ادامه از صفحه اول
شوخي زشت « جمعآوري بيخانمانها با موتور »
در آن زمان زيرساختها و بخش عمدهاي از فعاليتهاي تخصصي سازمان خدمات اجتماعي به بخش خصوصي و انجمنهاي حمايتي مورد تاييد سازمان بهزيستي سپرده شده بود . مراكز بهاران، مراكزي براي نگهداري زنان بيسرپرست، مراكز ترك اعتياد، مراكز اسكان بيخانمانها يا همان مددسراها و سامانسراها از جمله زيرساختهاي تخصصي در حوزه آسيبهاي اجتماعي بود كه بسته به نوع منطقه در مناطق 22گانه پايتخت، توسط تشكلهاي مردمنهاد اداره ميشد. درباره سطح حمايت از اين تشكلها هم بر اساس وضعيت استقرار، سرانه دريافتي اين مراكز متفاوت بود . امروز ميبينم كه نه تنها بسياري از اين مراكز تعطيل شده يا تغيير كاربري داده، براي همان تعداد اندكي كه باقي مانده هم، با اسامي جديد در ايستگاههاي مترو و اتوبوس و سطح شهر به شكل بسيار عجيب و نامتعارف تبليغ كردهاند كه انگار اين مراكز به تازگي ايجاد شده در حالي كه تغيير اسم مراكزي كه بسياري از آنها را به شيوههاي مختلف تعطيل كردهايد، نامش نميشود خدمترساني جديد. بسياري از اين تبليغات و آمارسازيهايي كه تيم مديريت شهري تهران در سالهاي اخير انجام ميدهد، متاسفانه تنها ناشي از دست خالي همكاران آقاي زاكاني است.در حالي كه امكانات و زيرساختها نسبت به همان دوره فعاليت ما به حداقل رسيده و به شكل چشمگيري نسبت به دوره فعاليت ما كاهش يافته اما تبليغات براي فعاليت همين تعداد باقي مانده را هر روز افزايش ميدهند تا شايد رزومهسازي اتفاق بيفتد، اما متخصصان حوزه به خوبي متوجه مي شوند كه با كاهش زير ساختها و امكانات، آينده پايتخت درسالهاي آينده چطور خواهد شد . آيا امروز از مراكز بهاران اثري در شهر ميبينيد؟ وقتي زيرساختها را كم ميكنيد، شايد در دوسال اول اثر مشهودي نداشته باشد، اما به موازات همين ميزان كاهش زيرساخت در يك شهر به جهت عدم گسترش به موقع فعاليتهاي پيشگيرانه 10 سال بعد به تعداد جنايتكاران و پروندههاي جنايت شهري اضافه ميشود. اگر كسي ادعا كند ميتواند ظرف مدت كوتاهي، آسيبهاي اجتماعي را حذف كرده يا كاهش بدهد، حتما دروغ ميگويد چون كاهش آسيبهاي اجتماعي ظرف يك بازه بلندمدت مثلا 10 ساله، از 5 الي 10 درصد فراتر نخواهد رفت.شايد يادتان باشد در مصاحبههاي مختلفي از سوي مديريت كلانشهري، حذف متكديان در سه ماه آينده و ... را شاهد بودهايم و ديديم كه در شهر چه اتفاقي افتاده است. در سالهاي اخير نه تنها شاهد حذف نبوديم كه روز به روز تعداد كودكان كار و متكديان مختلف اضافهتر شده است. دليل چنين اظهارنظرهايي، عدم تسلط مديران فعلي شهري به وظايف ذاتي مسووليتهايشان است . زمانيكه شاهد اينگونه اظهارنظرها و مصاحبهها از مديران كلانشهرداري و تعيين ضربالاجل براي محو و حذف يك ناهنجاري در سطح شهر هستيم، معنايش اين است كه متاسفانه شناخت اوليه و درك مناسبي در موضوعات اجتماعي وجود ندارد. متاسفانه اين اتفاق بسيار تلخ و تاسفآور است. فعاليتهايي كه بر اساس مطالعات دقيق و بررسيهاي علمي در شهر پايهريزي شده بود در حال فروپاشي و از بين رفتن است و دوستان، غرق در شعارزدگي و آماردهيهاي غير پارامتريك هستند. واگذاري يك ساختمان به يك انجمن مردمي، در قبال حجم وظايف دشواري كه اين انجمنها و گروههاي مردمي بر عهده ميگيرند، كمترين كاري است كه دولتها و شهرداريها ميتوانند انجام دهند . اين صحبت كارشناسان جهاني است كه ميگويند كار مردم را به مردم بسپاريد و دولت فقط موظف است امكانات مهيا كند . البته بعيد ميدانم كه مسوولان فعلي با مفهوم حمايت آشنا باشند چون چنانكه مشهود است، اين مسوولان بيشتر مايلند همه كارها و اقدامات به نام خودشان تمام شود و اين همه تبليغات در سطح شهر و خيابانها ناشي از بيگانگي با مفهوم حمايت است. هيچ جاي دنيا رسم و عرف نيست براي امور حمايتي كمپينهاي تبليغاتي راه بيندازيم و حتي تبليغ براي مداخلات كاهش آسيب اجتماعي در جايي از دنيا رسم نيست، اما شما ببينيد در مترو با افتخار تبليغ ميكنند « انتقال بيخانمانها با 50 دستگاه ون و 22 دستگاه موتورسيكلت » آيا شوخي زشتتر يا تلختر از اين ميتوان براي به هم ريختن آرامش رواني جامعه انجام داد؟ واقعا بايد ترسيد كه جابهجايي مددجوي بيخانمان با وضعيتي كه دارد با موتورسيكلت چگونه اتفاق ميافتد ! ريشه تمام اين رفتارهاي غير تخصصي، دست خالي تيم جديد از اقدامات عمراني و خدمات تسهيلي شهري است . وقتي شما در طول مديريت شهري نميتوانيد طوري برنامهريزي كنيد كه فضاهاي رفاهي و عمراني و خدمات شهري را در حوزههاي مختلف توسعه دهيد، سراغ دستاوردسازي ميرويد و اين دست خالي سبب ميشود روي خدمات حمايتي مانور كنيد و افتخارتان، جمعآوري معتادان يا بيخانمانها با موتورسيكلت باشد. متاسفانه چه تلخ و ناشايست ميشود وقتي هدف پس پرده كمپينهاي آسيبهاي اجتماعي فعاليتهاي پروپاگانداي سياسي باشد. »
* توضيح ضروري اعتماد: دكتر رضا قديمي؛ مدير پيشين و رياست سابق سازمان خدمات اجتماعي شهرداري تهران، ديروز در واكنش به اقدام اخير شهرداري منطقه 10 براي بازپسگيري يكي از ساختمانهاي واگذار شده به موسسه خيريه « طلوع بينشانها » و تعطيلي « سراي غزل » كه مركز ارايه خدمات حمايتي و مراقبتي به زنان آسيب ديده است، به سوالات خبرنگار « اعتماد » پاسخ داد و اين پاسخها در قالب يادداشت تنظيم شد . روز سه شنبه 25 ارديبهشت هم « اعتماد» گزارشي درباره تعطيلي 5 مركز حمايت از زنان آسيب ديده در شهر تهران (و از جمله سراي غزل) در دوره فعاليت مديران جديد شهرداري تهران و طي 32 ماه اخير منتشر كرد .
مدير پيشين خدمات اجتماعي شهرداري تهران
غول «مطالبه ارزش مالكانه» به چراغ برنميگردد
5- از وزير محترم آموزش و پرورش به عنوان رييس هيات امنا انتظار ميرود آموزش و پرورش را از فعاليت دست و پا گير و ناكارآمد اقتصادي خلاص كرده تا بتواند به ساير وظايف تخصصي خودش بپردازد و با استناد به سياستهاي ابلاغي نظام ذيل اصل چهل و چهار قانون اساسي، همه داراييهاي صندوق را به مالكان اصلي واگذار كند. در صورت انجام چنين كاري، نام اين وزير در تاريخ وزارت آموزش و پرورش ماندگار خواهد شد.
مطالبهگر صندوق ذخيره فرهنگيان