تكثر آراء
مسعود طاهري
فيلم مستند «الكافي» كه درباره كتاب الكافي و مولفش كليني است حدود دو سال درگير ساختش بودم و در اواخر سال 1402 رونمايي شد، اما هم پروسه ساخت و هم اكرانهاي فيلم در شهرهاي مختلف بهويژه اكران روزهاي چهارشنبه و پنجشنبه 19 و 20 ارديبهشت 1403 در شهرهاي قم و مشهد نتايجي داشتند كه در ذيل به مهمترينش اشاره خواهم كرد. از ابتداي ساخت اين فيلم چند رويكرد را مدنظر داشتم كه مهمترين آنها استفاده از تكثر آراء در حد وسع در خصوص موضوع فيلم بود، لذا استفاده از يك استاد دانشگاه سوربن در كنار اساتيد سنتي در قم و تهران و ري و همچنين استفاده از برخي پژوهشگران جوان نخبه و زبده در كنار اساتيد مو سپيد كرده صاحبراي آن عرصه همگي در راستاي همين راهبرد بود، گمان من نيز اين بود كه اين يكي از نقاط قوت اين فيلم محسوب شود و بر همين مبنا فيلم ساخته شد. اين راهبرد در اكرانهاي تهران مورد استقبال قرار گرفت، هر چند تماشاگرانش ميانگيني از مشرب روشنفكر و سنتي مذهبي بودند و گاهي هم با واكنشهاي شاذي همراه بود، اما در كل با اين راهبرد مثبت برخورد شد، نكته عجيب اما واكنش دو شهر مشهد و قم بود، واكنش اكرانهاي مشهد كاملا مثبت بود به خصوص نسبت به همين راهبرد تكثرگرا، جالب اين است كه در اكران روز 19 ارديبهشت مشهد كه همزمان بود با روز بزرگداشت كليني حدود 300 نفر از اساتيد بزرگ و بنام حوزه و دانشگاه از گرايشها و مشربهاي مختلف شركت كردند كه فقط30 الي 40 نفر از اساتيد خارج فقه حوزه حضور داشتند و همگي عليالاطلاق واكنش مثبتي به فيلم و به خصوص با اين راهبرد تكثرگراي اثر داشتند. اما واكنش قم در هر دو اكران حضور نه چندان پرشور و گاهي مشكلدار با اين راهبرد بود. به ويژه اينكه گاهي به صراحت عنوان شد كه چرا يك نفر با فلان شكل سيبيل بايد در مورد معارف دين ما صحبت كند يا اينكه چرا از فلان مصاحبهشونده جوان كه شيخي در اين زمينه نيست، استفاده شده در حالي كه اهل قم بود يا اينكه بسيار از من سوال ميشد كه آيا شما سابقه تحصيل حوزوي داريد؟ جواب كه منفي بود به گوش ميرسيد كه چرا بايد كارگرداني كه سابقه تحصيل حوزوي ندارد در مورد كليني فيلم بسازد؟ هر چند در قم بعضا با واكنشهاي كاملا مثبتي روبهرو بودم، اما واكنشهاي انحصارگرا جزو شذوذات نبودند و گاهي يك جريان جدي به شمار ميآمدند. در كنار بحثهاي عميق و پيچيده تاريخي، حديثي، كلامي و معرفتي كه در فيلم الكافي صورت ميگيرد يكي از مهمترين اهداف فيلم اين بود كه به مخاطب عام گفته شود دين و مذهب در هر بخشش متخصص دارد و بحث در خصوص هر موضوع خاص آن مذهب نياز به رجوع به آن آراي متخصصانش دارد؛ اما مذهب از آن اين متخصصان نيست، بلكه از آن همه باورمندان آن مذهب است. در جايي از همين فيلم الكافي يكي از مصاحبهشوندگان جمله مهمي دارد و ميگويد: «اين بازار ري است كه دارد كمك ميكند كتاب الكافي نوشته شود و اگر بازار ري و كشاورزي ري [و كلين] نبود كتاب الكافي نوشته نميشد.» بنابراين حتي براي شكلگيري چنين كتابي هم يك سيكلي از جميع افراد بازرگان و كشاورز و محدث و كاتب و پژوهشگر نياز است كه ايجاد شود؛ لذا همانگونه كه همگي در شكلگيري عناصر گوناگون مذهب نقش داشتند مذهب هم از آن همه باورمندانش هست. اينكه خود نخبگان آن مذهب تحمل نكنند كه فلاني با فلان قيافه در مورد معارف حق صحبت كند، فلاني با فلان سن حق صحبت كردن در مورد اين مسائل سطح بالا را ندارد، در حالي كه خود مرجع اخلاقي و ديني جامعه ديني هستند كه باعث عدم رواداري توسط عامه باورمندان آن مذهب ميشود. مذهب تشيع به تفرد راي فقط در شخص امام معصوم مفترض الطاعه معتقد است و پس از آن ديگر كسي نميتواند ادعاي حقانيت مطلق كند، لذا حتي به عنوان يك وظيفه ديني اگر بتوانيم و سعي كنيم زير يك چتر رواداري ديني و احترام متقابل، آراي حداقل در سطح نخبگاني به صورت متكثر مطرح شوند و به آن پايبند باشيم اين به ساير بخشهاي مذهبي هم جريان مييابد و ما شاهد پيامدهاي ناگوار مصداقهاي متعدد عدم رواداري و مداراي مذهبي در سطح كلي جامعه نخواهيم بود.