فرزندپروري مدرن؛ لازمه پرورش نسل جديد
غزل حضرتي
فرزندپروري مدرن چيست؟ آيا والدين جوان ميخواهند فرزنداني عجيب داشته باشند؟ كتابهاي فرزندپروري خيلي زياد شدهاند. از آن بيشتر، دورهها و كارگاههاي فرزندپروري است كه مثل قارچ دارد رشد ميكند. هر روانشناس كودكي را كه ميبينيد دارد يك كارگاه برگزار ميكند. ديگر پول در تك جلسات مشاوره نيست، در كلاسهاي گروهي با نام رمز فرزندپروري است. آيا بچههاي اين دوره آنقدر سخت و عجيبند كه همه بايد دايم در اين كلاسها شركت كنيم و خودمان را هر روز آپديتتر از ديروز نگه داريم؟ آيا اصول تربيتي آنقدر تغيير كرده كه ديگر دانستههاي ما و آنچه سينه به سينه به ما رسيده كفايت بچهداري و پرورش بچه را نميكند؟
واقعيت اين است كه همه اينها درست است. نه تربيت سنتي و مادربزرگي روي بچههاي الان موثر است، نه ميشود بدون آگاهي رفت به دل تربيت بچه. قديمترها ميگفتند بچه عزيز است اما تربيتش عزيزتر است. اين حرف خيلي درست است اما به شرطي كه از ديدگاه والدين تربيت فقط تنبيه نباشد، پرورش باشد. كلمه فرزندپروري كلمهاي بجا و درست است براي تعريف مفهوم پروراندن يك آدم كه فرزند ماست. اين كودك كه در ميان هجوم اطلاعات و جذابيتهاي دنياي جديد به دنيا ميآيد و بزرگ ميشود را نميشود در حصار كرد. اين آدم كوچك از بچگي در برابر كوهي از اسباببازيهاي محرك هوش، تلويزيون، تلفنهاي هوشمند و تبلتها چشم باز ميكند و دنيا را اينگونه كشف ميكند. هرچقدر كه بخواهيد كودكتان را از اين موارد به دور نگه داريد، نهايتا تا 2 سالگي ميتوانيد مقاومت كنيد. كودكي كه براي بههم نريختن فضاي مطب دكتر دايم در گوشي پدر و مادرش است، بچهاي كه براي ساكت شدن در مهماني، تبلت جلويش باز است، پسر يا دختربچهاي كه براي اينكه مادر يا پدر بتواند اندكي به خانه و زندگي برسد، جلوي تلويزيون ميخكوب شده، را نميتوان به اين راحتي قانع كرد و با سادهترين مفاهيم سرجايش نشاند. او فقط ساكت نشده، او دارد سبك زندگياش را از ميان كارتونها و برنامههاي كودك و تلويزيون، ميچيند. او دارد ياد ميگيرد كه چگونه از پس خودش و پدر و مادرش برآيد. او دارد زندگي نوين را از دريچه اين ابزار و تكنولوژيهاي مدرن ميفهمد و به جانش مينشيند. شما ديگر نميتوانيد اين كودكان را بيعقل و درايت ببينيد و با آنها مثل كودكان 3 يا 4 ساله زمان ما برخورد كنيد. ما تكنولوژي نديديم، دنيا را نشناختيم، ما فقط لاي عروسكها و گلكوچك سر كوچه بزرگ شديم.
حال ببينيم فرزندپروري مدرن چيست و چقدر لازمه كار است. در كلاسهاي فرزندپروري به شما ياد ميدهند وقتي كودك يك سالهتان ميخواهد با جيغ و داد به خواستهاش برسد، چه كنيد. در اين كلاسها به شما ميآموزند به اندازه كافي كودكتان را در آغوش بكشيد و محبت كنيد، هيچوقت آغوش و محبت براي بچه زيادي نميشود و دلش را نميزند. ياد ميدهند نقش پدر در تربيت فرزند چقدر حياتي است و بچه چگونه با بازي با پدر و وقت گذراندن با او اعتماد به نفس ميگيرد. ياد ميدهند زمان باكيفيت يعني چه و چقدر براي بچه لازم است. در اين دورهها به شما ميگويند چه كنيد كودكتان دلبستگي ايمن داشته باشد و از اضطراب رنج نبرد. به شما ميآموزند تربيت جنسي از چه سني مهم است و چه مسائلي را بايد در اين خصوص درنظر بگيريد. به شما ميگويند چرا بايد جاي خواب بچه را قبل از يكسالگي جدا كنيد. استقلال بچهها كي شكل ميگيرد و شما چقدر در آن نقش داريد. به شما ميآموزند چقدر مهم است كه پدر و مادر هميشه يك تيم باشند و حرفشان دوتا نباشد، هردو هميشه در مقابل بچه پشت هم باشند. در اين دورهها ياد ميگيريد كه چقدر مهم است شما و همسرتان تربيتكننده بچه باشيد نه پدربزرگ، مادربزرگ و اقوام ديگر. ياد ميدهند كه تنبيه بچه تا كجا مجاز است و كجا خط قرمز شماست. همه اينها و چند صد برابر اينها را در دورههاي فرزندپروري ياد ميدهند. شايد در ابتدا به ذهن سپردن همه اينها و پياده كردنشان كار بسيار سختي باشد، اما همين طور كه جلو ميرويد و تمرين ميكنيد دستتان ميآيد كه كجا ايستادهايد.
همه اين موارد را بارها و بارها در سايتها، پيجهاي اينستاگرام، كتابها، ويديوهاي يوتيوب ديدهام و شنيدهام. اما در زمان عمل به آنها، آنجا كه قرار است چند نفس عميق من را از عصبانيت دور كند، آنجا كه لازم است با درايت پاسخ كودكم را بدهم، آنجا كه عليرغم كارهاي زيادي كه سرم ريخته بايد گوشي را كناري بگذارم و نيمساعت خالص در خدمت او باشم، اينجاهاست كه ذهنم بايد من را ياري كند، بايد دانستهها به سراغم بيايند، بايد بتوانم از آنچه به نفع كودكم است استفاده كنم. همه اين چند ده يا چند صد ساعتي كه صرف كردهام تا اطلاعاتم را بالا ببرم براي استفاده در لحظاتي خاص است. آن لحظهها را دريابيد تا شاهد به ثمر نشستن تلاشهايتان باشيد.