه ركورد درآمدهاي نفتي در تاريخ ايران در دوره احمدي‌نژاد شكسته شده بود. شايد بپرسيد كه چگونه اميد بر تورم اثر دارد. مسيرهاي گوناگوني براي اثرگذاري دارد. از جمله هزينه‌كردهاي غير مفيد دولت‌ها براي جبران نااميدي‌هاي مردم نقش مهمي در اتلاف منابع و رشد نقدينگي و تورم دارد. افزايشي شدن خروج سرمايه و كاهشي شدن ورود سرمايه نيز ناشي از اميد است. تورم انتظاري عنصر بسيار مهمي است كه متأثر از اميد است. دولت روحاني با شعار اميد آمد. علي‌رغم وجود تحريم‌ها، در چهار سال ۱۶، ۱۲، ۹ و ۱۰ ارقام تورم آن دوره است كه بدون ترديد ناشي از اميد مردم به علت وجود سياست‌هاي قابل دفاع بود. در چهار سال بعد تورم‌هاي ۲۷، ۳۵، ۳۶ و ۴۰ درصد است. كه مجموعا به علت وضع تحريم‌ها و به ثمر نرسيدن برجام اميد زايل شد، و پس از آن دولت رييسي آمد. اين دولت نتوانست هيچ اميدي ايجاد كند، لذا نه تنها تورم كمتر نشد كه در ادامه به ۴۶ درصد و ۴۱ درصد رسيد. هر‌چند درآمدهايش به علت سست شدن تحريم‌ها در زمان بايدن افزايشي شده بود. اميد محصول چشم‌اندازي است كه دولت مي‌دهد. اگر دولت انتظار دارد كه ديگران اميد دهند، بهتر است جاي خود را با آنان عوض كند. اين دولت فاقد چشم‌انداز است. تعريف مثبتي كه قابل لمس و فهميدني باشد از خود ندارد. هر دولتي كه به بن‌بست مي‌رسد به اين تصور نادرست نيز دچار مي‌شود كه گويي ديگران در حال نااميد كردن مردم هستند. هر اقدام ديگران را عليه خود تلقي مي‌كند چون اعتماد به نفس خود را از دست داده است. كافي است اقدامات نااميدكننده اين دولت ليست شود. حرف‌هايي كه مسوولان مي‌زنند از عجايب است. اقدامات عليه زنان، عدم شفافيت در مساله فساد، ناتواني مديران، فقدان يك رويكرد و برنامه قابل فهم، ناتواني در تحليل اوضاع، فقدان انسجام، رويكرد جمع‌آوري پول و ماليات از مردم بدون آنكه براي توليد و پاسخگويي راهي جديد گشوده شود، تنش در روابط خارجي و... آن را تبديل به دولتي نااميدكننده و بدون چشم‌انداز كرده است، ايران را در موقعيت سال ۱۳۶۶ قرار داده است و نيازمند يك تحرك جدي براي ايجاد اميد در جامعه است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون