• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5773 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۸ خرداد

برداشتي آزاد از علل گرايش به «فسيل» و «مست عشق»

علي ربيعي

چند روز پيش در فرصت پيش آمده، فيلم «مست عشق» به كارگرداني حسن فتحي را به تماشا نشستم. بعد از ديدن فيلم، ميزان فروش فيلم و استقبال تماشاگران و تكميل بودن ظرفيت سانس‌هاي آن در تمام زمان‌هاي اكران فيلم، توجه مرا به علت‌ پرفروش بودن دو فيلم اخير اما در دو ژانر كاملا متفاوت جلب كرد. اين سوال برايم مطرح شد، فارغ از نقش بازيگران يا جلوه‌هاي ويژه و ... كه عوامل معمول جذب مخاطب هستند چه عوامل ديگري، چنين موفقيتي را براي آنها رقم زده است؟ در كنار اين بررسي، نگاهي داشتم به فيلم «فسيل» كه يكي از ركوردداران فروش سينماي ايران در ژانر طنز و كمدي است و حاوي نقد اجتماعي جدي نيز هست. فيلم «فسيل» توانست در يك سال متمادي به اكران خود در سالن‌هاي سينما تداوم دهد و به فروشي تاريخي دست يابد. از اين‌رو مناسب ديدم با نگاهي اجتماعي استقبال از اين دو فيلم را بررسي كنم. اين بررسي نوعي برداشت از يك زاويه ديد معطوف به نگرش‌هاي امروز ايران است و فقط بخشي از علل گرايش مخاطب را مي‌تواند تبيين كند. معتقدم هنر از جمله سينما، همواره نوعي نسبت با تحولات اجتماعي و نيازهاي جامعه در هر دوره و با هر نسلي دارد. شعر، موسيقي، داستان و ساير هنرها هم متاثر از تحولات و تغييرات اجتماعي خلق مي‌شوند و هم به نيازهاي اجتماعي و حالات روحي جامعه پاسخ مي‌دهند. اما فيلم و سينما كه پديده‌اي مدرن و نسبتا معاصر محسوب مي‌شود، نسبتي وسيع‌تر با تحولات و تغييرات اجتماعي پيدا كرده‌اند.  نگاه كنيم به تاريخ سينماي ايران؛ من برخلاف افرادي كه بين سينماي موسوم به فيلمفارسي به تعبير زنده‌ياد «هوشنگ كاووسي» و فيلم‌هاي موج نو با ارزش‌گذاري متفاوت، تفكيك جايگاه براي آنها در هنر سينما قائل مي‌شوند، معتقدم فارغ از ارزش‌هاي خاص هنري، هر دو نوع اين فيلم‌ها نوعي پاسخ به نياز اجتماعي دوره خود را در برداشته‌اند. دوره‌اي كه مهاجرين نسل اول با كوله‌باري از اميد و آرزو پس از صنعتي شدن اوليه از روستاها به تهران و ديگر شهرهاي بزرگ آمده‌اند و بخش اعظمي از جمعيت اين شهرها را تشكيل مي‌دهند، - به خصوص در تهران - تضادهاي طبقاتي كاملا ملموس و مشخص را تجربه مي‌كنند، هرچند به يك رفاه نسبي در مقايسه با روستا دست يافته‌اند اما خسته از مناسبات شهري و سرخوردگي‌ها با آرزوها زندگي مي‌گذرانند، اين افراد در پايان هفته و خسته از كار سخت، به دنبال شادي و نشاط هستند. تغييرخواهي به خصوص، تغيير طبقه و موقعيت اجتماعي را در سر مي‌پرورانند. لذا اين افراد، گرايش به فيلم‌هايي كه بازيگري روستايي موفق در آن ايفاي نقش مي‌كند يا فيلم‌هايي كه قهرمانان آن متعلق به طبقات پايين اجتماعي هستند و مي‌توانند جابه‌جايي طبقاتي داشته باشند، (تغيير طبقه با يك عشق مضمون بسياري فيلم‌ها هست) به چشم مي‌خورد. يعني دقيقا «فيلمفارسي» دهه سي و چهل نوعي پاسخ دادن به نياز اجتماعي است. با نزديك شدن به دهه پنجاه، جامعه تحصيلكرده، دانشگاهي و روشنفكري ايران قوي‌تر مي‌شود و طبقه متوسط گسترده‌تر از قبل شكل مي‌گيرد. در اين دوره فيلم‌هاي موج نو روشنفكري و همچنين اعتراضي را شاهد هستيم. بخش اعظمي از فيلم‌هاي اعتراضي همچون «جنوب شهر»، «خاك»، «گوزن‌ها»، «تنگسير»و بسياري از فيلم‌هايي ديگر نوعي پاسخ به نياز تغييرخواهي بوده‌اند. با همين قاعده مي‌توان استقبال از دو فيلم ياد شده «فسيل» و «مست عشق» در سال ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ را تبيين كرد. به اعتقاد من، علت گرايش به «فسيل» و گيشه پررونق فيلم‌هاي طنز به نوعي نياز و واكنش به زندگي با ناامني رواني مداوم، تلاش‌هايي كه به ثمر نمي‌رسند، افراد در معرض هجوم اخبار منفي (كه مواجهه با آن لحظه‌اي شده است) و در نااميدي از حال و آينده قرار دارند، باز مي‌گردد.  من فكر مي‌كنم حداقل در چهار دهه اخير جامعه ايران، هيچگاه فضاي نااميدكننده و منفي‌اي كه در اين چند سال، بر جامعه حاكم است و انگاره‌اي عمومي را رقم زده است، تا اين اندازه وجود نداشته است. مردم مايوسي كه به دنبال شادي و خوشحالي هستند و جامعه‌اي كه شاخص‌هاي شادي در آن به‌شدت پايين آمده، به دنبال برآوردن حداقل‌هاي اين نياز خود، از طريق سينما و با ديدن فيلم‌هاي طنز درصدد پر كردن اين خلأها است؛ خصوصا اين فيلم كه نوعي نقد اجتماعي و اعتراض به اجبار پذيرش نقش‌‌هاي متفاوت در شرايط تغييريافته براي گذران زندگي است، بنابراين بخش عمده‌اي از فروش بالاي فيلم‌هاي طنز با نياز و مساله اجتماعي ناامني رواني، جامعه غيرشاداب و حال بد جامعه قابل تفسير است. 

«مست عشق» نيز به نظر من پيرو همين قاعده است. بخشي از تماشاگران اين فيلم، متفاوت‌تر از تماشاگران فيلم‌هاي طنز هستند. در ميان مخاطبان «مست عشق» نيز نوعي آرامش جويي و گريز از مناسك و فرهنگ ديكته شده مسلط را مي‌توان مشاهده كرد. «مست عشق» حكايت از جامعه‌اي دارد كه مي‌خواهد از سياست‌زدگي دوري كند.
از مخاطبان اين فيلم، مي‌توان انتخاب دين عشق و عرفان در برابر دين تكليف را دريافت كرد. استقبال از «مست عشق» نمي‌تواند از تغييرات ارزشي در ايران - همانند ارزش‌هاي جهاني- در بروز نوعي معنويت‌گرايي جديد به خصوص در ميان نسل‌هاي جديد دور باشد. وقتي در جامعه برداشت متفاوتي از ارزش‌هاي ديني، معنوي و مناسك و نوعي گريز از تعاريف متداول از دين اتفاق مي‌افتد، اما اعتقاد به خداوند و ارزش‌هاي بنيادين همچنان در قبال ظواهر در وجودشان جاري است. علاوه بر اين موارد، در تحقيقي كه در تحليل گرايش به سريال‌هاي ضعيف ترك در بين ايرانيان در چند سال اخير داشتم به اين يافته نيز رسيدم كه برخي افراد بدون توجه به محتواي فيلم، پس‌زمينه‌هايي با هارموني‌هاي رنگي جذاب، توجه به موارد زيبایی شناختي و مضاميني به دور از تنش‌هاي سياسي را عامل جذب به اينگونه سريال‌ها دانسته‌ و اين موارد را به عنوان علل عدم تمايل به تماشاي سيماي ملي عنوان مي‌كردند.  من در اين يادداشت، ادعاي يك تبيين جامع و كامل از علل پرفروش شدن گيشه دو فيلم ياد شده ندارم اما معتقدم وجوهي از واقعيت‌هاي ايران امروز مانند شرايط نامناسب اقتصادي، سقوط به طبقات پايين اجتماعي و يأس از افق‌هاي بهتر و از سويي تحميل‌ها و فشارهاي فرهنگي در قالب ارزش‌هاي رسمي، با خوانش‌هاي تنگ از دين و خستگي ناشي از مناسك‌هاي رسمي، مي‌تواند بخشي از علل استقبال مخاطب‌ها و تماشا‌گران را تبيين نمايد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون