• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۳ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5794 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۳ تير

جوانمرگي نخبگان ايراني

ماهرخ ابراهيم‌پور

ساعت 11 صبح پنجشنبه آخرين روز بهار 1403 در حالي كه بحث بر ميزگرد فرهنگي انتخابات داغ است به دنبال مطلبي در سايت‌ها مي‌گشتم كه چشمم به خبر درگذشت فرهاد نظري افتاد. با خودم گفتم خدا كند فرهاد نظري، كارشناس مرمت ميراث فرهنگي نباشد! فرهاد نظري، دانش‌آموخته دكتراي مرمت بناهاي تاريخي، پژوهشگر، مدرس دانشگاه‌هاي هنر، شهيد بهشتي و هنر اصفهان بود. او را دورادور مي‌شناختم و يكي، دو بار حسب تصادف پاي سخنراني‌اش نشسته بودم. يادم هست نخستين بار در نكوداشت يكي از بزرگان فرهنگ در موسسه وطن يولي سخنراني داشت. در واقع از آخرين سخنرانان مجلس بود و دير زماني من مشغول نت برداشتن بودم و شايد تمايل زيادي به شنيدن سخنراني آخرين سخنرانان نداشتم، اما چند جمله كه گفت ذهن خسته‌ام تمايل به شنيدن با ذوق بيشتر پيدا كرد. او متني آماده كرده بود و موضوع سخنراني‌اش هم با بقيه فرق داشت. پس دفتر و دستكم را كنار گذاشت و گوشي را رها كردم و با ذهني متمركز به سخنانش گوش دادم. از كلمات و جملاتش چنين برمي‌آمد كه وطن‌دوستي درد كشيده و هر ذره دردش در جملاتي با تحسين از ايرج افشار آميخته است. ايرج افشاري كه او شاگردي برازنده برايش بود و در عمق جانش دوست داشتن وطن موج مي‌زد. وقتي به بررسي بخش كوچكي از كارنامه افشار درباره شناسايي بناهاي تاريخي ايران پرداخت، جملات حس دريغ و درد داشت كه چرا اكنون وضعيت بناهاي تاريخي ايران اسفناك و وحشتناك است و هر روز خبر مي‌رسد كه بنايي قديمي تخريب شده يا در حال تخريب شدن است و كسي هم عين خيالش نيست. آري فرهاد نظري كه من شناختم درد ايراني داشت كه مملو از ثروت، فرهنگ و تاريخ است اما دوستداران اين همه موهبت‌ها زياد نيستند و او با همه دغدغه‌هايش رفت و يكي از دوستداران ايران از ميان ما رخت بربست. يادش مينو و روانش شاد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون