• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۳ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5794 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۳ تير

به بهانه اكران خصوصي مستند« فيدوس» در خانه هنرمندان ايران

آخرين بازمانده

سارا عابدي

حسن كتيبه يكي از نيروهاي فني و متخصص صنعت نفت ايران است كه در دهه‌هاي ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ به عنوان مدير رده‌مياني در پالايشگاه نفت آبادان، خدمات موثر آموزشي فني و تكنيكي ارايه داده است.

وي با گذراندن دوره‌هاي آموزشي پايه در كارگاه كارآموزان فني و آموزشگاه تكنيكال و دوره‌هاي آموزشي تخصصي در شركت‌هاي نفتي منچستر انگلستان، آموخته‌هاي فني خود را در تأسيسات پالايشگاهي اعمال كرده و علاوه بر انتقال دانش و تجربيات به نيروهاي جديد صنعت نفت، توانسته است در خارج از كشور نيز به عنوان يكي از نمايندگان شاخص صنعت نفت ايران به ارايه خدمات فني و صنعتي بپردازد (برگرفته از پشت جلد كتاب تاريخ شفاهي صنعت نفت ايران به همت مديريت موزه‌ها و مركز اسناد صنعت نفت با همكاري انتشارات اداره كل روابط‌عمومي وزارت نفت در ۱۰۶ صفحه در شهريور 1396 منتشر شده است.)

شيوه بيان و روايت مهندس كتيبه در اين مستند مبتني بر توضيح و تفسير جزييات زندگي شخصي و كاري و انطباق آن با تحولات سياسي و صنعتي تاريخ نفت است كه مخاطب را با خود همراه كرده و با اين اتفاقات مواجه مي‌كند. بخشي از اين روايت مختص به دوران جواني ايشان و همزمان با جنگ جهاني دوم است، به همين دليل مخاطب با توصيفاتي از شهر زادگاهش يعني شيراز و زمان قحطي، كمبود اقلام خوراكي، بيماري و... مواجه مي‌شود. توصيف وضع شهر آبادان از نظر تركيب شهري در زمان تسلط شركت نفت انگليس و ايران و اشغال كشور در سال‌هاي ۱۳۲۲ شمسي به بعد است كه اطلاعات باارزشي را در اختيار بيننده قرار مي‌دهد. تقسيم‌بندي آبادان به سه حوزه شهري، پالايشگاه و شركت نفت در زمره اين نوع اطلاعات قرار گرفته كه با تصوير واقعي از اين شهر در دوره جنگ مواجه مي‌كند.

يكي ديگر از ويژگي‌هاي فيلم آشنايي مخاطب با اماكن جغرافيايي آبادان مثل بريم، احمدآباد و بوارده در زمان مديريت انگليسي‌ها در آبادان و نحوه برخورد تبعيض‌آميز آنها است.

پخش قسمتي از صداي دكتر مصدق در لحظه ملي شدن صنعت نفت يادآور اين جمله از ملي‌گرايان صنعت نفت است: «به نام سعادت ملت ايران و به منظوركمك به تامين صلح جهاني، پيشنهاد مي‌كنيم كه صنعت نفت ايران در تمام مناطق كشور بدون استثنا ملي اعلام شود.» نفت در ايران با تصويب اين جملات از سوي مجلس شانزدهم ملي شد. به گفته مهندس حسن كتيبه در مستند فيدوس: بدون ترديد روند ملي شدن صنعت نفت ايران و پيروزي ملت ايران، جزو برگ‌هاي زرين تاريخ معاصر است كه به نفع صنعت نفت و حفظ حيثيت جهاني و ملي است.

 

مديريت صنعت نفت پس از امضاي قرارداد كنسرسيوم

حسن كتيبه در مستند فيدوس در اين خصوص مي‌گويد: «نحوه مديريت كنسرسيوم با نوع مديريت انگليسي در شركت سابق نفت انگليس و ايران و يا شركت بي‌پي (بريتيش پتروليوم)، تفاوت‌هايي داشت. شركت نفت انگليس و ايران در مورد ايران بيشتر از موضع اقتدار و استعماري رفتار مي‌كرد. در حالي كه كنسرسيوم به قواعد مديريتي پايبندتر بود. رفتارهاي بيگانگان در صنعت نفت نسبت به ايرانيان و يا دولت ايران بسيار تحقيرآميز و توام با توهين بود. اما آنها دانش اكتشاف و پالايش نفت داشتند، سرمايه داشتند و مديريت اداره چنين صنايعي را به خوبي انجام مي‌دادند.

حسن كتيبه از پيشكسوتان پالايشگاه آبادان، در زمان ملي شدن صنعت نفت براي گذراندن دوره آموزشي در انگليس حضور داشت: «زماني كه در انگليس بودم، مرتب روزنامه‌ها راجع به ملي شدن صنعت نفت در ايران عليه آن مطلب مي‌نوشتند روزنامه‌هاي انگليسي به‌شدت به دكتر مصدق حمله مي‌كردند به خصوص روزنامه ديلي اكسپرس كه به قلم خبرنگاري به نام سفتون دلمر عليه نخست‌وزير وقت ايران مطالبي مي‌نوشت. در مورد رتبه‌بندي مشاغل صنعت نفت پس از ملي شدن صنعت نفت اشاره مي‌كند: در زمان پيش از ملي شدن صنعت نفت، كاركنان ايراني شركت نفت به سه طبقه تقسيم مي‌شدند؛ كارگران، كارمندان دون پايه و كارمندان ارشد و هر سال بر حسب فعاليت، اضافه حقوقي به آنها تعلق مي‌گرفت و بعد از ملي شدن نفت و با بيرون رفتن انگليسي‌ها خانه‌هاي آنها كه در بريم قرار داشت به مديران ارشد ايراني تعلق گرفت.

دو ماه بعد از انقلاب او كه رييس تعميرات كل پالايشگاه بود از كار بركنار و خانه‌نشين مي‌شود. بنابراين در دهه شصت زندگي به مدت بيش از 10 سال شروع به يادگيري قالي‌بافي مي‌كند و بعد در دهه هفتاد زندگي‌اش به فراگيري نقاشي رو مي‌آورد. در بخشي از فيلم فيدوس، مهندس كتيبه در خصوص دلايل رفتن به كشور ليبي و همكاري با شركت‌هاي نفتي ليبي به مدت هفت سال مطرح مي‌كند كه قزافي بعد از انقلاب مهندسان نفتي امريكايي را از ليبي بيرون مي‌كند، سفارت امريكا را در طرابلس آتش مي‌زند، بعد به ايران رو مي‌آورد كه مهندسان خبره نفتي داشت كه حالا بيكار شده بودند كه از بين هشتصد نفر كه آزمون داده بودند او و تعداد ديگري پذيرفته مي‌شوند و از طرف ايران عازم بنغازي مركز نفتي ليبي مي‌شوند.

 

ريشه‌يابي واژه فيدوس

فيدوس يا همان صداي آژير يا بوق پالايشگاه در زمان مديريت انگليسي‌ها در مناطق نفت‌خيز ايران به خصوص در پالايشگاه نفت آبادان است. اين را اهالي پيشكسوت نفتي آبادان مي‌گويند و بعضي‌ها معتقدند اين واژه از هندوستان وارد ايران شده است. من با تحقيق و مراجعه به مناطق نفتي تنها به اين واژه برخوردم و كسي بيش از اين نمي‌داند. اما با مراجعه به فرهنگ لغات به واژه لاتين و انگليسي «فيد آس» برخوردم به معني (به ما غذا بده) كه در زمان برده‌داري سياهان در مناطق دورافتاده امريكا مرسوم بوده و در زمان استراحت صداي بوق ناقوس مانندي شنيده مي‌شد كه سياهان اين بوق را (فيد آس) مي‌گفتند. اما چطور اين بوق وارد ايران مي‌شود؟ با ورد انگليسي‌ها به ايران و كشف نفت در مسجد سليمان و بعد از تاسيس بزرگ‌ترين پالايشگاه خاورميانه در آبادان و مديريت آن توسط انگليسي‌ها اين بوق را براي فراخواندن كارگردان نفتي با خود به ايران آوردند. در مستند فيدوس مهندس كتيبه در موزه نفت آبادان، خاطراتي را از زمان مديران انگليسي مطرح مي‌كند و مي‌گويد: «به دليل اينكه كارگران و كارمندان هيچ كدام ساعت نداشتند بعد از اينكه صداي بوق پالايشگاه را شنيديم با دوستم به سرعت دويديم و وقتي به جلوی درب پالايشگاه رسيديم «مستر كانن» دم در بود و گفت برو منزل يك دقيقه دير آمديد. اون روز حقوق بيست ريالي ما را پرداخت نكردند و برامون گرون تموم شد و ياد گرفتيم كه هميشه سر وقت حاضر بشويم و نظم و انضباط را در هر شرايطي رعايت كنيم».

بنابراين ممكن است (فيدوس) همان (فيد آس) باشد كه با ورود اين واژه در مناطق نفتي و اقليم نفت‌خيز ايران كه گويش‌هاي خاصي نيز دارند، اين واژه رنگ و بوي لهجه جنوبي گرفته و به مرور تغيير كرده كه در زبان عاميانه همراه با گويش جنوبي به (فيدوس) تغير لهجه گرفته است.

پژوهشگر، تهيه كننده و كارگردان

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون