يادداشتنويس «اعتماد» براي آنكه اعتماد مخاطب را به صحت و مرجعيت اطلاعات مالي منتشر شده جلب كند به نقل از «جليل محبي» نوشته كه او اين اطلاعات را از نمايندگان گرفته. در واقع مشاور رييس مجلس با جمعآوري و انتشار حسابهاي بانكي و شخصي اعضاي جبهه «صبح ايران» و خانوادههايشان و متهم كردن آنها به پولشويي باعث موج سنگين تخريب عليه بانك مركزي شد. فعالان اقتصادي و كاربران شبكههاي اجتماعي به خاطر نبود حريم خصوصي و ناامني سرمايهگذاري در ايران شروع به انتقاد كردند و آش آنقدر شور شد كه رييس بانك مركزي براي حفظ آبروي شبكه بانكي كشور قول برخورد با متخلفان را داد. اين نشت غيرقانوني اطلاعات، آن هم اطلاعات دستكاري شده با هدف بزرگنمايي اعداد و ارقام، ضربهاي در حد تحريمها به سيستم بانكي كشور وارد ميكند. چون باعث ميشود مردم اعتماد خود را به ريال از دست بدهند و پولشان را از بانكها بيرون بكشند.
بنابراين از آنجايي كه اين يك مساله ملي است به نظر ميرسد بهتر بود دادستاني در همان ابتدا با آقاي محبي برخورد كند. ايشان در چه جايگاهي است كه براي دادستان نسخه ميپيچد؟ اساسا با چه حكم و مجوزي اطلاعات مالي مصاف و افراد مرتبط با آن را دريافت كرده است؟ دسترسي به چنين اطلاعاتي نياز به دسترسي بالا دارد. با چه اجازهاي اين اطلاعات را منتشر كرده است؟ مخاطبان عزيز تأييد ميكنند كه تمام اينها تخلف است. برخلاف ادعاي «اعتماد» تبعات اين اتهام مالي نبود كه پاي رييس بانك مركزي را به موضوع باز كرد. بلكه افتضاح فاجعهآميز درز اطلاعات مالي يك موسسه خصوصي و نگراني از موج بياعتمادي به بانكها و نهادهاي درگير بود كه باعث شد آقاي فرزين دستور بررسي سريع مساله را صادر كند. كما اينكه دو روز قبل از آن نيز اطلاعات مالي آقاي «وحيد اشتري» و اعضاي خانوادهاش توسط حاميان رسانهاي قاليباف منتشر شد. به راستي چه كساني اطلاعات شخصي منتقدان قاليباف را در اختيار هر كس و ناكسي قرار ميدهند؟ آيا نهاد امنيتي در پس ماجرا مشغول كارسازي و مداخله در انتخابات است؟!
ثابت كردهايم نگاه جناحي نداريم
«اعتماد» كنشگريهاي سياسي جبهه «صبح ايران» را با هدف «سهمخواهي از كيك قدرت» عنوان كرده است.
با اين پيش فرض سادهلوحانه و دور از واقعيت آيا سادهتر و كمزحمتتر نبود كه جبهه ماجرا را با آقاي قاليباف ببندد و كرسيهاي «سهميهاي» را بگيرد؟! مگر نه اينكه قاليباف حداقل ۸ سهم براي جبهه پايداري در نظر گرفت و مگر نه اينكه محبوبيت «صبح ايران» در نظرسنجيها قابل مقايسه با جبهه پايداري نيست؟ اما آقاي رائفيپور نشان داد جامعه رأي همراهان صبح ايران و گفتمان شفافيت، پاسخگويي و فسادستيزي برايش بنياديتر است. اگر ادعاي «اعتماد» مبني بر سهمخواهي از قدرت درست بود، چرا آقاي رائفيپور ۴ سال پيش به دنبال تصاحب كرسيهاي مجلس نبود؟! مصاف در همراهي با مجلس گذشته آنقدر به برجستهسازي دستاوردها و نيز جلوگيري از مزمن شدن شبهات ذهني مردم نسبت به عملكرد كلي آن پرداخت كه بين طرفداران و دوستداران خود به محافظهكاري و ركود متهم شد. كارگروههاي تخصصي مصاف زير نظر آقاي رائفيپور هم در دولت روحاني هم در دولت رييسي مخالف ارز ترجيحي بودهاند. ايشان در زمان هر دو رييسجمهور مخالف تأسيس وزارت بازرگاني بوده و به رويكرد متناقض مجلس در دولتهاي دوازدهم و سيزدهم در اين موضوع نقد داشته است. اما حزبيها آنقدر با عينك جناحي به مسائل نگاه ميكنند كه باورشان نميشود كسي فراجناحي فكر و عمل كند! به قول معروف كافر همه را به كيش خود پندارد. فراموش نكردهايم همين اصلاحطلبان بودند كه به خاطر همجناحي خود يك زن مقتول را در غيرمنصفانهترين حالت ممكن «پرستو» خواندند. در رقابتهاي انتخاباتي خصوصا كنشگريهاي رسانهاي هم بسياري از آنها به نفع قاليباف وارد ميدان شدند. در حالي كه مصاف با مديريت آقاي رائفيپور از ريشه با فساد مخالف است و هر جا فساد بوده، فارغ از جناح و دستهبندي سياسي، فرياد زده و مطالبه كرده است. با ليست امنا هم به خاطر پايبندي به همين خط قرمز و حضور برخي افراد كه تأييدشان با گفتمان فسادستيزي در تضاد بود، به اشتراك نرسيد. در ماجراي آقاي صديقي و باغ ازگل كه «اعتماد» به آن اشاره كرده، مصاف باز هم مطالبهگر بوده و از ايشان خواست توضيح بدهند و افكار عمومي را روشن كنند؛ با وجود اينكه آقاي صديقي مخالف ليست قاليباف بودند و طبق يكي از تحليلها اين موج را نزديكان قاليباف راه انداختند تا موج شبهات در ماجراي پسران قاليباف تحتتأثير قرار بگيرد.
ريالي از «مصاف» در «صبح ايران» هزينه نشده است
يادداشتنويس «اعتماد» مدعي شده فعاليت مصاف در اساسنامه تنها «تبليغات مهدويت» ذكر شده و هزينهكرد كمكهاي مردمي در مسائل سياسي و انتخاباتي مستوجب حبس براي متخلفان خواهد بود! كمي آهستهتر! خودتان ميبريد و ميدوزيد و به زندان مياندازيد؟! اولا همان طور كه بارها اعلام كردهايم هر كدام از كارگروههاي تخصصي مصاف نزد نهادهاي مربوطه ثبت شده و مجوز لازم را دريافت كردهاند. بنابراين واحد مهندسي مصاف داراي مجوز سمتا است، واحد مهدويت داراي مجوز سازمان تبليغات اسلامي، واحد موسيقي داراي مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و... همين طور ساير واحدها. دوم اينكه در اساسنامه موسسه مصاف ايرانيان اساسا عنوان فعاليت «تبليغي مهدويت» وجود ندارد و ما يك موسسه فرهنگي و هنري با گستره وسيعي از فعاليتها در «موضوع موسسه» ثبت كردهايم كه براي تكميل و تعميق فعاليتهايمان براي هر كدام از كارگروهها، مجوزهاي لازم را كه در بند قبل گفتيم، گرفتهايم. سوم اينكه همان طور كه آقاي رائفيپور در ويديوي نيمساعته براي توضيح درباره تهمت پولشويي منتشر كردند، حساب جبهه صبح ايران به كلي از حساب موسسه مصاف جداست و اگر نيروهاي موسسه براي جبهه فعاليتي كردهاند، دستمزدشان جداگانه محاسبه و پرداخت شده و حتي از حساب مصاف، يك پرس غذا هم نخوردهاند! بنابراين ريالي از كمكهاي مردم به موسسه مصاف صرف فعاليتهاي جبهه صبح ايران نشده و لذا ماده قانوني ۶۷۴ كه يادداشتنويس «اعتماد» از آن نام برده، در اينجا صرفا اطلاعات خواننده را افزايش داده است و كاربرد ديگري در اين موضوع ندارد! برخلاف ديگر جريانها و احزاب، از چپ گرفته تا راست، اگر سرتاسر شهر را ميگشتيد يك بنر تبليغاتي صبح ايران را نميديديد! ما كاملا شفاف اعلام كرديم كه كل هزينههاي انتخاباتي جبهه در دو دوره انتخابات مجلس دوازدهم از محل كمكهاي اختصاصي مردم براي اين فعاليت و معادل يك ميليارد و ۳۰۰ ميليون تومان بوده است. اي كاش دوستان ديگر هم اعلام كنند چقدر و از كجا براي اين انتخابات هزينه كردهاند!
توهمات از پرداختهاي مالي «مصاف»
اما روزنامه اعتماد در دروغ متوهمانه و سخيف ديگري مدعي شده مصاف به يك كاربر به نام «خورشيد خانم» ۱۴۵ ميليون تومان پرداخت كرده تا در انتخابات شركت كند! و مبالغ قابل توجهي هم به يك خانم خارجي به نام «الونا واشچنكو» داده براي آنكه جلوي دوربين بيايد و خودش را «طاهره واشچنكو» جا بزند! با كمال احترام، از ميزان توهم و توان داستانپردازي شما ميشود برق توليد كرد! بر اساس چه مستنداتي نتيجه گرفتيد كه آن مبالغ براي شركت در انتخابات يا حضور جلوي دوربين پرداخت شده؟! چگونه يك كاربر با نام مستعار را به يك شخصيت واقعي به نام خانم «ر - ص» نسبت داديد كه كارمند شركت تهراني طرف قرارداد مصاف براي ساخت موكب «مع امام منصور» است؟! صاحب اكانت «خورشيد خانم» هم روز يكشنبه (۲۳ ارديبهشت) در توييتي اعلام كرد كه يك اكانت مستقل است كه عقايد شخصياش را توييت ميكند و خانم «ر - ص» را نميشناسد. او ضمنا نوشت «اشخاص، كانالها و سايتهاي خبري كه با عكس و اسم اكانتم تهمت زدند، اگر عذرخواهي نكنند، عليهشان شكايت حقوقي ميكنم.»
اما ادعاي ديگر يادداشتنويس «اعتماد» يعني دريافت ۲۶ میليون تومان از سوي خانم «النوا واشچنكو» در ازاي حضور جلوي دوربين هم افسانهسرايي متوهمانهاي بيش نيست. خانم واشچنكو مبالغي را براي همكاري با واحد سياسي و بينالملل در ترجمه و تهيه ويديوكليپ درباره تشيع و اسلام براي مخاطب خارجي از موسسه مصاف دريافت كردهاند كه حساب و كتاب آن به طور شفاف در اسناد مالي موسسه وجود دارد.خوب است «اعتماد» همه را به كيش همفكران خود نپندارد و بداند كساني كه با نام «فعالان مجازي» از آنها ياد ميكند، صرفا اكانتهاي مجازي نيستند كه بابت توييت زدن پول بگيرند! بعضي از آنها كسبوكار خود را دارند يا مستندساز، مترجم، گرافيست، گوينده و... هستند و از محل اين توانمنديهاي خود كسب درآمد ميكنند! ناگفته نماند كه حتي اگر افراد نام برده از اين تهمتها بگذرند، «مصاف» حق شكايت عليه روزنامه «اعتماد» به جرم نشر اكاذيب را براي خود محفوظ ميداند. از تمام اينها گذشته، بسياري از تراكنشهايي كه در اسناد مخدوش منتشر شده توسط محبي به چشم ميخورد، تراكنشهاي حساب بانكي موسسه مصاف نبوده! بلكه تراكنشهاي مربوط به حساب شخصي افراد مرتبط با اين موسسه بوده كه قطعا تجاوز به حريم شخصي و خصوصي و نقض حقوق شهروندي اين افراد محسوب ميشود. نقد جبهه صبح ايران به نحوه انتخاب نامزدهاي ليست انقلاب و عدمشايستهگزيني در اين روند بوده است. همان طور كه آقاي رائفيپور در نشست خبري جبهه اعلام كردند، آقاي قاليباف پيش از انتخابات ۵ بار پيغام دادند (۲ مرتبه از طريق آقاي محسن رضايي، ۲ مرتبه از طريق آقاي دهنوي و یک مرتبه از طريق مهدي مسكني) و گفتند حاضرند ۱۲ اسفند در اين خصوص جلسه بگذارند. يعني دقيقا فرداي انتخابات مجلس دوازدهم؛ روزي كه انتظار داشتند ۲۹ نفر را با خودشان به مجلس ببرند! كه اين اتفاق نيفتاد. آقاي رائفيپور برنامهاي براي ليست دادن نداشت. اما وقتي مشخص شد اصولگرايان مثل ۴ سال قبل باز هم قبيلهاي و فاميلي و بر اساس معيارهايي غير از شايستگي ليست ميبندند پا به ميدان گذاشت. متأسفانه اين سبك ليست بستن بين هر دو جبهه اصولگرا و اصلاحطلب رايج است. همانطور كه شما اصلاحطلبها هم دختر «صفدر حسيني» را بدون رزومه و شايستگي خاصي در ليست گذاشتيد! چپ و راستتان سر و ته يك كرباسيد!
در حالي كه ۱۵۰۰ نفر كانديدا معصومانه ساز و كار شانا را پذيرفتند و اميدوارانه رزومه دادند و فعاليتهاي انتخاباتي موازي خود را تعطيل كردند. جبهه صبح ايران از همين حوضچه بهترينها را انتخاب كرد. حتي مرزبندي خود را با امنا هم حفظ كرد. در غير اين صورت ميتوانست ليست صد در صد مشترك با امنا بدهد. اين يعني جبهه صبح ايران يك جريان مستقل است كه نميخواهد برخلاف مرام و اهداف خود وارد بازيهاي سياسي شود. اما آنچه در شبكههاي اجتماعي چرخيد مساله ديگري بود كه نشان ميداد در واقع اين تيم قاليباف است كه براي رياستجمهوري برنامه دارد و اين را صراحتا اعلام ميكرد. شرمآورتر اينكه نزديكان آقاي قاليباف مساله رهبري را مطرح ميكردند و دربارهاش توييت ميزدند كه ما حقيقتا اكراه داريم به اين ماجرا بپردازيم.
اصلاحطلباني كه مسووليت افشاگريهايشان را نميپذيرند!
«اعتماد» نوشته «دادههاي اطلاعاتي افشاگريها» عليه قاليباف «تنها در اختيار برخي نهادهاي خاص بانفوذ بود و افراد عادي از دسترسي به اين دادههاي مهم و شخصي محروم بودند.» اين هم برگ ديگري از كتاب قطور توهمات و اتهامات «اعتماد» و يادداشتنويس افسانهسراي آن است. چون هيچ كدام از اين افشاگريها را مصاف انجام نداده است! اطلاعات درخواست اقامت دائم يكي از فرزندان قاليباف به بركت شفافيت سيستم قضايي كانادا در دسترس عموم مردم جهان قرار داشت و افراد عادي در صورت دسترسي به اينترنت ميتوانستند اين «دادههاي مهم و شخصي» را به دست بياورند! ضمن اينكه آقاي «ياشار سلطاني» خبرنگار اصلاحطلب و نزديك به جريان فكري روزنامه «اعتماد» اولين بار اين موضوع را منتشر كرد. ماجراي خريد ملك توسط پسر قاليباف در آلمان را اكانتي به نام «جنلي» لو داد كه اتفاقا بارها به آقاي رائفيپور و موسسه مصاف حمله كرده است. موضوع سرقت ۸ كيلوگرم طلا از خانه يكي از فرزندان قاليباف را هم انصافنيوز مطرح كرد كه آن هم متعلق به جريان اصلاحطلبي است! جالب است كه «اعتماد» افشاگري ميكند و مسووليت آن را به گردن ديگران مياندازد.در هر صورت موضع صبح ايران اين بود كه «مهم نيست چه كسي افشاگري كرده. آقاي قاليباف! لطفا به شبهات ايجاد شده در افكار عمومي پاسخ بدهيد.» همان طور كه همين موضع را در جريان آقاي صديقي نيز اتخاذ نمود. آيا اين فراجناحي بودن جبهه را نشان نميدهد؟ آقايان چپ و راست! باور كنيد بعضيها مثل شما نيستند و واقعا فراجناحي عمل ميكند!
چپ و راست عليه مستقلترين جريان سياسي كشور
مصاف كاملا قانوني و با دريافت مجوزهاي لازم براي جبهه صبح ايران پا به ميدان انتخابات گذاشت تا مطالبه رهبر فرزانه انقلاب را در گرم كردن تنور انتخابات و افزايش مشاركت محقق كند. اما ظاهرا پا به زمين ممنوعهاي گذاشت كه پدرخواندههاي آن از هيچ بياخلاقي، تهمت، توهين و تخريبي براي از ميدان به در كردن اين رقيب نوپاي خود فروگذار نكردند. به اين منظور تقسيم كار دقيقي هم براي فضاي رسانهاي داشتند. ماموريت اتهامزني فساد مالي را «محبي» برعهده گرفت، ماموريت تهمت فساد اعتقادي را يك شيخ معلومالحال و تهمت فساد اخلاقي را هم يك اكانت ناشناس. اگر نوع ديگري از فساد هم وجود داشت، اين جريان با مامور كردن فرد يا افرادي آن را به صبح ايران و اعضاي آن نسبت ميداد! آنها مصاف و زحمتكشان و طرفداران آن را «فرقه» ناميدند. البته ما با اين ادبيات آشناييم. اين لفظ را اولين بار «حسامالدين آشنا»ي اصلاحطلب به كار برد. پيشتر آذري جهرمي با جملهاي در قالب استفهام انكاري، اتهام ايجاد اختلال در سامانه مكانيابي يك هواپيما توسط دستگاه «پاداسكاي» توليدي مصاف را مطرح كرد كه بعدها خلاف آن اثبات شد. اما آيا تكذيبيه آن را هم در تمام رسانهها منتشر كردند؟ آن روحاني معلومالحال هم ادعاي سخيفي كرد و تهمتي به مصاف زد كه شكايت كيفري از او در حال پيگيري است البته بعد از آن به سراغ كساني كه مبتني بر دروغهاي او به نشر اكاذيب پرداختند هم خواهيم رفت.
با تمام اين فشارها و بياخلاقيها بياييد ببينيم نتيجه كنشگري سياسي جبهه صبح ايران به دبيركلي آقاي رائفيپور چه بود؟ آمارها حاكي از آن است كه نيمي از مردم تهران در دور اول انتخابات مجلس دوازدهم ليستي رأي ندادهاند. چهرههاي شناخته شده و شاخص هم رأي بالايي داشتهاند و حضور بعضي نامزدها در چند ليست باعث رأيآوري بيشتري براي آنها شده است. بنابراين براي ارزيابي قدرت و محبوبيت ليستها بايد ميزان رأي نفرات آخر هر ليست را بررسي كرد كه در ليست ديگري حضور ندارند و شناخته شده براي عموم هم نيستند.
بر اين اساس ميانگين رأي ۵ نفر آخر هر ليست
به شرح زير است:
امنا: ۴۸۸۱۹ شانا: ۱۱۷۳۴۴ شوراي وحدت: ۲۲۵۰ صداي ملت: ۱۱۰۰۵ جبهه متحد انقلاب: ۱۱۷۸۸ جبهه صبح ايران: ۱۳۵۵۰۰ همان طور كه ميبينيد قويترين ليست دور اول انتخابات، ليست جبهه «صبح ايران» بوده است. اما جمله پاياني... ما در مصاف و جبهه صبح ايران، مسيرمان را براي دميدن صبح بهبود و پيشرفت ايران عزيز با كمك پاجوشها و رويشهاي جديد انقلاب با قدرت ادامه ميدهيم.
موسسه مصاف ايرانيان
چند نكته ساده در خصوص جوابيه مصاف
فرافكني به جاي شفاف سازي
پس از انتشار گزارشي در روزنامه اعتماد با عنوان«مصاف بر سر مصاف»، در تاريخ 23ارديبهشت، جوابيهاي با امضاي موسسه مصاف به دفتر روزنامه ارسال شد كه «اعتماد» عين اين جوابيه را منتشر ميكند. اما با توجه به اينكه دامنه وسيعي از اتهامات، توهينها و اشتباهات در اين جوابيه گنجانده شده، گروه سياسي «اعتماد» بيان توضيحاتي را در اين خصوص لازم ميبيند. قبل از هر چيز ذكر اين نكته ضروري است كه گزارش روزنامه اعتماد تماما مستند به دادههاي اطلاعاتي بود كه پيش از اين در خبرگزاريها و رسانههاي اصولگرا بازتاب پيدا كرده بود. گفتوگوي جليل محبي با علي عليزاده (دو چهره اصولگرا) در كنار اظهاراتي كه توسط قاليباف، فرزين رييس كل بانك مركزي، وحيد اشتري، علي اكبر رائفيپور و...در رسانهها بازتاب پيدا كرده، موضوعاتي نيستند كه بتوان آنها را كتمان كرد. «اعتماد» در عين حال اين مناقشات را در راستاي سهمخواهي افزونتر از كيك قدرت يكپارچه اصولگرايان ارزيابي كرده بود. حتما دوستان مصافي به خاطر دارند كه علي اكبر رائفيپور طي سخناني در سال 98 (كه در رسانههاي مختلف از جمله عصر ايران بازتاب پيدا كرده) اعلام كرد همانطور كه حزب كمونيست در چين كه يك اقليت محدود حداكثر چند ميليون نفري است با حاكميت يكدست توانسته بر بيش از يك ميليارد و نيم چيني تسلط داشته باشد در ايران هم ميتوان اين الگو را پياده كرد و اقليتي محدود (راديكالهاي جناح راست) بر 85ميليون ايراني تسلط داشته باشد. مشكلاتي كه امروز در اتمسفر سياسي كشور با بروز مفاسد كلان اقتصادي و حاشيههاي پايان ناپذير ميان اصولگرايان جريان دارد، پيادهسازي همان الگوي حاكميت يكدستي است كه رائفيپور هم در تشريح و اجراي آن تلاش وافري داشته است. اما موسسه مصاف به جاي پاسخ دادن به ابهاماتي كه در فضاي عمومي كشور در خصوص نحوه هزينهكرد 1000ميليارد ريال در اختيارش در حوزههاي سياسي و انتخاباتي مطرح شده، اقدام به فرافكني موضوع به رسانهها و ايراد اتهامات جدي به «اعتماد» ميكند. در واقع مصاف به جاي پاسخي براي اين پرسش كه چرا به تبعههاي ساير كشورها، وجوهي پرداخت كرده تا نام خود را تغيير داده و به دروغ جلوي دوربينها بايستند و به نام اين موسسه دستاوردسازي كنند، تلاش زايدالوصفي انجام ميدهد تا دامن خود را مبرا و ديگران را متهم كند.
در فراز نهايي اين جوابيه، مصاف به توفيق خود در انتخابات مجلس دوازدهم تكيه كرده و پيروزي خود را نشاندهنده اقبال عمومي مردم ارزيابي ميكند. اين در حالي است كه از منظر اكثريت ايرانيان صدرنشيني در انتخاباتي كه بيش از 60درصد ايرانيان در آن شركت نكردهاند و در دور دوم انتخابات آن كمتر از 7درصد واجدان راي دادن حاضر بودهاند، نه يك فتحالفتوح بلكه در حقيقت يك شكست تمام عيار براي جريان اصولگرايي و تمام دلسوزان انقلاب است. شرايطي كه بدون ترديد علي اكبر رائفيپور در شكلگيري آن نقش قابل توجهي داشته است. كافي است به سخنراني سال 98 او در خصوص مدل چيني حكمراني سياسي توجه شود تا همه روشن شود كه اين ساختار يكدست اصولگرايي دستپخت كدام افراد و جريانات ضد مردمي است. آنچه «اعتماد» طي تمام سالهاي گذشته به دنبال تحقق آن بوده، شفافسازي و جريان آزاد اطلاعات مطابق اصول قالنون اساسي بوده است. در اين مسير هر زمان كه نياز بوده به تحليل نارساييها و كاستيهاي برآمده از عملكرد تمام افراد و جريانات (چه معتدل، چه اصولگرا و چه حتي اصلاحطلب) پرداخته است. گزارش ياد شده هم مبتني بر دادههاي مستند منتشر شده در خبرگزاريها بوده. اينكه نماياندن واقعيت تا اين اندازه دوستان مصافي را آزرده خاطر كرده ناشي از تصوير ناموزوني است كه توسط خودشان خلق شده است و رسانه تنها در شمايل بازتابدهنده اين تصوير عمل كرده است. كه عاقلان از گذشته گفتهاند: آينه چون نقش تو بنمود راست/ خود شكن آينه شكستن خطاست...