سيدحسين حسيني به سرنوشت كريم باقري دچار شد؟
نهادهاي مختلف غیر فوتبالی در فوتبالمشغولند
فوتبال ايران هنوز درگير نهادهاي مختلف غیر فوتبالی فوتبال است. نهادهايي كه فقط خبر تصميماتشان به گوش ميرسد با اين عنوان كه «نهادهاي نظارتي» مخالفت كردند يا بعضا موافقت.
چند نمونه حضور و بروز اين نهادها را اخيرا در مورد باشگاه استقلال ديديم. ابتدا مساله سرپرستي آتيلا حجازي بود كه اعلام شد نهادهاي نظارتي با حضور او در جمع آبيپوشان مخالفت كردهاند. اينكه كدام نهاد بوده؟ چرا چنين تصميمي گرفته؟ و به چه طريق ابلاغ شده، مشخص نيست. در مورد ادامه همكاري نكونام با استقلال هم چنين ماجرايي وجود داشت. نكونام كه فصل قبل با «عفو رهبري» توانسته بود روي نيمكت استقلال بنشيند امسال براي ادامه همكاري درگير موضوعاتي شده بود كه هرگز مشخص نشد چه موضوعاتي هستند. بعد گفتند نهادهايي بايد ادامه حضور او در استقلال را تاييد كنند. بعد بدون اينكه مشخص شود آن نهادها چه هستند و وظيفهشان چيست اعلام شد كه نكو ميتواند كارش را ادامه بدهد!
حالا هم مساله سيدحسين حسيني را داريم كه گويا براي تمديد قرارداد با استقلال به مشكل خورده و باشگاه با اينكه ميتواند بهترين دورازهبان فصل پيش ليگ برتر را به راحتي دراختيار داشته باشد افتاده دنبال دروازهبانهاي درجه دو و سه خارجي. شنيدهها حاكي از آن است كه حسيني بابت مواجههاي كه با يك هواداران زن در فصل گذشته داشته، نميتواند در استقلال كارش را ادامه بدهد، يعني همان نهادها مخالفت كردهاند.
سياهه ليست آدمهايي كه سر و كارشان با اين نهادهاي مختلف غیر فوتبالی ولي قوي افتاده، بسيار طولاني است. از دادكان و دايي بگيريد تا وريا غفوري و یحیی گلمحمدي و كريم باقري و خيليهاي ديگر. در تمام اين مدت هم رسانهها تلاش داشتند بتوانند چارچوب مشخص نحوه عملكرد اين نهادها را كشف كنند ولي موفق نشدند.
ذكر اين نكته لازم است كه هيچ كس در هيچ جاي دنيا با نظارت مخالفت نيست. اما نظارت شكل خاص خودش را دارد. مثلا هيچ كس مخالف نيست كه اگر شخصي مشكل اخلاقي يا مالي يا ارتباطات مشكوك دارد زير ذرهبين قرار بگيرد. ولي اول از همه بايد نهاد رسيدگيكننده مشخص باشد و دوم مواردي كه براساس آن تصميمگيري ميكنند، واضح باشند. درنهايت بايد ابلاغها يا احكام به صورت مكتوب و قابل پيگيري به افراد برسد. نه اينكه به يكباره در تيتر اخبار ببينيم كه گفتند فلاني نباشد! يا به گوش خودمان برسد فلان نهاد تلفن كرده كه با اين مربي يا بازيكن قرارداد بسته نشود. تصميماتي كه حتي گاهي شكل كشوري هم ندارد و به نظر ميرسد در استانها تصميمگيري ميشود. مثلا يك نهاد در يك استان ميگويد «فلاني نباشد» براي همين آن شخص ميرود در يك استان ديگر و مشغول كار ميشود! اين شيوه ملوكالطوايفي مشكلات زيادي براي ورزش كشور به وجود آورده است.
در مورد مشخص بودن نهادهاي تصميمگير بايد گفت ما اين نهادها را دراختيار داريم. وزارت ورزش و فدراسيون فوتبال متولي اصلي ورزش هستند. به صورت مشخصتر اركان قضايي فدراسيون فوتبال هستند كه ميتوانند در حوزه فعاليت كار افراد تصميمگيري كنند. نهادهاي نظارتي و امنيتي ميتوانند اطلاعات لازم را به همين ارگانها يا اركان قضايي و نظارتيشان بدهند تا تصميمات لازم اتخاذ شود. اما اينكه خود نهادهاي خارج از ورزش راسالخود ورود كنند و تصميم بگيرند، شرايط را بههم خواهد ريخت.
غیر مشخص بودن اين نهادها از يك جنبه ديگر هم دردسرزاست، چراكه اين امكان را دراختيار برخي قرار ميدهند تا از اين شرايط نامشخص به نفع خود سوءاستفاده كنند. يعني به خاطر برخي منافع مشخص به دروغ چنين جا بيندازند كه ما مخالفاني داريم و چه و چه...
امروز هواداران استقلال از خودشان ميپرسند سيدحسين حسيني چه مشكلي دارد كه نميتواند در تيم بماند؟ او بهترين دروازهبان فصل قبل بوده و برنده دستكش طلا شده، چرا ما بايد او را رها كنيم و برويم سراغ دروازهبانهاي ديگر؟ همانطور كه هواداران پرسپوليس از خودشان ميپرسيدند چرا باشگاه نبايد با كريم باقري ادامه دهد؟ با مربياي كه هم با برانكو، هم با كالدرون هم با يحيي گلمحمدي همكاري داشته و موفقيتهاي بسياري به دست آورده. تازه در تيم ملي هم دستيار اسكوچيچ بود و تيم به جام جهاني رسيد.
در روزهاي گذشته با تغيير دولت بحث «حقوق شهروندي» بسيار مورد تاكيد و بحث قرار گرفته است. بدون شك حق ادامه كار و فعاليت هم يك حق شهروندي واضح است. افراد بايد بدانند با چه نهادهايي سر و كار دارند. آدمها بايد بدانند بابت چه چيزي مواخذه ميشوند و بتوانند از خودشان نزد محاكم قضايي دفاع كنند. اميد است در دولت جديد دست فرمان در حوزه ورزش پيرامون اين برخوردهاي سليقهاي توسط نهادهاي مختلف غیر فوتبالی عوض شود. اگر قرار است نظارتي صورت بگيرد به صورت مشخص و واضح انجام شود و نتايج آن به شكل مكتوب به دست افراد و رسانهها برسد.