گزارش «اعتماد» از گم شدن يك پسر 14ساله كه در بيمارستان لقمان حكيم تهران پيدا شد
8 روز سخت براي يافتن نوجوان مبتلا به اوتيسم
بهروز مروتي، مدير كمپين معلولان: عوامل اورژانس و كادر بيمارستان نتوانستند بيماري اميرمهدي را تشخيص دهند و او را تحت عنوان نزاع و درگيري بستري كردند
بهاره شبانكارئيان
اواخر ارديبهشتماه امسال «اميرمهدي رضواني» نوجوان 14ساله مبتلا به اوتيسم ساعت 8 صبح از خانهشان در پاكدشت استان تهران خارج شد، اما برنگشت. خانواده اميرمهدي همه جا را گشتند تا اينكه هشت روز بعد از گم شدن فرزندشان او را در بيمارستان لقمان حكيم پيدا كردند. «بهروز مروتي» مدير كمپين معولان در مورد اين خبر به «اعتماد» ميگويد: «عوامل اورژانس و كادر بيمارستان نتوانستند بيماري اميرمهدي را تشخيص دهند و او را تحت عنوان نزاع و درگيري بستري كردند.»
به گفته مروتي؛ اگر پليس، بهزيستي، بيمارستانها و... براي اين مفقوديها سامانهاي طراحي كنند كه بتوان از همان سامانه استعلام مفقوديها را گرفت خيلي از مشكلات حل ميشود.
اميرمهدي ابتدا به بيمارستان امام حسين و بعد به بيمارستان لقمان منتقل ميشود
عموي اميرمهدي رضواني در مورد اين اتفاق به «اعتماد» ميگويد: «بچههايي كه بيماري اوتيسم دارند مرتب از خانه فرار ميكنند. امير قبلا هم گم شده بود، اما يكي از همسايههاي آنها او را در مركز شهر پيدا ميكند و به خانه برميگرداند، اما ساعت ۸ صبح سهشنبه ۲۵ ارديبهشتماه امسال امير كيسه زباله را از داخل خانه برميدارد و به مادرش ميگويد كه به سر خيابان ميرود تا كيسه زباله را داخل سطل آشغال بيندازد و برگردد، ولي ديگر از امير خبري نميشود. بعد برادرم به من اطلاع ميدهد و ماجرا را تعريف ميكند. از آنجايي كه برادرم در پاكدشت زندگي ميكند به كلانتريهاي پاكدشت، بيمارستانها و حتي پزشكي قانوني مراجعه كرديم و به آنها اطلاع داديم. از طرف ديگر خودمان در فضاي مجازي، عكس اميرمهدي و موضوع گم شدن او را منتشر و اطلاعرساني كرديم. چند روز بعد يك بنده خدايي با ما تماس گرفت و گفت امير را در خط بيآرتي آزادي به تهرانپارس ديده، اما از امير اطلاعات بيشتري نداشت.»
او همچنين در ادامه ميگويد: «دو، سه روز بعد يك نفر كه خودش تحت پوشش بهزيستي بود و حالا در يكي از مغازههاي پاساژ علاءالدين كار ميكند با ما تماس گرفت و گفت اميرمهدي در اتوبوس خوابش برده بود كه راننده او را صدا زده و گفته آخر خط است و بايد پياده شود. بعد هم گفت چون خودم تحت پوشش بهزيستي بودم متوجه شدم امير حالت طبيعي ندارد و ترسيده. براي همين با اورژانس تماس گرفتم و اورژانس او را به بيمارستان امامحسين برده. اگر به اين بيمارستان مراجعه كنيد حتما پيدايش ميكنيد. خلاصه اين موضوع را به پدر امير اطلاع دادم و آنها به بيمارستان امامحسين رفتند، اما كادر بيمارستان جوابگوي پدر اميرمهدي نبود و حتي گفتند چنين شخصي با اين مشخصات اينجا نيامده است، اما برادرم به پرس و جويش در بيمارستان امام حسين ادامه ميدهد تا اينكه يكي از عوامل بيمارستان به او ميگويد پسر شما به بخش روان درماني بيمارستان امامحسين منتقل شده است. برادرم به همان بخش مراجعه ميكند، اما آنجا به او ميگويند كه اميرمهدي را به بيمارستان لقمانحكيم منتقل كردند. برادرم به بيمارستان لقمان مراجعه ميكند و در نهايت امير را آنجا پيدا ميكند. حالا كادر بيمارستان به برادرم گفتند بايد بابت هشت روزي كه اميرمهدي آنجا بستري بوده، ۱۶ ميليون تومان پرداخت كنند.»
عموي اين نوجوان مبتلا به اوتيسم در پاسخ به اينكه چه زماني خانواده متوجه شده كه اميرمهدي اوتيسم دارد، ميگويد: «اميرمهدي كلاس دوم دبستان بود كه پزشك متخصص او تشخيص داد بيماري اوتيسم دارد، ولي نميدانيم چرا قرصهايي كه براي امير تجويز شده به جاي اينكه حالش را بهتر كند بدتر كرده. برادرم كارگر است و وضع مالي مناسبي ندارد. با اين حال تمام درآمدش را صرف بيماري امير ميكند. پزشك متخصص هم گفته بيماري اوتيسم درمان ندارد. به هر حال هزينه درمان اين بيماري بسيار بالاست.»
تولد بچه های معلول در حال افزایش است و باید برنامه هایی جهت ارتباط و همکاری سازمان ها ایجاد شود
«بهروز مروتي» مدير كمپين معلولان درباره اين خبر به «اعتماد» ميگويد: «مطمئنم كه هر خانواده فرزندش را با بيشترين شرايط امنيتي حفظ و مراقبت ميكند، اما چون بارها و بارها كودكان اوتيسم از خانه فرار ميكنند، خانوادهها شرايط بدي را تجربه ميكنند. بنابراين خانوادهها گاهي اوقات بر اثر خستگي از كودك غافل ميشوند و كودك امكان دارد به هر بهانه از خانه خارج شود و ديگر برنگردد. متاسفانه اين نمونهها در كودكان طيف اوتيسم و معلوليتهاي ذهني زياد ديده ميشود، اما چون كودكان مبتلا به اوتيسم كليشه فرار از خانه دارند گم شدن آنها زياد اتفاق ميافتد. چون كودكان طيف اوتيسم اصلا دوست ندارند داخل جايي باشند و مدام ميخواهند از محلي كه در آن هستند فرار كنند. اين موضوع، شرايط نگهداري را براي خانوادههاي آنان سخت ميكند. خانواده اين كودكان چه اقداماتي بايد انجام دهند كه ۲۴ساعت كودكشان را حفظ كنند! خانوادهها نميتوانند كودك مبتلا به اوتيسم خود را حبس يا گوشهاي از خانه زنداني كنند. پس يك لحظه امكان دارد اين كودكان درِ خانه را باز كنند و از خانه خارج شوند. به عنوان مثال معراج (ابوالفضل) گرجي نوجوان ۱۶ساله مبتلا به اوتيسم از مهرماه ۱۴۰۲ تا الان گم شده و از او هيچ خبري نيست. بنابراين موضوع گم شدن در كودكان طيف اوتيسم بيشتر مشاهده ميشود و متاسفانه در مورد اين مفقوديها كم كاري شده است. چند وقت پيش نيز مرتضي ابراهيمآبادي مرد ۴۷سالهاي كه يك دست و پاي او دچار معلوليت بود حدود ساعت ۱۲ شب از خانه خارج ميشود.
خانواده تمام مراكز را سر ميزند، اما خبري از او نميگيرد تا اينكه چند روز بعد وقتي ماجرا را پيگيري كردم مطلع شدم مرتضي همان شب كه از خانه خارج شده تصادف كرده و او را دفن كردند. از اثر انگشت مرتضي او را شناسايي كرده و فهميده بودند هويتش چيست! خانواده قبل از اينكه خبر فوت مرتضي را بشنود به پليس و بيمارستانها اطلاع داده بود. با اين حال كسي خبر فوت مرتضي را به خانواده اطلاع نميدهد. اگر پليس، بهزيستي، بيمارستانها و... براي اين مفقوديها سامانهاي طراحي كنند كه بتوان از همان سامانه استعلام مفقوديها را گرفت خيلي از مشكلات حل ميشود. در همين مورد آخر؛ اميرمهدي رضواني نوجوان طيف اوتيسم وقتي داخل اتوبوس بوده، راننده شركت واحد او را آخر خط پياده كرده است. اين راننده هيچ آموزشي نديده كه اگر با چنين مورد يا مواردي از جمله سالمنداني كه دچار آلزايمر هستند روبهرو ميشود، چه اقداماتي انجام دهد. اگر آن راننده آموزشهاي لازم را ديده بود به جاي اينكه اميرمهدي را پياده كند با اورژانس اجتماعي (۱۲۳) تماس ميگرفت، اما چه اتفاقي افتاد! راننده در جريان نبوده و فقط يك بنده خدايي متوجه شده حال اميرمهدي مساعد نيست براي همين با اورژانس تماس گرفته است. حتي عوامل اورژانس هم نتوانسته بودند متوجه شوند اميرمهدي اوتيسم دارد و او را به بيمارستان امامحسين منتقل ميكنند. كادر درماني بيمارستان امامحسين هم نتوانسته بيماري اوتيسم اميرمهدي را تشخيص دهد و بچه را تحويل بيمارستان لقمان حكيم ميدهد. جالب اينجاست كه اميرمهدي را تحت عنوان نزاع و درگيري تحويل بيمارستان دادند. در صورتي كه اميرمهدي بيمار است و در خيابان هيچگونه نزاعي نداشته است. جدا از اين مساله وقتي خانواده در پروسه جستوجو، سراغ عوامل بيمارستان امامحسين ميرود به آنها گفته ميشود كه شخصي با اين مشخصات اينجا آورده نشده است! درنهايت وقتي يكي از عوامل بيمارستان ميبيند پدر اميرمهدي با قسم و آيه، خواهش و تمنا پيگير بچهاش است به او ميگويد كه چنين موردي در بخش روان درماني بيمارستان بستري بوده، اما او را به بيمارستان لقمان منتقل كردند.»
مروتي در ادامه ميگويد: «فرض كنيد اگر اين فرد كه از عوامل بيمارستان امامحسين بود به خانواده اطلاع نميداد، خانواده چند وقت ديگر بايد دنبال اميرمهدي ميگشت؟ يعني وقتي چنين اتفاقي ميافتد تمام خانواده درگير مشكلي ميشوند كه آن مشكل با ايجاد يك سامانه، تفاهمنامه و يك همكاري بين بخشي و بين دستگاهي به راحتي حل ميشود و ميتواند اين موارد را به حداقل برساند. وقتي خانوادهاي كودكش گم ميشود هم بايد استرس پيدا كردن كودكش را داشته باشد و هم اسير اين سازمانها و ادارات شود و جالب اينكه به نتيجهاي هم نميرسد. مثلا در ماجراي گم شدن معراج گرجي شنيدم كه پدرش در مورد آخرين خبري كه از فرزندش داشته، گفته كه معراج را به مركز ترك اعتياد منتقل كردند و در آنجا از معراج ۱۶ساله كه مبتلا به اوتيسم است، تست اعتياد گرفتند و وقتي متوجه شدند اعتياد ندارد او را رها كردند.
مركز ترك اعتياد تحت نظارت سازمان بهزيستي است. يعني اين مراكز در حد يك اطلاعرساني ساده با هم در ارتباط نيستند. ارتباط و همكاري بين سازمانها بسيار مهم است. با توجه به اينكه تولد بچههاي معلول در حال افزايش است بايد حتما برنامههايي جهت ارتباط سازمانها ايجاد شود. قبل انقلاب و اوايل انقلاب پيش از اينكه برنامههاي تلويزيون شروع شود آيتمي در حد ۱۰ الي ۱۵دقيقه پخش ميشد كه عكس و اسامي مفقودشدگان را نشان ميداد و همه افراد از اسامي مفقوديها اطلاع پيدا ميكردند، اما در حال حاضر چنين اقداماتي صورت نميگيرد و رسانهها در مورد مفقودشدگان هيچ دستورالعمل مشخصي ندارند. حتي رسانههاي نوشتاري مانند روزنامهها ميتوانند يك ستون براي انتشار عكس و اسامي مفقودشدگان به خود اختصاص دهند و پليس، اورژانس، بيمارستانها، پزشكي قانوني و... پاي كار بيايند تا آمار مفقودشدگان كمتر شود. از آنجايي كه سالهاست آمار موثقي از گم شدهها منتشر نميشود، نميتوان عدد و رقم خاصي را براي اين موضوع در نظر گرفت. در واقع مواردي هم كه منتشر ميشود با آمار واقعي همخواني ندارد. متاسفانه در دولت سيزدهم جلوگيري از انتشار آمار و ارقام به يك معضل تبديل شده است. نبود آمار درست باعث ميشود صورتمساله پاك شود و چون صورتمساله پاك ميشود گمان ميرود كه مساله حل شده است.»