۵۰ روز تاريخ ساز براي وفاق ملي؟!
نصرتالله تاجيك
يكي از نفسگيرترين رقابتها با حضور مردم به ثمر نشست. تاريخ سياسي اجتماعي تحولات ايران پر از نقاط عطف است اما ۵۰ روزي كه گفتوگو، اميد و شادي بعد از حوادث غمبار چندين سال گذشته بين مردم به جريان افتاد حال و هواي ديگري دارد! اميد است جداي از نتيجه انتخابات نهادهاي حاكميتي به اين تجربه تاريخي، مسالمتآميز و كمهزينه ارج نهاده و با تغيير رويكرد حكمراني به مردم، خواست، نياز، كرامت و نهادهاي مدني بهاي درخور بدهند تا ايران از اين وضعيت و حال و هوا خارج شود. در اين دوره و گفتوگوي به جريان افتاده بين دو بخش جامعه بحث اميد به صندوق براي تغيير مطرح شد و جا دارد نخبگان و نهادهاي مدني و مخصوصا احزاب اين گفتوگو را به گفتمان غالب تبديل كنند. زيرا ساختن ايران نيازمند عزم ملي است و اين بر مردم است كه لحظهاي صحنه را ترك نكنند و اين وظيفه احزاب است. مهم آن است كه نهادهاي حاكميتي هم نهتنها مردم و رييسجمهور را همراهي كنند بلكه نشان بدهند هراسي از تغيير رويكردهاي غلط گذشته ندارند تا مشكلات حل شوند. اما در كنار مردم خدا هم به داد آقای پزشكيان برسد! مسووليت سنگيني بر دوش گرفته؛ او مسووليت پر چالشترين دولت را به عهده خواهد داشت. جداي از مشكلات ناشي از سياست و حكومت، جامعه امروزه ايراني بر چند گسل زيست طبيعي و سياسي اجتماعي دارد. اما مهمترين آنها وفاق ملي، نظام اداري كشور، مديريت اقتصادي مملكت و از جمله انرژي و سر و سامان دادن به سياست خارجي و تنظيم روابط بينالمللي است. لذا مردم و نخبگان منتظرند رييسجمهور نسبت به اين چهار موضوع اهتمام ويژه و عاجل داشته باشد و از همين ساعات اوليه چهار كميته با حضور دانشگاهيان و كارشناسان سازمانهاي ذيربط تشكيل بدهد تا با طرح موضوع با مردم و بررسيها و مطالعات كارشناسانه طرحهاي اوليه به افكار عمومي ارائه شود.
الف: وفاق عمومي) به دليل مشكلات ناشي از سوءمديريت، كج سليقگيهاي داخلي و تماميتخواههاي بعضي گروهها و نهادهاي حكومتي و رويكرد بعضا غلط حكمراني طي سالهاي گذشته، تنها نقطه اميد مردم ايران براي تغيير يعني صندوق راي معناي خود را از دست داده است و اين سبب دلزدگي و رويگرداني بخشي از مردم از انتخابات و سبب كاهش اعتماد به حكومت و طبعا كاهش انسجام ملي شده بود. حوادث 88، 96 و 98 و 1401 بار سنگيني بر سياست داخلي و خارجي كشور هموار كرد. رييسجمهور جديد بايد التيام بخش قلوب جريحهدار باشد. لذا عجالتا «پيشنهاد ميشود طرح جامع آشتي ملي با محوريت عفو عمومي، آزادي زندانيان سياسي و رفع حصر آقايان كروبي، ميرحسين موسوي و سركار خانم رهنورد با رهبري در ميان گذاشته شود. زيرا نقار ملي حوادث سالهاي اخير و كاهش انسجام داخلي سم مهلك براي كشور و خانمانسوز است. انسجام ضرورت اوليه اجراي سياستهاي داخلي و خارجي و تامين اهداف كشور است. براي شكلگيري عزم ملي نياز به وفاق ملي و انسجام حداكثري داريم تا هم سياست داخلي و هم سياست خارجي را بتوانيم بخوبي اجرا كنيم.
ب: مشكلات اقتصادي) حل اين مشكلات نياز به تئوري درست ملهم از شرايط واقعي و تشخيص صحيح صورت مساله و تئوريپرداز و مجري پاكدست و تيم منسجم و كارا دارد. اما در كنار وفاق ملي و همراه كردن مردم با سياستهاي دولت و تبعات خارجي آن اين نكته به سياست خارجي هم گره خورده تا بتوان با كسب سرمايهگذاري خارجي، فناوري و اعتماد و تثبيت بازار كار و كالا به حل مشكلات سرعت داد تا مردم ثمره حضور خود را ببينند و دلگرم شوند. اين امر مستلزم جذب ايرانيان خارج از كشور است. هيچ شركت خارجي بدون داشتن ايرانيان متخصص در كنار خودش وارد بازار پر از ترس كنوني ايران نميشود. اين جو را بايد شكست و آنها را در توسعه كشور سهيم كرد. قدرت سازندگي آنها را نبايد دستكم گرفت. هم از جهت ميهن دوستي و هم سرمايه و هم فناوري و تخصص. آقاي رييسجمهور ضرورت دارد در اين زمينه نيز از رهبري يك عفو عمومي درخواست كند تا كساني كه دستشان به خون آلوده نشده، بتوانند به راحتي و بدون دغدغه به ايران رفت آمد داشته باشند. هرگونه سرمايهگذاري خارجي منوط به تغيير فضاي كنوني و بياعتمادي به سياستهاي ايران در اين زمينه است.
در مورد انرژي با وامگيري از اطلاعات يكي از كارشناسان محترم در سال ۱۴۱۰ روزانه حدود ۵۰۰ ميليون متر مكعب گاز كه در پيك زمستان به ۸۰۰ ميليون متر مكعب هم ميرسد و بنزين روزانه حدود ۷۰ - ۸۰ ميليون ليتر و برق حدود ۶۰ گيگاوات كه در پيك به ۸۰ گيگاوات هم خواهيم رسيد، كسري خواهيم داشت و نفت، تقريبا همه توليد كشور مصرف داخلي ميشود و شايد وارد كننده حدود ۵۰۰ هزار بشكه هم بشويم. براي حل چالش انرژي كه اصليترين مشكل ايران است نياز داريم به: رفع تحريم و ارتباط با همه جهان، خروج از ليست سياه FATF، گماردن مديران با دانش روز در بخش انرژي براي مديريت توليد، مديريت مصرف و برنامهريزي براي گذار از انرژي فسيلي و سرمايهگذاري روي انرژيهاي نو و تجديدپذير. راهي كه در 13 دولت قبل در حوزه نفت، گاز و برق رفتهايم، راه پر اشتباهي بوده است و اگر همان راهها را ادامه بدهيد، ميخي بر تابوت انرژي ايران براي چند نسل كوبيده ميشود. كشور نياز به ۴۰۰ ميليارد دلار سرمايهگذاري در بخش انرژي دارد، اين كار دولت نيست، اين كار مشاركت اقتصادي با مردم ايران و شركتهاي خارجي است. اولويتها و مسير را اگر از ابتداي دولت اشتباه شروع شود، تنها گرهاي بر ۱۳ گره قبلي زده ميشود و براي اينكار نياز به متخصص و دانش روز و سرمايهگذار داريم.
ج: نظام اداري) سازمان اداري كشور نا سامان، غير كارا و اگر ضدتوسعه نباشد، كمكي به توسعه كشور نميكند و اين سازمان نظام سياسي كشور را هم زمينگير ميكند!
د: سياست خارجي) به دلايل مختلف سياست خارجي از چند جهت در كشور ما مهم شده است؛ اول اينكه متاسفانه سياست خارجي گروگان سياست داخلي شده به اين معنا كه اگر سياست خارجي را آزاد نكنيم هرچند به طور مطلق قابل جداسازي نيست و سياست خارجي و سياست داخلي آينده تمام نماي يكديگر يا دو روي يك سكه هستند و به هر صورت ارتباط نزديكي دارند اما گروگان گرفتن سياست خارجي توسط جناحها يا افراد تنها مختص ماست. راهش اين است كه سياست داخلي را به گونهاي تنظيم كنيم كه در سياست خارجي راهبرد متوازن با رويكرد تنش صفر داشته باشيم. نكته ديگر اين است كه ما اقتصاد سياسي ضعيفي طراحي كردهايم يعني فروش نفت را به سفره مردم وصل كرديم كه نقض غرض است و در طول تاريخ ايران نداشتيم كه اقتصاد سياسي كشور اين گونه طراحي شود. همه كشورها پول فروش نفت و فروش ذخایر كه مال نسلهاي آينده است را به عنوان سرمايهگذاري استفاده ميكنند و سود آن براي رفاه مردم مصرف ميشود. اما اينكه بياييم فروش نفت را به سفره مردم وصل كنيم و نفت بفروشيم و اگر بتوانيم پولش را برگردانيم كالاهاي اساسي مردم را وارد كنيم و تازه چه مقدار حرف و حديث در اين زمينه و ميزان تخفيف و برنگشتن پولها به دليل تحريمها و عدم عضويت در افایتياف و مبادلان غيرشفاف كه باعث رواج فساد شده وجود دارد كه از اثرات وضعيت كنوني سياست خارجي است! اين اقتصاد سياسي آسيب پذير است و اين نه تنها ضعيف و منفي است كه خانمانبرانداز است و اين شرايط فعلي ماست و اينجاست كه سياست خارجي نقش عمدهاي پيدا ميكند. سياست خارجي متاسفانه الان براي حل مشكلات كشور كارا نيست! جنبههاي ديگري نيز وجود دارد به اين معنا كه سياست خارجي متاسفانه علمي نيست و در محافل دانشگاهي روي آن كار نميشود، خيلي هيجاني و فردمحور است و نهادگرا نيست! اين وضعيت قابل تحمل نيست و بايد اين مسائل را در دولت چهاردهم حل كنيم چرا كه در حال از دست دادن زمان هستيم. ما در حال عقب افتادن از رقبا هستيم و در مسابقات منطقهاي بهرغم اينكه ما در چند جنبه پهنه ژئوپليتيكي و نيروي جوان و تحصيلكرده و سختافزار نظامي دست برتر را داريم اما در چند جنبه كه طراحي سياست داخلي و سياست خارجي ماست از رقبا عقب ميافتيم و روند توسعه مردم ايران در حال لطمه خوردن است. يعني اين كشاكش و اين سايشهاي اجتماعي ما تمام توان ما را گرفته است. اين اقتصاد سياسي، اين اقتصاد و اين سفره مردم و اين نارضايتي عمومي شرايط را به ضرر ما كرده و اين «ما» در خصوص مردم ايران است و نه يك جناح !
ديپلمات بازنشسته و استاندار پيشين