یورو 2024 زیر سایه رشد افراطگرایی در اروپا
مهران موسوی خوانساری
این چهرهای دیگر از اروپاست. تصویری ورای آنچه در بطن پرتلاطم این قاره، در حال وقوع است.
هنوز چند روز نشده نتایج انتخابات پارلمان اروپا، زلزلهای بزرگ در کشور میزبان المپیک به وجود آورده و چندین کشور دیگر را به صرافت انداخته کمی با مداقه بیشتر به آنچه در لایههای زیرین جوامعشان در حال وقوع است بیندیشند که حالا صدای کر کننده یورو 2024 از آلمان به گوش میرسد.
هفدهمین دوره جام ملتهای اروپا فرصتی برای میلیونها اروپایی خواهد بود که برای یک ماه چهرهای نه چون آنچه در هفتهای که گذشت را به نمایش بگذارند. اروپای افسون شده توسط احزاب و دستجات راست افراطی از فردا تا یک ماه دیگر تصمیم میگیرد جز به فوتبال به چیز دیگری نیندیشد و نه حتی به تبعات نتیجه رقابت درونگروهی راستها با یکدیگر در پارلمان اروپا تا بعد از این یک ماه که اگر هیاهوی المپیک اجازه داد، آنگاه فکری به حال شیوه مواجهه با پوستاندازی در قاره شود.
به واقع چه کسی گمان میبرد که اروپای متجدد (!) امروز چنان در چنبره راستگرایی اسیر شده باشد که از ورزش برای به فراموشی سپردن تبعات افراطگرایی استقبال کند؟ از فرانسویها بپرسید خواهند گفت حتی تصورش را هم نمیکردند که فقط چند هفته مانده تا میزبانی از المپیک در کشورشان، ريیسجمهور مکرون در قماری بزرگ تن به انتخابات زودهنگام بدهد و بزرگترین رویداد ورزشی جهان را قربانی رقابت با رقبای افراطی راستگرا برای کسب قدرت کند. او که حزبش رقابت در پارلمان اروپا را باخته، حالا المپیک را هم خواهد باخت تا فرانسه هر چه بیشتر در بحران راستگرایی فرو رفته باشد و «جردن باردلا»ی افراطی خودش را در قامت نخستوزیر تصور کند.
در کشورهای دیگر اتحادیه هم وضعیت بهتر از آنچه در فرانسه میگذرد، نیست. در ایتالیا و اسپانیا پرچم راستهای افراطی برافراشتهتر به نظر میرسد و در بلژیک، نخستوزیر شکستخورده، عرصه را به راست واگذار کرده است. اتریش اینک سر تعظیم به حزب پوپولیست و راستگرای «آزادی اتریش» که به قدرتمندترین حزب در این کشور بدل شده است، فرود میآورد و در آلمان هم که مهد راستگرایی در اروپا است، جشن افتتاح یورو با جشن پیروزی بزرگ افراطیها در خیابانها جریان دارد.
مشخص است که بحران رشد روزافزون راستگرایی در دوران حاضر از بعد از جنگ جهانی دوم بیسابقه بوده و توفان اقبال به افراطگرایی، اروپا را برداشته است. حالا کار به جایی رسیده که همه خوشحالند در ترکیب جدید پارلمان اروپا، راستهای میانه همچنان دست بالا را در مقابل راستهای افراطی خواهند داشت و تندروهای ملیگرا فعلا نمیتوانند مطامع خود را جامع و کامل جامه عمل بپوشانند، اما حقیقت این است که فوتبال همچون تزریق مسکن به شریانهای قاره سبز، فقط عاملی برای به سکوت واداشته شدن موقت در قبال بحرانی است که ریشههایش به تدریج در حال نسج گرفتن در تار و پود جامعه اروپایی است.
در آرزوی بریتانیایی شدن!
فردا آلمان و اسکاتلند هفدهمین دوره جام ملتهای اروپا را به میزبانی ژرمنها در آلیانتس آرنا افتتاح خواهند کرد. کسی نمیداند از 70 هزار نفری که جمعه در مونیخ به ورزشگاه میروند، چند نفر در جریان انتخابات پارلمان اروپا به حزب «آلترناتیو برای آلمان» رای دادهاند و تندروهای راست را بالاتر از حزب صدراعظم «اولاف شولتس» نشاندهاند. اما حداقل برای اسکاتلندیها این پدیده جز فرصتی برای سرگرم شدن نیست تا نشان دهند که جزیرهنشینهای بریتانیایی بعد از خروج انگلیسیها از اتحادیه اروپا، به همه این فعل و انفعالات سیاسی در سطح قاره سبز پوزخند میزنند. آنها یورو 2024 را فقط فرصتی برای بازگشت خودشان به روزهای اقتدار و اوج میپندارند و نه پنهان شدن در پشت دنیای توپ و تور برای گریز از تبعات یک دگردیسی بزرگ.
حسرت آرامش بریتانیا برای کشورهای دیگر اروپا، درسآموز است. آیا ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و آلمان هم مزه یک «برگزیت» دیگر را زیر زبانشان مزهمزه میکنند؟ آرزوی راستگرایان، خروج کشورهای اروپایی از زیر سیطره اتحادیه و فروپاشی همیشگی آن است. اینها وقتی بعد از تثبیت موقعیتشان در پارلمان اروپا به سوزاندن پرچم اتحادیه اروپا در خیابانهای کشورهای مختلف مشغول شدند، همین آرزو را فریاد میزدند.
آلمان-اسکاتلند، نماد و سمبل این تضاد بین همقارهایهاست. این، مسابقهای فقط در محدوده یک زمین سبز نیست، بلکه میلیونها نفر در این دو کشور و در بسیار دیگر از کشورهای اروپایی در طول 90 دقیقه به روزگاری میاندیشند که بریتانیا با جدایی از اتحادیه اروپا، سبکی دیگری از زندگی را برگزید و اندیشه «برگزیت» را در ذهن و روح و روان کشورهای دیگر رسوخ داد.
در انتخابات اخیر پارلمان اروپا برای اولینبار از زمان آغاز انتخابات عمومی در سال ۱۹۷۹، 73 نماینده بریتانیا در پارلمان اتحادیه اروپا جایی نخواهند داشت اما نمایندگان سه شیرها در زمین فوتبال، صربستان، دانمارک و اسلوونی را حریفان قدرتمندی برای صعود به مراحل بالاتر نمیبینند. برگزیت در فوتبال برای بریتانیا بیمعناست. جایگاه «ملتهای اروپا» با جایگاه «پارلمان اروپا» برای این استعمارگران کهن سواست.
گروهبندی یورو و قطببندی
در پارلمان اروپا
در 6 گروه دربرگیرنده 24 تیم اروپایی در یورو 2024، کشورهایی هستند که کم و بیش در شوک نتایج انتخابات پارلمان اروپا بهسر میبرند. فوتبالیستهای این کشورها نیز چه بسا خودشان در انتخابات اخیر نامهایی را به صندوق انداخته باشند که نتیجهای جز افراطگرایی بیشتر عایدشان نخواهد کرد.
در گروه اول آلمان و مجارستان کانونهای راستهای افراطی به شمار میآیند. در گروه دوم اسپانیا و ایتالیا محل شادمانی بیحد و حصر طرفداران این گروهها شدهاند. در گروه چهارم هلند، فرانسه و اتریش به بدترین شکل درگیر رشد راستگرایی هستند و در گروه پنجم بلژیک در مسیر همین وضعیت جدید قرار گرفته است. یورو 2024 اگرچه در کلیتش میتواند به مدت یک ماه روزگار متفاوتی را برای این کشورها و همه قاره رقم بزند اما زیر پوست آن اتفاقات دیگری در جریان است. ماجرای طراحی اساسگونه شماره 44 لباس آلمانها برای یورو که همین دو، سه ماه گذشته جنجال بزرگی آفرید را یادتان هست؟ آیا نمیشود آن ماجرا را در پیوند با پیروزی راستگرایان در پارلمان اروپا تفسیر کرد؟
این درست که فوتبال برای سکونشینان مانند مخدر عمل کرده و آنها را مسخ میکند اما برای گردانندگان یورو و حتی برای بازیکنان و نیمکتنشینان لزوما چنین قاعدهای صادق نیست. اینجاست که روی سیاست دوستِ فوتبال (و در ابعادی وسیعتر ورزش) خودش را نشان میدهد. سابقه جامهای جهانی، المپیک و دورههای گذشته یورو، نفوذ سیاست در عرصه ورزش را ثابت کرده است. کسی چه میداند؛ شاید زمین یورو در این دوره هم محل برخورد اندیشههای سیاسی با یکدیگر باشد و این بار نزاعی در سطح راستگرایانی که همه اروپا را برای خودشان میخواهند؛ نزاعی با میدانداری افراطیون ملیگرا و نژادپرست. به نظر شما امتداد درگیری «نیکلاس فولکروگ» با «آنتونیو رودیگر» در تمرین اخیر تیم ملی آلمان نمیتواند در مسابقات رسمی یورو 2024 مشاهده شود؟