سيدمحمود دعايي و نام ماندگارش
محمود فاضلي
سيد محمود دعايي (متولد ۱۳۲۰در يزد)، از روحانيون مبارز نهضت امامخميني و همراهان ايشان در دوران تبعيد در نجف، سفير ايران در عراق بين سالهاي ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸، نماينده شش دوره مجلس شوراي اسلامي از ابتدا تا سال۱۳۸۳، عضو مجمع روحانيون مبارز، سرپرست موسسه اطلاعات از سال ۱۳۵۹ تا زمان درگذشت بود.
پدرش مرحوم حاج سيدمحمد دعايي يزدي معروف به سيدمحمد زارچي از روحانيون و وعاظ معروف يزد بود. در سالهاي قحطي بعد از جنگ جهاني دوم، مادرش كه از پدرش جدا شده بود و در چهارسالگي به اصرار، حضانت وي را بهعهده گرفته بود، وي را به كرمان آورد و با مشقت و فقر بزرگ كرد.
وي بهدليل تربيت مذهبي مادر به دروس حوزوي علاقهمند بود و ابتدا به حوزه علميه كرمان و سپس به حوزه قم عزيمت كرد. در كرمان تحت تاثير حجتي كرماني، مبارزه خود را آغاز كرد و هنگام سفر شاه به كرمان تراكتهايي عليه شاه توزيع كرد كه در آنها شاه مهمان ناخوانده و خائن خطاب شده بود. وي اواخر سال 1342 يعني اوج مبارزات امامخميني در ايران و پس از واقعه 15خرداد به حوزه علميه قم رفت و در آنجا با مرحوم مصطفيخميني صميميت يافت كه اين دوستي تا آخر عمر ايشان در نجف ادامه داشت.
وي در دوران تبعيد امام به تركيه در قم ملبس شد. وي از همكاران نشريههاي مخفي و مبارزاتي «بعثت» و «انتقام» بود. در سال 1346 و در پي فعاليتهاي مبارزاتي و چاپ و توزيع اعلاميههاي نهضت، تحت تعقيب ساواك قرار گرفت و لذا به عراق متواري شد و بدين سان بعد از سه سال حضور در قم، در نجف به امامخميني پيوست. عراقيها به كليه مبارزين ايراني كه در خارج از كشور بودند و هر جايي كه فعاليت ميكردند، امكانات تردد و اقامت، آموزش و تبليغ ميدادند. آنها كليه نيازهايي را كه يك مبارز براي ادامه راه خود احتياج داشت در اختيارشان قرار ميدادند. در كنار همين امكانات وسيع تبليغاتي، راديوي فارسي بغداد كه در ايران قبل از اين ماجراها شنونده چنداني نداشت در اختيار مبارزين قرار گرفت.
از جمله پيشنهاد شد كه مبارز روحاني هم بين 15 تا 20 دقيقه از وقت برنامه را به خود اختصاص دهند. دعايي برنامه خود در راديو فارسي عراق را با عنوان «نهضت روحانيون» در ايران آغاز كرد. وي در اين برنامه كه نوار سخنرانيهاي امامخميني، اعلاميههاي نهضت، وضعيت زندانيان سياسي و مبارزان در ايران و شهدا پخش ميشد و به مرور موج استقبال از آن به حدي فراگير شد كه امامخميني متوجه آن شد و ضمن پرس و جو از سيدمصطفي از دعايي خواست كه محتواي برنامهها را براي وي ببرد. امامخميني بعد از مطالعه برنامهها و تاييد آن از وي و دوستانش ميخواهد كه دو نكته را رعايت كنند؛ اول اينكه حقيقت را بگويند و به حجم اتفاقات، چيزي را اضافه نكنند و دوم اينكه از فحاشي و ناسزا پرهيز كنند.
دعايي در نجف در ارتباط با اعضاي سازمان مجاهدين خلق، بهعضويت اين سازمان در ميآيد و وقتي با امام در مورد تاييد سازمان سخن ميگويد، امام كه در رصد مسائل پيراموني خود بسيار دقيق و تيزبين بود، بيان ميكند كه«من در خلال صحبتهاي آنها فهميدم كه نسبت به معاد ايمان ندارند و معاد را دنباله سير تكامل همين جهان ميدانند.» دعايي از اين برخورد امام ميرنجد و دو تا سه ماه به حالت قهر خدمت ايشان نميرود، اما بعد از سه ماه ضمن عذرخواهي رابطه خود را مجددا محكم ميكند تا اينكه خود در درون سازمان به اين نتيجه ميرسد كه اينها نسبت به مسائل و مباني مذهبي، آن پايبندي و اعتقاد اوليه را كه ابراز ميكردند، ندارند. در نتيجه از سازمان كناره ميگيرد در حالي كه قبل از آن به قدري در اين كار مصمم بود و تحت تاثير مبارزات اعضاي سازمان، حتي ارثيه خود را بهصورت كامل به سازمان ميبخشد.
دعايي به هنگام تبعيد امامخميني حدود 10 روز به پاريس رفت و از آنجا همراه با پرواز ايشان به ايران بازگشت. او بعد از انقلاب در اوايل سال ۱۳۵۸ بهعنوان سفير جمهوري اسلامي ايران در عراق عازم بغداد شد و بهدنبال اعتراض به دخالتهاي آشكار مامورين عراقي در امور داخلي ايران به دستور وزارت خارجه در اسفند ۱۳۵۸ به ايران بازگشت. پس از آن مدتي در دفتر امامخميني اشتغال داشت. سپس بهدستور ايشان در ارديبهشت ۱۳۵۹ به سرپرستي موسسه اطلاعات منصوب شدكه تا زمان درگذشت، بهعنوان سرپرست موسسه اطلاعات فعاليت داشت. وي كه از اعضاي جامعه روحانيت مبارز تهران بهشمار ميرفت، در آستانه انتخابات مجلس سوم به همراه جمعي ديگر از اعضا، انشعاب كرده و «مجمع روحانيون مبارز» را تشكيل دادند. دعايي در شش دوره مجلس شوراي اسلامي نماينده مجلس بود.
دعايي در سال 1393 نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر را دريافت كرد. در سال ۱۳۹۷ نيز از سوي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات به عنوان چهره شاخص فرهنگي انتخاب و جايزه قلم طلايي به او اهدا شد. دعايي روز ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ در ۸۱ سالگي در تهران درگذشت و در حرم امام خميني به خاك سپرده شد.