محمدعلي وكيلي در گفتوگو با «اعتماد» از ضرورت چشماندازهاي تازه و الگوهاي نوين در مديريت كلان كشور ميگويد
دوری ازكليشه و تكرار
گروه سياسي| «مديريت كشور نيازمند نوسازي است.» اين بخشي از عباراتي است كه محمدعلي وكيلي، فعال سياسي اصلاحطلب و نماينده ادوار مجلس با استفاده از آنها تلاش ميكند تصويري از كليت مورد نظر خود براي اصلاح امور كشور ارايه دهد. وكيلي در عين حال نسبت به نگاه تك بعدي در خصوص مديريت كلان كشور هم نقدهاي جدي دارد و معتقد است، بايد از ظرفيت نيروي انساني و علمي كشور براي مقابله با بحران و چالشها همچنين ابربحرانها و ابرچالشها بهره برد. به اعتقاد اين فعال سياسي، مردم ديگر از شعارهاي كليشهاي و تكراري در خصوص خدمترساني به مردم، حل مشكلات معيشتي و بهبود وضعيت اقتصادي خسته شده و نيازمند الگوهاي نوين و برنامههاي مدوني براي بهبود وضعيت هستند. «اعتماد» در ادامه گفتوگو با چهرههاي سياسي اين بار پاي صحبتهاي محمدعلي وكيلي نشسته تا روايت خاص او از بهبود شرايط را در اختيار مخاطبان قرار دهد. محمدعلي وكيلي داراي دو مدرك دكتري در رشتههاي «كلام و فلسفه» و «علوم سياسي» است. سرپرست نهاد رهبري در دانشگاههاي خوزستان (چمران – علوم پزشكي)، مديريت فرهنگي نهاد رهبري در دانشگاههاي كشور در دوره اصلاحات، مديرمسوول و صاحب امتياز روزنامههاي «ابتكار، ابتكار جنوب و ابتكار كيش» از جمله سوابقي است كه وكيلي در كارنامه كاري خود به ثبت رساند. اسفند سال ۱۳۹۴ كه دهمين دوره انتخابات در سراسر كشور برگزار شد، وكيلي توانست به عنوان نماينده مردم تهران راهي خانه ملت شود. اين فعال سياسي اصلاحطلب ميگويد: «اما ايران همواره اين امتياز را داشت كه با تكيه بر منابع انساني خود راههاي طولاني رشد را به سرعت بپيمايد و از چالشها عبور كند. امروز متاسفانه كشور در حوزه نيروي انساني هم كلنگي شده است.» به اعتقاد وكيلي بسياري از ظرفيتهاي انساني كشور يا مهاجرت كردهاند يا كنج عزلت و بيتفاوتي گزيدهاند كه اين روند در نتيجه ناترازي در مديريت كشور بوده است.
تحولات سياسي كشور را در افق پيشرو چگونه ارزيابي ميكنيد. بيمها و اميدها را چطور ميبينيد؟
فكر ميكنم در نقطهاي كه كشور در آن قرار دارد، مردم بهرغم انباشت مشكلات اقتصادي و سياسي و...نگاه اصلاحي به امور دارند و در انتظار ارايه نسخهاي از درون سيستم براي رهايي از بن بستها و اشكالات هستند. به عبارتي ميتوان گفت، مردم بهرغم گلايههايي كه نسبت به وضع موجود دارند، همچنان به درون نگاه دارند و از مكانيسمهاي جاري به دنبال حل مسائل هستند. اينكه آيا حكومت، نظام و سيستم از فرصت انتخابات تا چه اندازه در راستاي مطالبات مردم استفاده ميكند يا نميكند، تابع تصميمات دستگاه نظارتي است. پس از 21خرداد است كه مشخص ميشود، نهادهاي نظارتي در راستاي افزايش مشاركت گام برداشتهاند يا در راستاي كاهش مشاركت؟ معتقدم زمين بازي نظام باتلاقي شده است. لازم است تغييراتي در كيفيت زمين بازي ايجاد شود. مهمترين شتابدهنده براي تغيير زمين بازي و بيرون آمدن از باتلاق فعلي، انتخابات رياستجمهوري است. انتخابات رياستجمهوري هم وقتي قدرت تغيير زمين بازي را خواهد داشت كه مشاركت بالاي 60 درصدي شكل بگيرد. تحقق اين ميزان مشاركت هم با حضور سلايق مختلف در انتخابات امكانپذير است. اميدوارم تدبير مسوولان مربوطه بتواند اين مهم را محقق كند.
شما اشاره كرديد كه مردم به رويكردهاي اصلاحطلبانه وفادار هستند. مبتني بر چه دليل، سند و شواهدي اين مساله را مطرح ميكنيد؟
مهمترين نشانه اين است كه طي سالها اخير ارادههاي بسياري وجود داشت كه مردم را به جاي نگاه اصلاحي به خيابانها كشانده يا وارد فاز فعاليتهاي چريكي كنند. اما مردم مقاومت كردند، بهرغم اينكه با سيلي صورت خود را سرخ نگه داشتند در برابر اين رويكردهاي تند و راديكال مقاومت كردند. در حقيقت خواهان يك رفرم و اصلاح از درون بودند. اگر اميدي به اين اصلاح نداشتند، حجم فشاري كه روي دوش مردم است، رفتار انفجاري را محقق كرده بود. اينكه مردم بهرغم مشكلات فزاينده، دست به رفتارهاي راديكال نزدند و اقدامات انفجاري انجام ندادند، ناشي از آن است كه اميد مردم به نسخه اصلاحي در رفتار حاكميت است.
اگر انتخابات را شامل 3 ضلع فعالان سياسي، نخبگان و رسانهها به عنوان ضلع اول، حاكميت و نهادهاي نظارتي به عنوان ضلع دوم و نهايتا مردم به عنوان ضلع اصلي و نهايي بدانيم، فعالان سياسي با ثبتنام در انتخابات مسووليت خود را ايفا كردند. به نظر ميرسد نوبت به نهادهاي نظارتي و حاكميتي است كه زمينه مشاركت مردم در انتخابات را فراهم كنند. حاكميت چگونه ميتواند زمينه افزايش مشاركت در انتخابات را فراهم سازد؟
اينكه بسياري از فعالان سياسي خود را عرضه كرده و سلايق مختلف سياسي پا پيش گذاشتهاند، نشاندهنده آن است كه جريانات سياسي با عرصه سياسي و انتخاباتي كشور قهر نكردهاند و معتقد به صندوقهاي راي هستند. اما براي اينكه اين اشتياق سرخورده نشود، سركوب نشود و پس رانده نشود، بايد با نگاهي انبساطي و مداراگونه و البته با استانداردهاي يكسان، صلاحيت همه افراد ثبتنامكننده بررسي و اعلام شود. اميدواريم پس از 22خردادماه، ليستي كه منتشر ميشود نمايانگر نگاه يكسان حاكميت به جريانات مختلف سياسي و نشانگر حضور همه سلايق براي حضور در مناظرهها و انتخابات باشد. در اين صورت دليلي وجود ندارد، شاهد برگزاري انتخاباتي باشكوه و پرشور نباشيم. به خصوص پس از نرخ پايين مشاركت طي سالهاي اخير، متغير مشاركت در شرايط كنوني ميتواند ايران را در گرههاي كنوني به سمت شرايط بهتري سوق دهد. در واقع تصوير ايران در بيرون را هم بهبود ميبخشد. همواره در معادله ميان «انتخابات خوب» يا «نتيجه خوب» نظر رهبر انقلاب و نظام سياسي، برگزاري انتخابات خوب بوده است. انتخابات خوب هم يعني، انتخابات با مشاركت حداكثري مردم؛ نتيجه خوب اما به معناي نتيجه دلخواه جريانات سياسي است. درست است كه طي ساليان اخير انتخابات با مشاركت بالا رخ نداده، اما دستاورد اين نوع انتخابات براي نظام حداقلي بوده است. اگر انتخاباتي از جنس دوم خرداد 76 را در كنار آوردگاههاي انتخاباتي سالهاي اخير با مشاركت اندك با نتيجه دلخواه برخي گروههاي راديكال بگذاريم، مشخص ميشود دستاوردهاي انتخابات سال 76 براي نظام جمهوري اسلامي، قابل قياس با انتخاباتهاي كم مشاركت نبوده است. تنها شانس كشور براي اينكه از بنبستهاي كنوني رهايي پيدا كنيم و ايران را وارد فاز جديدي در مناسبات جهاني و نقشآفرينيهاي منطقهاي و فرامنطقهاي و پر كردن شكافهاي اجتماعي داخلي كنيم، برگزاري انتخاباتي با مشاركت بالاست.
مهمترين اولويتهاي كشور در شرايط فعلي شامل چه مواردي است؟ساختار اجرايي به چه موضوعاتي بايد طي 4سال و 8سال آينده توجه كند؟
به صورت طبيعي، مهمترين مساله امروز مردم، مساله معيشت و عزت است. سالهاست شعارهايي چون شعار خدمت به مردم و تحقق عدالت مطرح ميشود و اغلب شعاردهندگان هم ادعا دارند كه نسخه ارايه شده توسط آنها يگانه نسخه بهبود وضعيت معيشتي مردم و تحقق عدالت است. امروز كه من و شما با هم صحبت ميكنيم، گوش مردم از اين شعارها پر شده است. در اين شرايط با شعار نميتوان مشكلات مردم را حل كرد. بايد حرف اقشار مختلف مردمي شامل جوانان، زنان، دانشگاهيان و..را شنيد. مردم را بايد فهميد. شعار خدمت به مردم و عدالت براي همه و...كليشهاي و تكراري است. كارنامه امروز ساختار اجرايي قابل انتقاد است. همه جريانات سياسي در اين كارنامه شريكند. بنابراين نياز داريم كه مردم را در چنين شرايطي به سمت رفاه، بهبود وضعيت معيشتي و رفع مشكلات و ابرچالشها هدايت كنيم. براي حل ابرچالشها بايد ابرمردان و ابرزنان را به كار گرفت. نميشود كشور به لحاظ اقتصادي اينچنين آسيب ديده باشد و مردم با مشكلات اقتصادي عديدهاي دست به گريبان باشند، بعد فرد يا افرادي را بدون سابقه و تجربه و تخصص، ليدر مديريت كلان كشور قرار دهيم. شعار مردميسازي حكومت و مشاركت دادن مردم در سرنوشت خود راهكار معقول دارد. بايد اقتصاد را به اساتيد اقتصادي دانشگاههاي اصلي كشور (ونه يك دانشگاه خاص) سپرد. بايد گروههاي اقتصادي دانشگاههاي اصلي كشور، 3نفر مورد اعتماد خود را معرفي كنند، من رييسجمهور وزراي اقتصادي را از اين افراد انتخاب كنم. اين روند در ساير حوزههاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي هم بايد به كار گرفته شود. دانشگاههاي كشاورزي بايد متخصصان حوزه مديريت كشاورزي، دانشگاههاي صنعتي، افراد متخصص در حوزه صنعت، آب و ...را معرفي كنند. امروز مردم و كشور با مشكلات زيادي دست به گريبان هستند. كشور دچار ناترازيهاي بسياري است كه اقتصاد ايران را به سمت ورشكستگي سوق ميدهد. مثلا در حوزه محيط زيست و منابع طبيعي آسيبهاي بسياري به كشور وارد شده است. در گذشته جنگلهاي زاگرس، ريه و فيلتر ريزگردهايي بود كه از عربستان و عراق و مناطق غربي وارد كشور ميشدند. اما امروز با بيتوجهي به جنگلهاي زاگرس مهمترين منبع حيات سرزميني ايران در حال تبديل شدن به زمين سوخته است. وزارت نيرو، نقش مهمي در مديريت آب دارد و ذينفع اين موضوع است. اين ذينفع بودن چالشهاي بسياري را ايجاد كرده است. در حوزه اقتصادي هم نياز به تئوريها و الگوهاي نويني داريم. نميتوان كشور را با يارانه صرف اداره كرد. اين روش مقطعي است. بايد آحاد جامعه توانمند شوند، در سال جهش توليد، بخش خصوصي بايد به اندازهاي پرنشاط و شاداب باشد كه بتواند با پذيرش مسووليتهاي دولت، ضعف كارآمدي دولت را جبران كند. اما به جاي تسهيل مسير و حركت بخش خصوصي، آن را تخريب كرديم، تشويق كرديم و اعتماد به نفس را از بخش خصوصي گرفتيم. همين بايدها در حوزه فرهنگي هم قابل مشاهده است. فرهنگ جامعه بايد سرسبز و ماندگار و پرثمر با تكيه بر تاريخ و تمدن و هويت ايراني باشد. متاسفانه اين ريشهها با گردباد تغييرات و سوءمديريتها در حال فراموش شدن است. در حوزه توسعه مناسبات با جهان پيراموني هم نيازمند ايدههاي نوين هستيم. ما بايد روايتگر اسلام رحماني در سطح بينالملل باشيم و با بيرق دوستي و اخوت، ديوارهاي قهر را فرو بريزيم و پل ارتباطي اقتصاد با كشورهاي مختلف را ايجاد كنيم. منفعت اين گشايش بايد در ارزش پول ملي، اعتبار گذرنامهها و سفرههاي مردم هويدا شود. متاسفانه به اين ضرورتها توجهي نشده است. بهبود اين وضعيت، زدن حرفهاي كليشهاي توسط افراد تكراري نيست. اگر قرار بود، افراد تكراري نسخه رهايي ميبودند، سالها قبل بايد بهبود مورد نظر در زندگي مردم صورت ميگرفت.
در پايان اگر صحبتي
باقي مانده است، بفرماييد؟
همه ما مسووليت تاريخي داريم با توجه به منابعي كه كشور دارد، با توجه به منابع انساني كشور، همگي قدمي در جهت برونرفت از شرايط كنوني برداريم. مهمترين ناترازي كه امروز كشور را تهديد ميكند، ناترازي منابع انساني است. درست است كه در حوزه منابع سرمايهاي و داراييهاي كشور به ناترازي رسيدهايم و كلنگي شدهايم، اما ايران همواره اين امتياز را داشت كه با تكيه بر منابع انساني خود راههاي طولاني را به سرعت بپيمايد. امروز متاسفانه كشور در حوزه نيروي انساني هم كلنگي شده است. بسياري از ظرفيتهاي انساني كشور يا مهاجرت كردهاند يا كنج عزلت و بيتفاوتي گزيدهاند. اين روند در نتيجه ناترازي در مديريت كشور بوده است. به جاي اينكه بين اشتغال و شاغل تناسب ايجاد كنيم و كار را به دست كاردان بسپاريم، بيتوجهي به اين اصل مهم باعث شده اين برگهاي برنده ايران يعني منابع انساني از گردونه حضور موثر خارج شوند. ما به يك منابع انساني كلنگي دچار شدهايم. اين روند چنانچه ادامه داشته باشد، ناچار به واردات دكتر، مهندس، پرستار و...خواهيم شد. كشوري كه امروز ميتوانست در صدر صادرات خدمات فني و مهندسي، پزشكي و ...باشد، ممكن است در آينده نزديك ناچار به واردات منابع انساني باشد و اين براي ايران فاجعه است. انتخابات رياستجمهوري چهاردهم فرصتي است براي اصلاح فضاي ذهني مردم، ترميم شكاف موجود و رويارويي با ايراني متفاوت در افكار عمومي جهاني.