دام افشاگری مهندسیشده
قادر باستانی
در تب و تاب اعلام اسامی نامزدهای نهایی انتخابات، خبر زندانیشدن دو خبرنگار افشاگر به محاق رفت. در چند ماهه اخیر، شاهد افشاگریهای مهمی از فساد برخی سیاستمداران بودیم. روزنامهنگاران افشاگر، به دلیل جذابیت سوژههای بکر و تمایل افکار عمومی به دنبال کردن آنها، بسیار مورد توجه هستند، اما باید مراقب باشند در دام افشاگریهای مهندسیشده سیاسیون نیافتند و به ابزاری برای تسویهحساب اصحاب قدرت تبدیل نشوند و سعی کنند در چارچوب روزنامهنگاری تحقیقی، با شفافسازی به مبارزه با فساد بپردازند.
وقتی ماجرای فساد در واگذاری باغ اُزگل افشا شد، ظرف یک هفته 1500 تويیت انتشار یافت که این تويیتها بیش از شش میلیون بار دیده شد و 240 هزار لایک دریافت کرد. درز اسناد یا افشای مدارک فساد و سوءاستفاده قدرتمندان، این فرصت استثنایی را برای روزنامهنگاران فراهم میسازد تا به یکی از مهمترین وظایف حرفهای خود، یعنی افزایش آگاهی عمومی و پاسخگو کردن صاحبان قدرت، عمل کنند.
روزنامهنگاران گاه به واسطه یک منبع به اسناد افشاگرانه دسترسی پیدا میکنند و گاه هکرهایی با انگیزههای گوناگون، همچون دادخواهی اجتماعی یا انتقامگیری سیاسی، این اسناد را منتشر میکنند. در افشاگریهای اخیر، رقابت سیاسی میان اصولگرایان و تلاششان برای بیآبرو کردن یکدیگر، باعث شد بخشی از فساد دو رقیب برملا شود. اگرچه آگاهی مردم از فساد مدعیان پاکی و دینمداری، مغتنم است، اما باید توجه داشت روزنامهنگاری، چارچوبهای حرفهای دارد و نباید به صرف توجه و لایک بیشتر مخاطبان، از اصول حرفهای عدول کرد و بازیچه مفسدان قرار گرفت. تردیدی در صداقت و راستی روزنامهنگاران افشاگر، از جمله در شجاعت ارزشمند امثال یاشار سلطانی نیست و آنها در مسیر آگاهسازی مردم هزینههای بسیار دادند و هدفشان یقینا خیر و صلاح عمومی است، اما اگر در چارچوب روزنامهنگاری تحقیقی کار کنند، به پیشبرد جایگاه رسانهای کشور کمک کردهاند. ممکن است کسی که اسناد و اطلاعات را دراختیار روزنامهنگار افشاگر قرار داده است، با انگیزههای محفلی و گروهی، دنبال آن است که با افشای مهندسیشده، اطلاعات به شکل دستچین و برای هدف و منفعت خاصی منتشر شود. بنابراین روزنامهنگار وقتی اسنادی را دریافت میکند، باید از خود بپرسد: «چرا این اسناد را برای من فرستادهاند؟» یا اینکه «این اسناد چه چیزی ممکن است کم داشته باشد؟» و «آیا جهتگیری آشکاری در این اسناد وجود دارد؟»
در روزنامهنگاری تحقیقی، خِیر عمومی وجود دارد و روزنامهنگاران باید از انتشار آنچه بدون هیچ دستاوردی برای خیر عمومی، به حیثیت یا امنیت افراد آسیب میزند، خودداری کنند. در روزنامهنگاری تحقیقی دو اصل اساسی باید رعایت شود؛ قانون و اخلاق. قانون باید رعایت شود، چون قرارداد اجتماعی است و نظم و منافع عمومی را حفظ میکند. نقض قانون، فسادآفرین است. البته باید توجه کرد همه جا قانون خوب و بد داریم. قانونی که مردم با آن موافق یا مخالف هستند و روزنامهنگار با این دو راهی مواجه است که آیا قانون را رعایت کند یا منافع عمومی را در نظر بگیرد. روزنامهنگار میتواند با بصیرت، خبرهگی و مهارت بفهمد بین قانون و خیر عمومی تناقض وجود دارد و رعایت قانون را برای نفع عمومی نادیده بگیرد که عواقبش را هم بپذیرد. اصل دیگر اخلاق است. تحت هیچ عنوانی حق نداریم اخلاق چه فردی، اجتماعی و حرفهای را نقض کنیم. بر این اساس نباید افشاگری روزنامهنگارانه، تحت سوءاستفاده گروهی و جناحی قرار گیرد. هدف رعایت منافع عمومی است و اگر منافع عمومی برای منافع فردی و جناحی مصادره شود، عملا اصول و معیار روزنامهنگاری را رعایت نکردهایم. روزنامهنگار باید بتواند قبل از آنکه فساد به مرحله بحرانی برسد، هشدار و آگاهی دهد. بنا بر اصل اخلاق، روزنامهنگار نباید افشاگری را برای صاحبان قدرت انجام دهد، اما در این افشاگری ممکن است گروهی خشنود شوند و گروهی ناراضی و این تبعات طبیعی روزنامهنگاری تحقیقی است. در تعریف کلاسیک روزنامهنگاری تحقیقی میگوییم که اطلاعات منتشرشده باید نتیجه کار و کشف شخصی روزنامهنگار باشد؛ یعنی فرآیند فرآوری و پردازش اطلاعات وجود داشته باشد که شامل مصاحبههای کلیدی، اسناد و پروندهها و مشاهده میدانی است. در مورد افشاگریهای اخیر این فرآیند وجود نداشت، پس به لحاظ فرآیندی مصداق روزنامهنگاری تحقیقی نیست، اما به لحاظ نتیجه و تاثیر اجتماعی شبیه روزنامهنگاری تحقیقی بوده و همان نتایج را داراست. توسعه روزنامهنگاری تحقیقی، میتواند عملکرد دولتها و نهادهای قدرت را در زمینههای گوناگون به چالش کشد و زمینه را برای گفتوگو و پرسشهای انتقادی یک جامعه باز کند. در عین حال به افزایش شفافیت، پاسخگویی و مسوولیتپذیری حاکمیت منجر میشود. پس نظام حکمرانی، مخصوصا دستگاه قضایی باید مدافع روزنامهنگاران تحقیقی باشند، چراکه افشای اطلاعات، راه را برای پیگیری قضایی متهمان هموارتر میسازد و به سالمسازی فضای عمومی کمک میکند. متاسفانه جایگاه روزنامهنگاری در کشور ما مدام افول کرده و در شرایط ناگواری قرار گرفته است. در طول این دوران به جز دوره کوتاه اول انقلاب و نیز یک سال بعد از دوم خرداد 1376، هیچگاه به حفظ و ارتقای این جایگاه توجهی نشده است. شاید رسوخ فساد مزمن و فزاینده که عرق شرم بر پیشانی هر دوستدار نظام میآورد، معلول همین افول جایگاه روزنامهنگاری بوده باشد. مسوولان ما همواره لذت آنی وجود رسانههای مطیع و مجیزگو را به لذت آتی رسانههای شجاع و تلخ زبان ترجیح دادهاند. حاکمیت روزنامهنگاران مستقل را ارج نهد و به آنها میدان دهد. زبان سرخ آنها تضمینکننده سلامت نظام حکمرانی است. پس نهادهای متولی کمک کنند که گروههای روزنامهنگاری تحقیقی در رسانهها شکل بگیرد و فعالیت کند. مدیران رسانههای مستقل هم که با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند، با همکاری هم، چند گروه روزنامهنگاری تحقیقی ایجاد کنند. وقتی چند رسانه با هم به صورت اشتراکی متولی کار باشند، هم هزینه سرشکن میشود و هم ضریب انتشار و اثرگذاری محتوای تولیدی بالا میرود و هم در برابر ضربات و فشارهای مختلف، ایمنتر کار را پیش میبرند.