سياست؛ شرّ يا خير عمومي؟
ميتوان به او اطمينان كرد و از رييسجمهور شدن او استقبال كرد. البته اين شرط لازم است و نه كافي، ولي كيست كه بتواند چنين شرط لازمي را محقق كند؟ هر كس بايد زندگي و عملكرد خودش را در منظر عموم قرار دهد و با شهامت ادعاي صداقت كند و اينكه هرگز دروغ نگفته و نخواهد گفت. البته ميدانم كه ميان دروغ و خطا فاصله معناداري است. هر يك از ما ممكن است مرتكب اشتباه و خطا و حتي فراموشي شويم و مسالهاي را به اشتباه و نادرست بيان كنيم ولي هميشه خطا و اشتباه را ميتوان تصحيح و عذرخواهي كرد، در حالي كه دروغ ماهيت ديگري دارد. با علم و آگاهي خلاف واقع گفتن و جعل كردن است. از سال ۱۳۸۴ به اين سو بنيانها و اصول اخلاقي كنشگري سياست تخريب شد. ضربهاي كه از آن سال به ميدان سياستزده شده است بسيار زيانبارتر از صدها ميليارد دلار اتلاف درآمدهاي نفتي در آن دوره است. هنگامي كه بنيانهاي اخلاقي جامعه فرو ميريزد، ديگر جايي براي ايستادن باقي نميماند. همه چيز دوز و كلك و دروغ و ريا ميشود. ريشهايترين علت بدبختيهاي ايران رواج اين رذيلت اخلاقي است. از اين رو به نظر من براي بازگرداندن سياست به معناي واقعي آن يعني، تامين خير عمومي، اولين گام مخالفت جدي با دروغ و حذف كردن آن از ميدان سياست و كنشگري سياسي است. از اين رو با توجه به شناختي كه از آقاي پزشكيان دارم و با توجه به گفتارش و نيز رفتار اخلاقي او در مناظرهها كه در دام رفتارهاي زشت برخي رقبايش نيفتاد، وي را به واسطه اين شعارش شايسته رياستجمهوري مردم ايران دانسته و با افتخار به وي راي ميدهم، زيرا موضع و رفتار وي در نفي رذيلت دروغگويي براي رسيدن به اين مسند كفايت ميكند. او است كه شعار دروغ نميگويم را سرلوحه عملكرد خود قرار داده است. اميدوارم با مشاركت عمومي مردم و كمك همگان موفق شود.