احياي اعتماد؛ سرمايهاي كه پزشكيان آفريد
پزشكيان تا زماني كه با چنين تصويري شناخته شود، حتي اگر ناكاميهايي داشته باشد و به كارآمدي دولتش فرضا ترديدي وارد شود، اما محل رجوع و اعتماد و پيوند مردم با سياست باقي ميماند. اتفاقي كه باز در ابعادي بزرگ براي سيدمحمد خاتمي پيش از اين رخ داده بود. حتی در دوره اصلاحات درباره اكثريت بزرگان اصلاحطلب چنين تصوري وجود داشت. اينكه آدمهاي خوبي هستند ولي از پس وعدههاي خود و مطالبات مردم برنيامدند. در سال 88 بار ديگر سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان و فعالان سياسي به اوج خود رسيد كه البته اين سرمايه با هزينه زيادي همراه بود. تا سال 92 و حتی 96 هم به طور نسبي باقي بود، اما سياستورزي نيابتي و جابهجاييهايي كه در برخي چهرههاي محوري و موثر آنها پيدا شد، اين سرمايه را تا حد زيادي از بين برد. اين روند مخرب تا امروز ادامه داشته و كمتر اميدي به تغيير آن ديده ميشد. شايد اميد اصلاحطلبان، تمركز روي ويژگي كارآمدي گزينههايي بود كه قصد معرفيشان را داشتند و همين طور راي منفي و ترسي كه اكثريت از رقباي اصولگراي آنها دارند. اما يكباره اتفاق ديگري افتاد و سرمايهاي احيا شد كه در شرايط فقدان سيستم و تحزب، از ديگر عوامل تاثيرگذارتر است. به بياني ديگر ميتوان مدعي شد كه براي يك سياستورزي تحولخواه، داشتن سرمايه اجتماعي و باور به صداقت شرط اوليه و مقدم بر تواناييهاي فنسالارانه است. بر اين اساس، شايد گزافه نباشد كه در سالهاي پيش روي دولت پزشكيان، تمام هم و غم خود او و حاميان و حتی مخالفانش، حفظ اين سرمايه باشد. هر دعوا و كدورتي كه پيش آمد، هر ناكامي كه رخ داد، اعتماد به راستگويي و دست كم دروغ نشنيدن از دست نرود. اين سرمايه در كنار ويژگي مروت و ايستادگي بر سر حداقلها اگر بماند، يك سرمايه شخصي باقي نخواهد ماند و ميتواند آبروي همه سياستورزان در همه جناحها شود. سرمايهاي كه نه فقط ارزش اخلاقي دارد كه خشت و بناي اوليه براي احياي سياست در ايران ميتواند باشد.