انتخابات چهاردهم در آزمون نفت و انرژي
علي آهنگر
جمعه پانزدهم تيرماه ۱۴۰۳ با انتخابات رياستجمهوري فصل نويني در تاريخ كشورمان رقم خواهد خورد. فصلي نوين كه با فصول گذشته و پيشين فرقهاي اساسي دارد. در اين فصل، منطقه و جهان در حال گذار به عصر نويني هستند كه مانند گذشته نخواهد بود. عصري كه در آن هوش مصنوعي و انرژيهاي نو فرهنگي تازه و تمدني نوين ميآفرينند. شغلها و كسب و كارها تغيير مييابند. نيازها و تمناها جور ديگري ميشوند.
رييسجمهوري كه در جمعه از سوي مردم برگزيده ميشود به احتمال معمول تا سال ۱۴۱۱ يا ۲۰۳۲ در راس تصميم و اراده اجرايي كشور خواهد ماند. تا آن روز راي اوليهاي شايد ناخرسند امروز ۲۶ ساله ميشوند. دنيا تداوم مييابد و تغيير خودش را به جوامع و به فرهنگها تحميل خواهد كرد. رنگ و بوي و عطر زمانه تغييرهاي خودش را مييابد. چه بخواهيم، چه نخواهيم.
ميگويند پيشبيني سختترين كارهاست و درست ميگويند. اما مگر ميشود بدون آيندهنگري هم دست به كاري زد؟ گمان بر اين است كه رايدهندگان و جستوجوگران سال ۱۴۱۱ بخواهند براي انتخاب آن روز خود دست به جستوجويي در رسانهها بزنند و بخواهند دريابند كه روزنامهنگاران اين سال دنياي هشت يا ده سال آينده را چگونه ميديدند و چهسان ترجماني داشتند. من بر آن شدهام تا در حوزه پژوهش و مطالعات خودم از آينده نفت و انرژي در ۸ تا ۱۰ سال آينده تصويري بسازم و روايتي بيافرينم. تصوير و روايتي كه ميتواند بر رنگ انتخاب شما يا بر انگيزش حضور شما در پاي صندوق راي تاثيري از نوع انديشه و درنگ بگذارد.
بر پايه گزارش دبيرخانه اوپك، ايران اكنون و در سال ۱۴۰۳ بهطور ميانگين روزانه حدود ۳ ميليون و ۲۰۰ هزار بشكه نفت خام توليد ميكند. از اين مقدار حدود ۱.۷ ميليون بشكه در روز خوراك پالايشگاهها براي مصرفهاي داخلي ميشود.
طبيعت چاهها و مخازن نفت اينگونه است كه سالانه بين ۸ تا ۱۲ درصد افت طبيعي توليد دارند. اگر با ورود سرمايه و تكنولوژي اين ميزان افت توليد جبران نشود، در سال ۱۴۱۱ حدود دو ميليون بشكه از توليد سالانه نفت ايران كاسته خواهد شد.
ايران اكنون حدود ۱۱۰ ميليون ليتر توليد بنزين دارد. به گفته مقامهاي مسوول در رسانههاي رسمي، كشورمان اكنون روزانه بين ۱۰ تا ۱۵ ميليون ليتر بنزين وارد ميكند كه رقمي حدود ۴ ميليارد دلار ميشود. آنچنانكه برنامه هفتم توسعه رقم زده است، توليد بنزين كشور تا پنج سال ديگر به ۱۲۹ ميليون ليتر بايد برسد. طبيعي است كه تا سال ۱۴۱۱ به رقمهاي بسيار بيشتري نياز است.
حكايت گاز چيز ديگري است. بنا بر اعلام مركز پژوهشهاي مجلس، ايران در سال ۱۴۰۲ حدود ۲۷۷ ميليارد مترمكعب گاز توليد كرده است. مخازن و چاههاي گاز نيز سالانه حدود ۸ درصد افت طبيعي توليد دارند. در يك محاسبه، ميزان توليد گاز ايران با نرخ كاهش طبيعي توليد ۸ درصد، در سال ۱۴۱۱ به ۱۴۲ ميليارد مترمكعب كاهش خواهد يافت. يعني اگر هيچ اقدامي براي افزايش توليد صورت نگيرد، ايران در هشت سال بعد با كاهش ۱۳۵ ميليارد مترمكعبي گاز روبهرو خواهد شد. عنايت داشته باشيم اين رقمها نه ميليون، بلكه به درستي ميليارد مترمكعب است.
براي حفظ و استمرار نگهداشت توليد كنوني و نيز افزايش توليد در بخش نفت و گاز (حتي مطابق با برنامه هفتم توسعه)، بنا بر اعلام مدير برنامهريزي تلفيقي شركت ملي نفت ايران، به سرمايهاي بالغ بر ۲۷۵ ميليارد دلار نياز است.
خب بر اين مبنا و پايه ديگر نيازي به توضيح بيشتر نيست كه دولتهاي چهاردهم و پانزدهم دولتهايي محكوم به توسعه هستند. اكنون و در روز جمعه ۱۵ تير بايد نام نامزدي را روي برگه راي بنويسم كه بخواهد و بتواند راه ورود سرمايه و تكنولوژي را به كشور باز كند. در غير اين صورت در سال ۱۴۱۱ يعني هشت سال ديگر به واردكننده عمده و بزرگ فرآوردههاي نفتي و گاز تبديل خواهيم شد. چنانكه در حال حاضر نيز توافقنامه واردات گاز از روسيه به امضاي مقامهاي دولتي رسيده است.
حال به انتخاب فرد فرد ما بستگي دارد كه راه توسعه و توليد را برگزينيم يا سراغ زمستانهاي سخت با سوختهاي ناياب و سهميهبندي شده برويم.