ادامه از صفحه اول
پزشكيان هراسي از تخريبها ندارد
مسعود پزشكيان يكي از نامزدهايي است كه پاكدست است، سابقه روشني دارد، اصلاحطلب است، شفاف و صريحالهجه است و مبتني بر شعارهاي عدالتگرايانه توجه مردم را جلب كرده است. جريان رقيب به دليل ضعف خود به تخريب رقيب اقدام كرده است. البته تجربه ثابت كرده كه اين رفتارها نتيجهبخش نخواهد بود. جايگاه پزشكيان بين مردم توسعه پيدا كرده و با نزديكتر شدن به موعد رايگيري بيشتر هم ميشود. اين تخريبها نه تنها پزشكيان و جريان اصلاحات را از هدفي كه دارند باز نميدارد بلكه عزم آنها براي اصلاح امور و بهبود وضعيت كشور را جزمتر ميكند.
مردم دلتنگ يك رييسجمهور قوي هستند
از دل اين افشاگريها مشخص شد كه جنگ بر سر منافع ملي نيست، بلكه بر سر بودجههاي خاص و منافع خاص است. فردي مانند مسعود پزشكيان از يك برگ برنده مهم برخوردار است و آن هم اينكه به كارتلهاي قدرت و ثروت مرتبط نبوده است. همين كه ارتباطي با كاسبان تحريم و پدرخواندههاي اقتصادي ندارد، دست بازي را در رقابتهاي انتخاباتي و حتي در پست رياستجمهوري به ايشان ميدهد كه در راستاي منافع ملي كشور عمل كند. به نظرم پزشكيان به جاي اينكه وارد فضاي تخريبي و پاسخ به تخريبها شود بايد براي اين چند اولويت مهم برنامه دهد: 1- تنشزدايي: پايان دادن به ارجحيت ثروت و قدرت به منافع ملي در حوزه داخلي و خارجي. هر اندازه برنامه مناسبتري مبتني بر ايده تنشزدايي شكل گيرد، امكان موفقيت او بيشتر است. 2- به رسميت شناختن آزاديهاي مشروع و مدني شهروندان: مردم امروز با چالشي تحت عنوان دستاندازي به آزاديهاي مدني خود روبهرو هستند. 3- شفافيت اقتصادي: معتقدم ريشه اصلي تخريبها ناشي از اين واقعيت است كه حضور پزشكيان، منافع برخي افراد و جريانات را به خطر انداخته است. بنابراين اين جريانات براي از دور خارج كردن پزشكيان اقدامات تخريبي را در دستور كار قرار ميدهند. اوج اين تهديدات را زماني ميتوان در وجود اين گروهها و افراد حس كرد كه به جاي دست زدن به رويكردهاي ايجابي و دفاع از برنامههاي خود، دست به تخريب رقيب ميزنند.
نياز مبرم به دولت كارآمد در اوج سختيها
ترك كرده بودند و هنگامي كه اراده ملت در دوم خرداد نمايان شد هم آنها با شور و شوق بازگشتند و كشورهاي مهم دنيا در صف دعوت از رييسجمهور قرار گرفتند.در آن زمان بيم حمله نظامي به كشور جدي بود و حتي بعضا گفته شد كه نقاط مورد هدف تعيين شده بودند.دانشگاهها باشور و هيجان ضمن ارتقاي كيفيت آموزشي چون ناظري آگاه و دلسوز به همه عرصه ورود كردند و هنوز هم جامعه ايراني مرهون تلاشهاي دانشپژوه آن دوره است. در دولت آقاي روحاني با اينكه وي اصلاحطلب نبود و انتقادهايي هم به دولت بود باز هم خدمات بزرگي صورت گرفت و خصوصا در زمينه رفع تحريمها گامهاي بلندي برداشته شد.اين بدعهدي دولت وقت امريكا و برخي كاسبان تحريم بود كه نگذاشتند يكي از مسائل مهم منطقه و جهان حل شود. جالب است بدانيم كه در همين دولت كه اشرافگرا ميناميدندش بيشترين كمك به محرومين جامعه صورت گرفت و براي اولينبار مستمري افراد تحت پوشش سازمان بهزيستي و كميته امداد امام چند برابر شد.دولتهاي اصلاحات و اعتدال هر چه كردند تخريبي در امور مرتكب نشدند و مثلا بسان دولت آقاي احمدينژاد در آستانه خشكساليهاي خردكننده مجوز 300 هزار چاه غيرمجاز صادر نشد. در هر حال ما در شرايط سختي به سر ميبريم و فرصت درجا زدن يا فاجعه عقبگرد را نداريم. يك دولت آگاه و متعهد ميتواند با مديريت شايسته تهديدها را كم و با دنيا رفع تشنج كند و ظرفيتهاي عظيم مادي و معنوي كشور را وارد مسير شكوفايي و فعليت كند.آقاي پزشكيان با تعهد و دانش و انرژي كه تاكنون از خود بروز داده است در هموار كردن مسير كشور اقبال بلندي دارد و بر عدالت و آزادي تمركز خواهد كرد. مردم ما نياز مبرم به اميد و پيشرفت و توسعه دارند. فقر امان كثيري از مردم را برده است و مكدر شدن رابطه دولت و ملت امكان حركتهاي ملي و پر اميد را كم كرده است. دولت با سرعت و همه انرژي خود ميتواند با تواضع و فروتني و احترام عملي و واقعي به مردم سطح مشاركت عمومي در روند امور را به صورت چشمگير افزايش دهد. نه تنها روند گلاويز شدن با برخي از اقشار جامعه بايد متوقف شود، بلكه دوستي و همدلي و همكاري رواج يابد تا از گردنههاي سخت پيشرو عبور كنيم.