• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5773 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۸ خرداد

‌نگاهي به نمايشگاه «و تاب آورديم» مهسا كريمي در گالري اِچ

بسيار صورت، يكي لبخند

سارا كريمان

خيرگي چشماني كه گويي سال‌هاست در لحظه‌ مصيبت جان داده‌اند اما هنوز در تعليق عذاب جا مانده‌اند. چشماني بيمارگون، نيمه‌باز با نگاهي ملتمسانه بارزه‌ انساني آثار مهسا كريمي است. اينقدر كه گاهي ديگر صورت نمي‌بينيم. آدمي است و چشمانش. مهسا كريمي در مجموعه « و تاب آورديم » تأكيدي هوشمندانه به «و » داشته است، اين «و » در تمام آثار تكرار شده و در بخشي از اين نمايشگاه، اين حرف به صورت يك چيدمان قرار گرفته است. برآيند تماشاي اين آثار كه هر يك موقعيت بغرنج انساني را نشان مي‌دهد، تداوم تاب‌آوري در‌گذار و حضور در تمامي اين رنج‌هاست. گويي قصه‌اي روايت مي‌شود از آنچه ديديم و كشيديم «و تاب آورديم ». آدم‌هاي كريمي در نمي‌دانم كجايي، آزرده و معيوب، محصور كلاغان و خروس و مُشتي پرنده شده‌اند كه آنها را لقمه كنند. پرندگان به غايت نحسي و شومي تصوير شده‌اند و آدم‌ها در اين قاب‌ها حتي از نظر اندازه به مراتب كوچك‌تر ترسيم شده‌اند. بي‌دفاع، وحشت‌زده زير چنگال پرندگان، همچون طعمه‌اي در چنگ، شاهد زوال و بلعيده شدن‌شان خواهند بود. پيكر‌ها در قوس‌ها و پيچ و تاب‌هايي معيوب، غير واقع و رقت‌انگيز، با اندام‌هايي تكثر‌يافته، گويي در هم پيچيده‌اند. اگر چه جنسيت در آثار قابل تشخيص است اما به‌نظر مي‌رسد خوانش هنرمند از وضعيت انساني، فرا جنسيتي است. پيكر‌ها ماهيت خود را از دست داده‌اند، دست و پا‌ها در اعوجاج و دراز شدگي معناي انساني خود را از دست داده‌اند، چنان‌كه برهنگي از لباس و پوشيدگي تميز داده نمي‌شود و لباس‌ها بر اين اندام صرفا لكه‌هاي رنگي است. نه چيزي كه به انسان حقيقي ارجاع دهد. صورت‌ها شبيه به هم و درد همان درد است. چنان‌كه در بيانيه نمايشگاه هم اين تشبيه و تكرار به هزاران چشم و صورت تعبير شده كه همگي از منشأ و موقعيتي مشترك آزرده و صورت‌ها بسيار ولي دريغ از يكي لبخند. به‌نظر مي‌رسد. مهسا كريمي در فيگور‌هاي خود از هرگونه ارجاع به عينيت بيروني گريخته و تماما از رنگ و بوم و فرم در جهت بيان درونيات و احوالات انساني و جمعي بهره جسته است. رنگ‌هايي بي‌درخشش به كدورت صورت‌هاي‌زار و نزار خوب نشسته‌اند. وجود شاخه‌ها و تنه‌هاي خشكيده، گياهان ناشناس و قلوه سنگ‌ها فضاي زيستي بدوي را به ذهن متبادر مي‌سازد. حضوري ابدي ازلي در ناممكنِ هستي. باوجود بيان اكسپرسيو مفاهيم، كمپوزيسيون و رنگ‌بندي‌هاي سمبليستي را ياد‌آور مي‌شود.  «و تاب آورديم » با انتخاب اين عنوان و فعل جمع، در بدو و اختتام نمايشگاه، بازديد‌كننده را به همراهي و هم‌ذات‌پنداري دعوت مي‌كند. آنچه از سر گذراندي، آنچه هستي و شايد چندان متوجهش نيستي، پيش چشمت مي‌كشد. گويي بي‌صدا فرياد مي‌زند: يادت آمد چه بر سرمان آورديم «و باز تاب آورديم » و مانديم آنقدر كه ديگر همه مثل هم هستيم. اعدادي مبهوت كه با چشماني از حدقه بيرون‌زده، سرنوشت محتوم خويش را نظاره‌گريم. در بعضي از قاب‌ها وهمي آخر‌الزماني به چشم مي‌آيد. پرندگان، صورت‌هاي كج و معوج، عناصر، حيوانات نامتجانس، زنجيره كودكان دست در دست، در هم آميخته و گويي در لحظه‌اي گلوي خلقت را بريده‌اند و لاشه‌ ناشناسي از آدمي و پرنده و... را براي جهان باقي گذاشتند. كريمي در اين نمايشگاه علاوه بر نمايش تابلو‌هاي نقاشي كه اغلب با تكنيك تركيب مواد روي بوم كار شده‌اند، دو دفتر طراحي و سه مجسمه را نيز با همين رويكرد و مضمون به نمايش گذاشته. در آثار كريمي اغلب فيگور‌هايي مي‌بينيم كه حال‌شان خوب نيست و بازگو‌كننده قصه‌ مكرر رنج انساني هستند. اما گونه‌اي از روايتگري و پيوست معنايي ميان آثار اين مجموعه كه به نوعي مشاهدات و احوالات شخصي هنرمند در سال‌هاي اخير را نشان مي‌دهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون