آژير قرمز در فوتبال، چه كرديم كه بخش خصوصي فرار ميكند؟
نساجي براي فروش!
دو روز قبل خبري ناراحت كننده براي تمام اهالي فوتبال به ويژه منطقه شمال كشور منتشر شد. اينكه رضا حداديان باشگاه نساجي را براي فروش گذاشته است.
به گزارش روزنامه اعتماد، در ميانه تيمداري دولتيها و خصولتيها وجود چند تيم خصوصي يكي از نقاط اميدبخش فوتبال كشور بود. با اين حال در همين خرداد ماه چندين بار خبر احتمالي واگذاري اين باشگاههاي خصوصي به گوش رسيد تا اينكه چند روز پيش اعلام شد باشگاه ريشهدار و مردمي نساجي براي فروش گذاشته شده است.
طبق شنيدهها دليل اصلي اين تصميم اين بوده كه در بازديد نمايندگان سازمان ليگ از ورزشگاه وطني قائمشهر 34 ايراد به زيرساخت اين ورزشگاه گرفته و گفته شده و تا زماني كه اين ايرادها برطرف نشود، اجازه برگزاري بازيهاي ليگ در قائمشهر داده نميشود.
اين در حالي است كه از بازسازي ورزشگاه وطني قائمشهر كمتر از دو سال ميگذرد و اين مساله كه با گذشت مدتي كوتاه هنوز 34 ايراد به اين ورزشگاه وارد باشد، براي مديران باشگاه نساجي قابل هضم نيست.
ظاهرا در زمان بازسازي ورزشگاه مبلغ قابل توجهي از سوي مالك نساجي در اختيار مسوولان استاني قرار داده شده تا نسبت به همه ايرادهاي ورزشگاه اقدام كنند . ايزد سيفاللهپور، قائممقام باشگاه نساجي در اين خصوص به ايسنا گفته است: «آن موقع به ما اعلام كردند ۶۷ ميليارد براي بازسازي ورزشگاه وطني هزينه شده است اما زماني كه به ما تحويل داده شد، خيلي ايراد در اين ورزشگاه وجود داشت و مالك محترم مجبور به انجام هزينه دوباره شد. در اين دو سال هزينه نگهداري چمن هم بر عهده نساجي بود و همين باعث دلسردي مسوولان نساجي شده است.»
حال با توجه به ايرادهاي پرتعدادي كه سازمان ليگ به ورزشگاه وطني گرفته و افزايش بيتوجهي مسوولان استاني مازندران به تيم نساجي و انجام همه هزينهها در سالهاي اخير از جيب شخصي حداديان باعث شده تا او تصميم به واگذاري بگيرد.
اينكه چرا رضا حداديان بيزينسمن اهل منطقه شمال كشور بعد از چند سال تيمداري خسته شده و ميخواهد نساجي را كه خودش بعد از چندين سال به سطح اول فوتبال ايران و بعد آسيا رساند تحويل بدهد سوال مهمي است كه بايد مقامات استاني، فوتبال و حتي كشور به آن پاسخ بدهند. اين نه فقط مربوط به باشگاه نساجي كه مربوط به تمام فوتبال و ورزش ايران ميشود.
مقامات استان مازندران بايد پاسخ بدهند كه چرا حمايت لازم را از مالك باشگاه نساجي انجام ندادند؟ آنها كه ميدانستند در فوتبال ايران كه نه حق پخشي وجود دارد، نه بليتفروشي صحيح و نه منابع درآمدي پايدار، هركس وارد حوزه تيمداري ميشود صرفا به خاطر علاقه شخصي و نشاط مردم اين كار را انجام ميدهد چرا دست ياري به سوي بخش خصوصي در حوزه فوتبال دراز نكردند؟
شكي در اين نيست كه هم مالك باشگاه نساجي و هم وجود تيم نساجي خدمات زيادي به فوتبال ملي و باشگاهي ايران كردهاند. كسي يادش نرفته در زمان فدراسيون شهابالدين عزيزيخادم كه مصادف شده بود با كرونا همين رضا حداديان بود كه به عنوان مالك يك ايرلاين پرواز اختصاصي در اختيار تيم ملي زنان ايران قرار داد تا دختران ايران كه براي نخستين بار شانس حضور در جام ملتهاي آسيا را داشتند آنچنان كه لياقتشان بود، امكانات بگيرند. برخي ممكن است بگويند اين اقدامات تبليغاتي بوده اما مساله اينجاست كه افرادي بسيار پولدارتر با امكانات وسيعتر در كشور هستند كه حاضر نيستند از صد فرسخي فوتبال عبور كنند، كمك كه جاي خود! حضور و كمك اين افراد زماني بيشتر درك ميشود كه صحبتهاي اخير مربيان و بازيكنان تيم ملي بعد از سفر به هنگكنگ را بشنويم كه گفتند شرايط پروازي تيم ملي خندهدار بود!
حالا چرا كار به جايي رسيده كه اين افراد عطاي كار در فوتبال كشور را به لقايش بخشيدند؟ چرا محمدرضا زنوزي از واگذاري تراكتور ميگويد؟ چرا شايعاتي مبني بر كنار كشيدن مالكان تيمهاي هوادار و شمسآذر به گوش ميرسد؟ اگر اينها بروند و همين روزنههاي كوچك مسير به سمت خصوصيسازي فوتبال هم بسته شود آن وقت چه سرنوشتي در انتظار ورزش اين كشور خواهد بود؟ آن وقت فقط ميمانند همين تيمهاي صنعتي معدني كه هر سال صدها تا هزاران ميليارد هزينه كنند و آخرش هم پروندههاي تخلف و فسادشان بشود نقل محافل و رسانهها!
ديد مقامات تصميمگير استاني و كشوري بايد نسبت به مالكان تيمهاي خصوصي عوض شود. مورد امروز رضا حداديان و باشگاه نساجي است ولي اين را ميشود تعميم داد به موارد ديگر. بايد دست اين افراد گرفته شود. مقامات استان مازندران به خوبي ميتوانند شرايط شور و نشاط مردم در اين استان را قبل از ليگ برتري شدن نساجي با حالا بسنجند. در چنين شرايطي بايد به افرادي كه بدون چشمداشت مالي براي كمك به فوتبال استان آمدهاند را بگيرند. يا حداقل اگر تجليل نميكنند دست به تخريبش نزنند.
اميدواريم مقامات استاني در روزهاي پيش رو با مالك باشگاه نساجي جلسه بگذارند و او را از تصميمش منصرف بكنند. در مورد در اختيار قرار دادن زمين و امكانات تمريني مساعدت كنند. حيف است كه نساجي بعد از طي كردن مسير تبديل تيم محلي به استاني و ملي و فراملي دوباره بيفتد در سيكل تكراري دست به دست شدن ميان هيات فوتبال و شركتهاي قارچي و بعد از چند سال سر از دستههاي پايينتر در بياورد. حيف است اميد شهر خسته نااميد شود. بعد بنشينند به ريشهيابي مشكلات؛ اينكه چرا افراد از فوتبال و سرمايهگذاري در آن فرارياند. چه بر سر اين فوتبال آمده كه به جاي جذب آدمها فقط دافعه دارد.