• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۷ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5785 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۲ خرداد

‌پژوهشگري تاريخ و مشكلاتش

فرزانه قبادي

دسترسي به منابع دست اول براي يك پژوهشگر يكي از ملزومات انجام يك پژوهش دقيق و اصولي است، اما بسياري از پژوهشگران ايران - به ويژه در حوزه تاريخ- از آن محرومند. با اينكه اسناد بسياري از تاريخ معاصر ايران در مخازن و گنجينه‌هاي كشور وجود دارد، دسترسي به آنها نيازمند طي مراحل پيچيده اداري و نامه‌نگاري فراوان است. بماند كه در غالب موارد بعد از گذر از تمام مراحل تعيين شده، اسنادي كه در اختيار پژوهشگر قرار مي‌گيرد، آنقدر بي‌كيفيت بوده يا با محدوديت‌ همراه است كه نمي‌تواند نياز اطلاعاتي پژوهشگر را آن‌گونه كه بايد مرتفع كند. تنها يك بار تجربه تاليف يك مقاله پژوهشي كافي است تا عطاي هر چه سند دست اول از نامه‌ و عكس و دست‌نوشته و... به لقايش بخشيده شود و پژوهشگر به كتاب‌هاي منتشر شده كه جزو اسناد دست چندم محسوب مي‌شود، بسنده كند. در چنين شرايطي چه توقعي مي‌توان از سطح فعاليت‌هاي پژوهشي در جامعه علمي داشت؟ 
چند هفته‌اي است كه چشم علاقه‌مندان به تاريخ به مجموعه‌اي ارزشمند از تصاوير دوره قاجار كه مربوط به آلبومخانه  كاخ گلستان است، روشن و در عين حال داغ دل پژوهشگران حوزه تاريخ تازه شده است. آنها كه بارها با پاسخ منفي آلبومخانه كاخ گلستان براي در اختيار داشتن چند فريم عكس تاريخي مواجه شده‌اند، حالا حدود 3 هزار تصوير پر از اطلاعات و دانستي در اختيار دارند، بدون اينكه آسمان به زمين برسد يا ديوارهاي آلبومخانه ترك بردارد يا حتي تن سلطان صاحبقران بلرزد. 
سال‌هاست كه دسترسي به اسناد بسيار مهم و ارزشمند تاريخي كه در مجموعه جهاني گلستان قرار دارد، تبديل به آرزوي برخي پژوهشگران شده است. به‌طور ويژه آلبومخانه اين مجموعه كه گفته مي‌شود پس از آلبومخانه سلطنتي بريتانيا دومين مجموعه بزرگ عكس در دنياست، به قدري اطلاعات و محتواي دقيق از عصر قاجار در خود پنهان كرده كه تا سال‌ها مي‌تواند خوراك پژوهش‌هاي تاريخ معاصر ايران را تامين كند. اما درِ اين آلبومخانه تنها به روي عده خاص و معدودي باز مي‌شود. در وراي تمام محدوديت‌ها فردي ناشناس بالغ بر 3 هزار قطعه عكس در 76 پوشه را سخاوتمندانه در اختيار علاقه‌مندان به فرهنگ و هنر ايران قرار داده و پديده «حبس اسناد مهم تاريخي» را تقبيح كرده است. 
اقدام اين فرد كه «حبس اسناد مهم تاريخي» كامش را تلخ كرده، استقبال گسترده علاقه‌مندان به تاريخ را از سويي و واكنش مسوولان ميراث فرهنگي را از سوي ديگر به دنبال داشت. علاقه‌مندان به تاريخ، در ميان نزديك به سه هزار قاب باقيمانده از قاجارها به دنبال نكات و اطلاعات جديدي هستند تا دانش خود را از تاريخ معاصر ايران تا حدي تكميل يا موضوعاتي براي پژوهش درباره عصر قاجار پيدا كنند. درسوي ديگر مديران ميراث فرهنگي اين اقدام را تخلف دانسته و به كلي منكر اعمال محدوديت براي دسترسي محققان به اسناد شدند. مديران مجموعه جهاني گلستان هم روغن ريخته را نذر امامزاده كرده‌ و اعلام كرده‌اند: «در راستاي خدمت‌رساني بهتر به جامعه دانشگاهي و پژوهشي و شعار امسال ايكوم «موزه‌ها براي آموزش و پژوهش» تصميم به انتشار عمومي «آلبوم‌هاي سايه» گرفته‌اند.» در حالي كه كاخ گلستان به عنوان يك مجموعه جهاني نه‌تنها در تمام اين سال‌ها موظف به همكاري با پژوهشگران ايراني بوده، بلكه به عنوان يك مجموعه ميراث جهاني ملزم به ارايه اطلاعات مورد نياز به پژوهشگران دنياست. 
بسياري از مراكز مطالعاتي بزرگ دنيا به صورت دوره‌اي يا به مناسبت‌هاي مختلف اقدام به انتشار بخشي از آرشيو خود مي‌كنند. غالب موزه‌هاي دنيا در سايت خود بخشي مختص پژوهش داشته و با پژوهشگران همكاري علمي دارند و اين همكاري‌ها را به عنوان بخشي از فعاليت و وظايف خود تعريف كرده‌اند و تنها شرط در اختيار گذاشتن نسخه اسكن شده اسناد ذكر نام مركز هنگام انتشار اطلاعات است. اما يك بررسي ساده نشان مي‌دهد براي بخش عمده اسناد موجود در موزه‌ها و مراكز مطالعاتي و كتابخانه‌هاي ايران، اساسا نسخه ديجيتالي تهيه نشده است و اين اسناد - حتي اگر در شرايط ايده‌ال نگهداري شوند- مي‌توانند با يك حادثه ناگهاني براي هميشه از بين بروند. اگر استدلال مديران اين مجموعه‌ها براي در اختيار عموم قرار ندادن اين اسناد حفظ آنها از آسيب است، چرا هيچ نسخه ديجيتالي از آنها تهيه نكرده‌اند كه در صورت بروز هر اتفاق ناگواري، اين اسناد براي هميشه از بين نروند؟ گويا مديران اين مجموعه‌ها مي‌خواهند قصور خود را با اعمال سخت‌گيري‌ها و محدوديت‌هاي بي‌مورد براي پژوهشگران و دانشجويان در دسترسي به اسناد، كتمان كنند. 
مشكلات پژوهشگران در حوزه تاريخ به سخت‌گيري‌ها در دسترسي به منابع محدود نمي‌شود، هستند مراكزي كه بخشي از اسناد خود را ديجيتالي كرده و در اختيار مخاطبان قرار مي‌دهند، اما كيفيت اين ديجيتالي شدن و دسته‌بندي‌هاي صورت گرفته، آنقدر غيراصولي و نامنظم است كه پژوهشگر را سر درگم مي‌كند، در حالي كه موضوعات مرتبط با يك سند كاملا مشخص است و مي‌تواند به شكلي دقيق و علمي دسته‌بندي شود تا مخاطب در كمترين زمان به محتواي مورد نياز خود دست پيدا كند. 
روحيه «حبس اسناد مهم تاريخي» تنها در ميان مراكز اسناد و كتابخانه‌هاي دولتي ديده نمي‌شود، بسيارند مجموعه‌داران خصوصي و خانواده‌هاي بزرگ كه اسناد داراي اهميت بسياري از تاريخ معاصر ايران در اختيار دارند كه مي‌تواند زواياي مهمي از تاريخ را براي تاريخ‌نگاران و پژوهشگران روشن كرده و بهانه پژوهش‌هاي متمركز فراواني باشد، اما به دلايل مختلف از ارايه آن به پژوهشگران پرهيز دارند يا به شكلي بسيار محدود اقدام به انتشار اين اسناد مي‌كنند. البته در اين مورد با توجه به اينكه اين اسناد جزو اموال شخصي و خانوادگي افراد است، شايد نتوان به كسي خرده گرفت، اما اين نكته را هم بايد در نظر داشت كه مطالعه تاريخ يك سرزمين به شكلي درست و تا حد ممكن دقيق، حق تمام شهروندان آن است. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون