كليد مشاركت 40 ميليوني مردم در دستان حاكميت
جعفر گلابي
آشنايان با سياست ميدانند كه حضور گسترده مردم پاي صندوقهاي راي تا چه حد ميتواند اقتدار و اعتبار جهاني كشور را بالا ببرد و تهديدها را به حداقل برساند.يكي از پيامهاي قاطع حضور خيرهكننده مردم در انتخابات به جهان اين است كه امريكا يك ملت را تحريم كرده است.ميزانش را نميدانم ولي سرنوشت انتخابات ايران در انتخابات امريكا هم موثر است اگر حاكميت ايران هوشمندانه ميدان را براي نقشآفريني تعيينكننده مردم باز كند. شوراي نگهبان با تاييد آقاي دكتر پزشكيان گام مناسبي در جهت واقعي كردن انتخابات رياستجمهوري برداشت و فضاي رو به پيشرفت انتخاباتي كاملا اين معنا را نشان ميدهد. البته اين شورا ميتوانست بهتر عمل كند و اميد و انتظار مردم را با تاييد كانديداهاي بيشتر و حتي مستقل به شدت افزايش دهد. اما هنوز راه تشويق مردم به حضور كم نظير پاي صندوقهاي راي به پايان نرسيده است. تجربه ثابت كرده است كه ترغيبهاي لساني و شعاري براي انتخابات كارايي چنداني ندارند و مردم واقعا در پي استفادههاي عيني و ملموس در زندگي خود از طريق كنشهاي سياسي هستند.چرا در حال حاضر شور انتخاباتي رو به اوجگيري است؟ تصور كنيم كه آقاي پزشكيان در انتخابات نبود و 10 نفر اصولگرا با انواع شعارهاي رنگارنگ در دادن وعدههاي جذاب از يكديگر سبقت ميگرفتند، آيا 70 درصدي كه در انتخابات پيشين پاي صندوقهاي راي نيامدند حتي جريان تبليغات را پيگيري ميكردند؟ اگر در حال حاضر صدمات غيبت بخش عظيمي از مردم در انتخابات ثابت شده و ريلگذاري گذشته تغيير كرده است چرا اين راه مبارك را تا پايان و همهجانبه نرويم و جهان را خيره خويش نكنيم؟ آيا اين امكان وجود داردكه از 60 ميليون واجد شرايط براي راي دادن بين 40 تا 45 ميليون نفر در انتخابات شركت كنند؟ چنين امكاني با يك منطق ساده ولي عميق دور از ذهن نيست.در ايراني كه اغلب مردم از شهر تا روستا سياسي هستند، چه كسي يافت ميشود كه بداند، ميتواند در زندگي خويش و خانواده و محله و شهر و كشور خود تاثير بگذارد..
ولي نيم ساعت براي آن وقت نگذارد؟ همه مشكل اينجاست كه بعضي فكر ميكنند و شواهد دارند كه رايشان در نوع اداره كشور تاثير چنداني ندارد و حتي برخي آن را بازي بيش نميدانند، بعضي ديگر ميگويند ما با شركتمان در انتخابات به حاكميت مشروعيت ميدهيم در حالي كه چيزي به دست نميآوريم. مسلما همه دلسوزان و خصوصا اصلاحطلبان با تمام توان و احترام در حال اقناع مردم در جهت تعيينكنندگي نسبي انتخابات هستند ولي بيش از هر كس ديگر اين حاكميت است كه ميتواند شركت در انتخابات را از گمانهزنيهاي موجود عبور دهد و ركوردي جديد خلق كند. اگر نظام اين پيام را به جامعه ارسال كند كه مردم با انتخاب رييسجمهور دلخواه خود تغييرات مورد درخواست خويش در اداره كشور را به دست ميآورند و رييسجمهور داراي اختيارات لازم براي تصميمهاي مهم و راهگشا خواهد بود و اركان حاكميت با احترام به راي مردم او را كمك خواهند كرد بدون شك شركت مردم در انتخابات سيلآسا خواهد شد.البته نظام راههاي ارسال اين پيام به جامعه را خوب ميداند و چنانچه ارادهاي در اين جهت فراهم آيد نتيجه كاملا در دسترس است.نكته بسيار مهم اين است كه در چنين ايدهاي هيچ ريسك و خطري وجود ندارد.آقاي پزشكيان فرزند نظام برآمده از آرمانهاي انقلاب است، براي آن جنگيده است و صداقتش از كلمه كلمه سخنانش پيداست. او بدون ترس از اقبال و ادبار كسي از اجراي سياستهاي كلي سخن ميگويد و در دانشگاه تهران صريحا اعلام ميكند كه كسي حق توهين به اعتقاد من (درست باشد يا غلط) راجع به رهبري را ندارد و آزادي بيان آزادي توهين نيست و با اين اعلام ثابت ميكندكه بيش از هر زمان ديگر و بيش از هر كس ديگر براي كار و تعامل و سازندگي و خدمت و نه براي تقابل با اركان نظام آمده است.به نظر ميرسد كه جامعه و حاكميت با انبوه نيروها و چهرههاي دلسوز بالغانهتر از هميشه به اين نتيجه رسيدهاند كه راه تقابل جز ضعف و سستي و خطر و خسارت براي هيچ كس فايدهاي ندارد و همه، نيروها يكديگر را خنثي ميكنند و بيگانگان بيشترين استفاده را از آن ميبرند.شايد آقاي پزشكيان بعد از سالها اصطكاك جناحها و آشوبها و خيزشهاي خياباني كه بعضا كيان كشور را مورد طمع اغيار قرار داده بود، بتواند يك همگرايي مستحكم ملي براي پيشرفت و رفاه و عدالت به همراه خود بياورد. او از هماكنون يك دستش را به سوي حاكميت و دست ديگرش را به سوي مردم دراز كرده و با ايمان و صراحت و به تعبير خود جان و گردنش را بر سر اعتقاد و ايدههايش قرار داده است. شايد او فرصتي بزرگ براي همه باشد و همه با او برنده باشند و بازندگان فقط افراطيوني باشند كه دل در گرو اعتلاي كشور ندارند.