یادی از هوشنگ سیحون، معمار، نقاش و مجسمهساز فقید
خالق چیرهدست بناهای یادمانی
سیحون شاگردان خلاق و تاثیرگذاری پرورش داد که آثارشان در معماری و هنر و معاصر میدرخشد
امید جوانبخت
همان اوايل دوران تحصیل معماری، هوشنگ سیحون یکی از اولین و مهمترین معماران ایرانی بود که شناختم و آشنایی با آثارش برایم جدی شد. این مساله البته دو دلیل عمده داشت؛ یکی اینکه معروفترین و پرآوازهترین اثر معماری او یعنی آرامگاه بوعلیسینا در شهر زادگاهم همدان قرار داشت و از کودکی با این بنای ماندگار و پرمعنا بارها مواجهه داشته و کیفیت فضاهایش را لمس کرده بودم و دیگر اینکه کتابی که از کروکیهای (طراحی با خط از فضاهای شهری و معماری در محیط واقعی) او منتشر شده بود و تنها کتاب چاپ شده در این زمینه در آن سالها بود، در دوران دبیرستان به واسطه برادر بزرگم (که معماری میخواند) دیده بودم و قدرت خط و سحر طرحهایش برای من که پیگیر و علاقهمند نقاشی و طراحی بودم بسیار گیرا بود و با رفتن به دانشگاه طراحی از فضاهای معماری نیز به این واسطه برایم جدی شد تا اکنون. سیحون هنرمندی جامعالاطراف بود که تاثیرگذاری و حضور فرهنگیاش در سه حیطه بسیار شاخص است: آثار معماری، تاثیر آموزشی، مدیریت فرهنگی و دغدغههای شخصی.
1- آثار معماری که سیحون خلق کرد او را در زمره یکی از مهمترین مهندسین طراح دوره پهلوی دوم (دهههای سی، چهل و پنجاه) خصوصا در حوزه بناهای عمومی و یادمانی قرار میدهد که توانست با تلفیق معماری روز دنیا با ویژگیهای معماری بومی، بخش مهمی از هویت معماری معاصر ایران را به خوبی شکل دهد. آثار معماری او هر یک با ایده گرفتن از موضوع و کاربریِ بنا و مصالح بومیِ متناسب، به بهترین وجه فضایی میآفریند که حس و حال مورد نظر را منعکس کند. خلاقیت او در معماری سبب شد تا در دهه بیست طرح آرامگاه بوعلیسینا را که از اولین کارهایش به حساب میآمد به بهترین شکل بیافریند و در مسابقهای که انجمن آثار ملی ایران برای پاسداشت هزاره بوعلی سینا برپا کرده بود، برگزیده شود. این مجموعه شامل بنایی یک طبقه با ارتفاعی بلند است که فضای اصلی مقبره در مرکز طرح و فضاهایی جهت به نمایش درآمدن آثار مرتبط با بوعلی سینا و نیز فضاهای خدماتی و اداری و جنبی پیرامون آن قرار دارند. اساس طرح بر مدولهایی مربعی است که بخش یادمانی و نمادین آن که شامل برجی مرتفع با الهام از برج گنبد قابوس بر فراز فضای آرامگاه است، با تناسباتی خاص و زیبا تا دوردستها نیز به عنوان یک المان شاخص شهری دیده شود. مصالح به کار رفته در این بنا، قطعات مکعبی با سطوح برجسته از سنگ گرانیت همدان است که ماندگاری بنا را در گذر زمان تضمین میکند. این مجموعه که در ابتدا در کنار خیابان قرار داشت بعدها با شکلگیری تدریجی طرح جدید شهری متشکل از 6 خیابان اصلی به صورت شعاعی و دوایر متحدالمرکز متصلکننده مابین آنها، در میانه میدانی قرار گرفت و بیشتر دیده شدن آن از زوایای گوناگون سبب شد که جلوه شهری بهتری بیابد. توفیق فوقالعاده این اثر سبب شد تا در دهههای سی و چهل چند بنای یادمانی دیگر نیز به سیحون واگذار شود. طرح بعدی او برای آرامگاه نادرشاه افشار همچون کار قبلی طی مسابقهای برگزیده شد. در این بنا ترکیب احجام مکعبی در تلفیقی با سطوح مثلثی در گنبد فوقانی و بدنه سقف ایوان با سنگهای مقعّر گرانیت که در نقطه عطف آن به بخشی بلندتر میرسد و مجسمه کمنظیر و زیبای ابوالحسن خان صدیقی (که نادر را سوار بر اسب در حال جنگ نشان میدهد) بر فراز آن خودنمایی میکند یکی از زیباترین مصادیق تلفیق مجسمه با معماری (هم از حیث زیباییشناسی و هم معنا) در ایران است. سیحون که با هنرهای دیگر آشنایی خوبی داشت از هنر کمنظیر صدیقی در آرامگاه بوعلی نیز بهره برده بود (که اکنون با کمی فاصله از بنا در گوشه دیگر میدان خودنمایی میکند). در دیگر اثرِ یادمانی او آرامگاه خیام در نیشابور غلبه با فضاهای باز است و بخش یادمانی که ترکیبی از طاقهای تیزهدار ایرانی است که مابینشان ترکهای لوزی شکل باز و بستهای شکل گرفته و روی ترکهایِ پُر، تعدادی از شعرهای شاعر بر زمینهای از کاشیکاری خوشنویسی شده است. هندسه دقیق و محاسبه شده و درعین حال ساده و تکرار شونده و دوار بنا برگرفته از مهارتهای (ریاضیدان، منجم و شاعر) شخصیتی چون خیام است. او معتقد بود که یک معماری خوب باید مثل یک شعر عالی سهل و ممتنع باشد. یادمان آرامگاه کمالالملک نیز که با فاصله نسبتا کمی از آرامگاه خیام واقع است با ترکیب چند طاق نیم دایره کوتاه که در میانهشان تزیینات کاشیکاری قرار دارد اثر دیگری از این طراح خلاق است. او طرح کنونی آرامگاه فردوسی را روی طرح پیشین آن که ایراداتی در گذر زمان پیدا کرده بود پیاده کرد که سادگی در عین شکوه و استواری (همچون شعر فردوسی) از ویژگیهای آن است. آثار دیگر سیحون همچون سینماهای آسیا و مرکزی (که متاسفانه در دو، سه دهه اخیر هم با تغییرات ایجاد شده از طرح اولیهشان فاصله گرفتند و هم با شرایط نامناسب شهری از جهت ترافیک و پارکینگ به سوی تعطیلی رفتند)، ساختمان بانک سپه در توپخانه، موزه توس، کارخانه کانادادرای و البته بناهای مسکونی متعددی که طراحی کرد همگی دارای ویژگیهایی است که از یکسو در امتداد سبک جهانی مدرن (سبکی که دهههای شصت و هفتاد میلادی رایج بود) قرار داشته و ازسوی دیگر واجد ظرایفی در طراحی است که برآمده از فهمِ درست مفاهیم معماری اصیل ایرانی است. (یکی از بناهای مسکونی بسیار زیبای او که خوشبختانه فعلا از گزند بساز بفروشها در امان مانده در قسمت شمالی کامرانیه نزدیک به نیاوران همچنان یادآورِ زیبایی، اصالت و خلاقیت طرحهای سیحون است) او همواره دقت خاصی به تطابق طرحهایش با محیط پیرامون داشت.
2- سیحون در اوايل دهه 20 پس از پایان تحصیلات معماریاش در اولین دورههای این رشته در دانشگاه تهران، در بوزارِ پاریس تحصیلات خود را پی گرفت و به همین واسطه با معماری اروپا نیز آشنایی خوبی پیدا کرد. او از ابتدای دهه 40 تا انقلاب با حضور در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران (که در دورهای از آن ریاست دانشکده را نیز برعهده داشت) علاوه بر اینکه در تاسیس رشتههای شهرسازی، تئاتر و موسیقی در دانشکده نقش موثری داشت با نوع سیستم آموزشی (برگرفته از شیوه بوزار پاریس) که پیش گرفت، توانست چندین نسل از معماران کاربلد، پرتلاش و خلاق را به صورت مستقیم و غیرمستقیم (انتقال این روشها توسط شاگردانش به نسلهای بعدی) پرورش بدهد که بعدها خود و آثارشان در معماری معاصر ایران اثرگذار باشند. از آنجایی که جذب دانشجویان رشتههایی همچون معماری که با خلاقیت سر و کار دارند با امتحانات کلیشهای (که متاسفانه بعدها رایج شد و کماکان ادامه دارد) میسر نیست، او در امتحاناتی عملی از همان ابتدا افرادی که زمینه لازم برای این رشته را داشتند، انتخاب میکرد که نکته بسیار مهمی است (در دهههای اخیر سیستم ناکارآمد جذب دانشجو و نیز مدرکگرایی در اینگونه رشتهها سبب هدر رفتن تمام هزینههای زمانی، آموزشی و مالی برای افرادی میشود که در صورت هدایت درست به رشتههایی متناسب با استعدادشان میتوانستند موفق باشند و نتیجه تولید انبوه افرادی است که بدون دارا بودن توانمندی و مهارتهای لازم فقط مدرک گرفتهاند). از نکات دیگری که سیحون در دورههای آموزشی معماری رایج کرد سفرهای متعدد به نقاط مختلف ایران بود که در عین آشنایی دانشجویان با ویژگیهای بومی و ارزشمند معماری ایران در دورههای تاریخی و اقلیمهای گوناگون، با انجام کروکی از این بناها جزيیات مختلف آنها را به خوبی به ذهن میسپردند. داشتن دستی قوی که یک معمار بتواند هر ایدهای که در ذهن دارد را به سرعت و درست روی کاغذ ترسیم و ارزیابی نماید تا سالها یک امتیاز ارزشمند برای معماران بود که اهمیت آن در ایران با آموزههای سیحون رواج و ادامه یافت (متاسفانه در دو دهه اخیر به تدریج این موارد نیز از سیستم آموزشی حذف شدهاند). اغلب معماران مهم اواخر دهه 40 و 50 که آثار مهمی را در معماری معاصر شکل دادهاند همچون حسین امانت، ایرج کلانتری، حسین شیخ زینالدین، علیاکبر صارمی، هادی میرمیران و... از دانشجویان یا تحتتاثیر آموزههای او بودند.
3- سیحون که در خاندانی سرشناس و اهل موسیقی پرورش یافته بود، پدربزرگش میرزاعبدالله از نوازندگان موثر و بنام تار و داییاش احمد عبادی سه تارنواز چیرهدست بود، علاقه به موسیقی را حفظ کرد و بعدها و در زمان مسوولیتش زمینهساز تاسیس رشته موسیقی در دانشکده هنرهای زیبا نیز شد و سبب ساز آکادمیک کردن موسیقی ایرانی شد. سیحون در همان دوران با عضویت در شورای ملی باستانشناسی و شورایعالی شهرسازی و در دورهای نیز با برعهده گرفتن مسوولیت حفظ و نگهداری از بناهای تاریخی ایران نقش موثری داشت که نشانگر دغدغه و شناخت او نسبت به حوزههای تاریخی و شهری ایران بود. او در طراحی و نقاشی نیز آثار زیبایی خلق میکرد که برخی با رنگ و بسیاری دیگر فقط با خط بودند و این کارهایش در نمایشگاههای متعددی نیز به نمایش گذاشته شده. یکی از مجموعههای فوقالعاده او در این زمینه اسبهایی بود که میکشید و قدرت خطهایش (همچون کروکیها) کمنظیر و پرحس و حالند. اولینبار تعدادی از آنها را در گالریِ همسر سابقش (معصومه سیحون) دیدم و تعداد بیشتری از آنها را در کتابی که درباره او چند سال پیش انتشار یافت. در این کتاب با انبوهی از طرحها روبهرو میشویم که نشان از پرکاری او در همه دورهها دارد. سیحون که به ناچار چند دهه پایانی عمرش را خارج از ایران میگذراند با محدود شدن فعالیتهای معماریاش بیشتر به کروکی و نقاشی میپرداخت. او در سال 93 و در سن 94 سالگی درگذشت. میراث و نقش تاریخی سیحون در معماری معاصر ایران همچون نقش صبا در موسیقی و نیما در شعر، بسیار پررنگ، مهم و تعیینکننده است. یادش گرامی.