ادامه از صفحه 2
بيم و اميدهاي اصلاحطلبان
اما از منظري ديگر جبهه اصولگرايان داراي پنج كانديدا با بدنه راي متشكل و پاي كار اما داراي تشتت و اختلافات دروني غيرقابل انكاري است. شواهد اين اختلافات از پيش از انتخابات مجلس تا همين دوران ثبت نام نامزدها به وضوح قابل مشاهده است. در نقطه مقابل اصلاحطلبان و اعتداليها به رغم روشن بودن تكليف و اتحاد اجتنابناپذير حول محور پزشكيان، داراي سبد رايي مردد و خانهنشين و بيانگيزه هستند.
جبهه اصلاحات، گام اول را بر حسب آگاهي يا اتفاق محكم و درست برداشته و از بين سه نامزد موردنظرش آني تاييد شده كه اتفاقا داراي كمترين نقطه مبهم و خاكستري در كارنامه زندگي شخصي و كاري و سياسي و تقريبا مورد احترام همه جريانهاي سياسي است. پزشكيان به لحاظ فردي سالم، عالم، سادهزيست، عدالتگرا، صريحاللهجه و خوشصحبت است و به واسطه مجموعه اين عوامل پيشبيني ميشود كه در برنامههاي تبليغاتي و خصوصا مناظرهها بتواند گفتمان جذابي ارايه كند و اصطلاحا گليم خود را از آب بيرون بكشد. اما بديهي است كه موفقيت پزشكيان در برنامههاي تبليغاتي شرط لازم براي پيروزي در انتخابات است و شرط كافي آن حضور بدنه راي جريان اصلاحي و اعتدالي و منتقدين و ناراضيان از وضع موجود است كه جبهه اصلاحات بايد نقش خود را به خوبي در اين بخش ايفا كند. اصلاحطلبان اكنون ديگر هيچ بهانهاي براي كمكاري يا عدم موفقيت ندارند و به قول فوتباليها پيروزي در دست خودشان است. مشروط بر آنكه بتوانند بدنه اجتماعي كلاسيك خود و نيز نسل جديدي را كه خاطره و تصوير چنداني از دوره اصلاحات و دوم خرداد نداشته و علقه عاطفي و نوستالژيك خاصي نسبت به خاتمي و اصلاحات احساس نميكند در اين بازه زماني كوتاه مجاب به حضور در صحنه كند. طبيعي است جريان حاكم نيز كه پيروزي خود را همچون چهار انتخابات اخير در گروی عدم مشاركت قشر خاكستري و بازي در زمين يكگله ميداند از همه ظرفيتهاي خود براي كلافه و نااميد كردن مردم خصوصا جوانان و نوجوانان از حضور در انتخابات استفاده خواهد كرد و صدالبته راضي كردن مردمي كه در سه انتخابات اخير عملا خانهنشيني را به حضور پاي صندوق ترجيح داده و پيش از آن هم از اثربخشي صندوقها نااميد شدهاند كار دشواري است. اما اين بهترين موقعيت براي جريان اصلاحات و اعتدال است تا به رغم همه تنگناها از اين فرصت بهره حداكثري گيرد و كشور را به مسير توسعه و عقلانيت برگرداند. بايد ديد آيا اصلاحطلبان در اين چندسالي كه به واسطه بيرون ماندن از حلقه قدرت به قول خودشان جامعه محوري را جايگزين قدرت محوري كردهاند ميتوانند از ظرفيتهاي سياستورزي و ارتباطات اجتماعي خود براي تغيير ريل اداره كشور استفاده كنند يا همچنان در موضع انفعال باقي خواهند ماند و مقهور اراده جريان تماميتخواه خواهند شد؟
دام افشاگری مهندسی شده
در روزنامهنگاری تحقیقی، خِیر عمومی وجود دارد و روزنامهنگاران باید از انتشار آنچه بدون هیچ دستاوردی برای خیر عمومی، به حیثیت یا امنیت افراد آسیب میزند، خودداری کنند. در روزنامهنگاری تحقیقی دو اصل اساسی باید رعایت شود؛ قانون و اخلاق. قانون باید رعایت شود، چون قرارداد اجتماعی است و نظم و منافع عمومی را حفظ میکند. نقض قانون، فسادآفرین است. البته باید توجه کرد همه جا قانون خوب و بد داریم. قانونی که مردم با آن موافق یا مخالف هستند و روزنامهنگار با این دو راهی مواجه است که آیا قانون را رعایت کند یا منافع عمومی را در نظر بگیرد. روزنامهنگار میتواند با بصیرت، خبرهگی و مهارت بفهمد بین قانون و خیر عمومی تناقض وجود دارد و رعایت قانون را برای نفع عمومی نادیده بگیرد که عواقبش را هم بپذیرد. اصل دیگر اخلاق است. تحت هیچ عنوانی حق نداریم اخلاق چه فردی، اجتماعی و حرفهای را نقض کنیم. بر این اساس نباید افشاگری روزنامهنگارانه، تحت سوءاستفاده گروهی و جناحی قرار گیرد. هدف رعایت منافع عمومی است و اگر منافع عمومی برای منافع فردی و جناحی مصادره شود، عملا اصول و معیار روزنامهنگاری را رعایت نکردهایم. روزنامهنگار باید بتواند قبل از آنکه فساد به مرحله بحرانی برسد، هشدار و آگاهی دهد. بنا بر اصل اخلاق، روزنامهنگار نباید افشاگری را برای صاحبان قدرت انجام دهد، اما در این افشاگری ممکن است گروهی خشنود شوند و گروهی ناراضی و این تبعات طبیعی روزنامهنگاری تحقیقی است. در تعریف کلاسیک روزنامهنگاری تحقیقی میگوییم که اطلاعات منتشرشده باید نتیجه کار و کشف شخصی روزنامهنگار باشد؛ یعنی فرآیند فرآوری و پردازش اطلاعات وجود داشته باشد که شامل مصاحبههای کلیدی، اسناد و پروندهها و مشاهده میدانی است. در مورد افشاگریهای اخیر این فرآیند وجود نداشت، پس به لحاظ فرآیندی مصداق روزنامهنگاری تحقیقی نیست، اما به لحاظ نتیجه و تاثیر اجتماعی شبیه روزنامهنگاری تحقیقی بوده و همان نتایج را داراست. توسعه روزنامهنگاری تحقیقی، میتواند عملکرد دولتها و نهادهای قدرت را در زمینههای گوناگون به چالش کشد و زمینه را برای گفتوگو و پرسشهای انتقادی یک جامعه باز کند. در عین حال به افزایش شفافیت، پاسخگویی و مسوولیتپذیری حاکمیت منجر میشود. پس نظام حکمرانی، مخصوصا دستگاه قضایی باید مدافع روزنامهنگاران تحقیقی باشند، چراکه افشای اطلاعات، راه را برای پیگیری قضایی متهمان هموارتر میسازد و به سالمسازی فضای عمومی کمک میکند. متاسفانه جایگاه روزنامهنگاری در کشور ما مدام افول کرده و در شرایط ناگواری قرار گرفته است. در طول این دوران به جز دوره کوتاه اول انقلاب و نیز یک سال بعد از دوم خرداد 1376، هیچگاه به حفظ و ارتقای این جایگاه توجهی نشده است. شاید رسوخ فساد مزمن و فزاینده که عرق شرم بر پیشانی هر دوستدار نظام میآورد، معلول همین افول جایگاه روزنامهنگاری بوده باشد. مسوولان ما همواره لذت آنی وجود رسانههای مطیع و مجیزگو را به لذت آتی رسانههای شجاع و تلخ زبان ترجیح دادهاند. حاکمیت روزنامهنگاران مستقل را ارج نهد و به آنها میدان دهد. زبان سرخ آنها تضمینکننده سلامت نظام حکمرانی است. پس نهادهای متولی کمک کنند که گروههای روزنامهنگاری تحقیقی در رسانهها شکل بگیرد و فعالیت کند. مدیران رسانههای مستقل هم که با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند، با همکاری هم، چند گروه روزنامهنگاری تحقیقی ایجاد کنند. وقتی چند رسانه با هم به صورت اشتراکی متولی کار باشند، هم هزینه سرشکن میشود و هم ضریب انتشار و اثرگذاری محتوای تولیدی بالا میرود و هم در برابر ضربات و فشارهای مختلف، ایمنتر کار را پیش میبرند.