حسن بهشتيپور ،كارشناس مسائل سياست خارجي:
دستگاه ديپلماسي بايد براي هرگونه سناريوي احتمالي در جهان آماده باشد
با روي كار آمدن دولتي از جريان اصلاحات و رياست شخص مسعود پزشكيان و تاكيد ايشان بر موضوع تعامل با غرب، چنين فعل و انفعالي را با توجه به نتايج انتخابات پارلماني اتحاديه اروپا و قدرتگيري راستيهاي افراطي چگونه ارزيابي ميكنيد؟ آيا تيم ديپلماسي آقاي پزشكيان بايد منتظر چالشهاي بيشتري كه پيش از اين در روابط با اروپا وجود داشت، باشد؟
حزب كارگر با اكثريتي بالا در انگلستان بعد از 14 سال محافظهكاران را شكست دادند. اين پيروزي بيش از اينكه موفقيتي براي حزب كارگر باشد ماحصل سياستهاي نادرست محافظهكاران است. بالاخره اين حزب نتيجه عملكرد خود به ويژه در دو، سه سال اخير را ديد. برعكس انگليس، اما در فرانسه و انتخابات قبلتر در پارلمان اروپا كه كل كشورهاي عضو اتحاديه اروپا شركت داشتند، جريان راست به شكل قابل توجهي خيز برداشتند و نگرانيها بالاخص در ارتباط با مهاجران از اوكراين، سوريه، افغانستان را افزايش دادند. علاوه بر اين راستگراها از چالشهاي به وجود آمده ناشي از جنگ در اوكراين براي خود فرصتسازي كردند.بنابراين دليل اصلي پيروزي راستگراها در انتخابات پارلماني اتحاديه اروپا بر دو مقوله مخالفت با مهاجرت خارجيها و تاكيد بر ناسيوناليسم متمركز است و به افراطگرايي شتاب ميبخشد. درباره ايران واقعيت اين است اين افراد چه راستگراها و چه چپگراها به واسطه دلايل مختلف مخالف سياستهاي ايران هستند. بنابراين بايد ديد كه دولت در عرصه ديپلماسي از چه رويكردي پيروي ميكند. ميتوان حدس زد كه همانطور كه آقاي پزشكيان در مناظرهها هم مطرح كردند، رويكرد اين است كه ما با اروپاييها تعامل داشته باشيم و به جاي سياست تقابلي سياستهاي تعاملي را دنبال كنيم. اما ما بايد تجارب گذشته را مدنظر داشته باشيم. خواه راستگراها در قدرت باشند يا چپ ميانه؛ جرياني كه امروز در فرانسه تحت رهبري مكرون فعلا قدرت را در اختيار دارد. در انگليس گرايشات حزب كارگر در ارتباط با ايران شبيه به محافظهكاران است يعني تفاوت معناداري ما نديدهايم جز دوران خيلي كوتاه رياست جرمي كوربين كه از جناح چپ حزب كارگر بود و نگاه مثبتي به ايران داشت، اما بقيه نگاهي تقريبا نزديك به نگاه محافظهكاران دارند. بنابراين با توجه به نتايج انتخاباتي در قاره سبز نميتوان شاهد تحول خاصي بود. اما در ايران بايد ديد كه آيا سياست و رويكرد دوت آقاي رييسي كه هم تقابلي بود و هم تعاملي ادامه خواهد داشت؛ (به اين معني كه دولت سيزدهم در رابطه با همسايگان و كشورهاي آسيايي سياست تعاملي را در پيش ميگرفت و در مقابل غرب و اروپا و امريكا سياست تقابلي را در پيش گرفته بود) . اين موضوع را من وقتي دقيقتر متوجه خواهم شد كه مطمئن شويم سكاندار وزارت خارجه چه كسي خواهد بود. در اين زمينه سه مقوله احياي برجام، در نظر گرفتن نكات مهم مربوط به FATF و دو كنوانسيون مهم پالرمو و CFT بايد لحاظ شوند؛ پروندههايي كه همچنان در مجمع تشخيص مصلحت نگه داشته شدند. تعيين تكليف اين موارد رويكرد دولت چهاردهم را تا حد زيادي معين خواهد كرد. اگر واقعا دولت آقاي پزشكيان موفق شود اين گره كوري كه در زمينه افايتياف به وجود آمده باز كرده و همچنين برجام را به سرانجام برساند، قادر خواهد بود تاثير تعيينكنندهاي بر تعاملات ايران با كشورهاي اروپايي و امريكا بگذارد، چراكه در دولت آقاي رييسي تعاملات با كشورهاي اروپايي به پايينترين سطح خود رسيده بود كه فكر ميكنم در طول تاريخ سياست خارجي تا آن جايي كه من دنبال كردم هيچ وقت تا اين اندازه پايين نبوده است.خيلي به ندرت ملاقاتها و مذاكرات انجام ميشد. دليل آن هم روشن بود و سياستهايي بود كه آقاي رييسي در پيش گرفته بود. در هر حال بايد كمي بيشتر منتظر بمانيم و ببينيم كه دولت آينده چه تركيبي خواهد داشت و به ويژه جايگاه وزير خارجه در اين تركيب چه كسي خواهد بود. تعيين تكليف دو موضوع كليدي برجام و FATF به شكلي برجسته ميتوانند در روابط ايران با كشورهاي عضو اتحاديه اروپا گشايش ايجاد كنند. نكته مهمي كه در مناظرات ديديم بسيار هم تكرار شد، اين بود كه مرتبا ميگفتند امريكا و اروپا كل جهان نيست. اول اينكه در كل جهان 193 كشور عضو سازمان ملل هستند و 200 كشور غلط مصطلح است. كشورهايي كه عضو سازمان ملل نيستند كه نميتوانند كاري كنند مانند تايوان كه يكي از استانهاي چين است يا فلسطين. اگر منظور اين كشورهاست كه فعلا نميتوانيم با آنها همكاري اقتصادي داشته باشيم. بله، ظاهر حرف درست است، جهان امريكا و اروپا نيست. اما دقت كنيد سهم اين كشورها در اقتصاد دنيا چقدر است؟ما دنبال تعامل و ايجاد رونق اقتصادي هستيم. ببينيم اين 192 كشور چه سهمي در اقتصاد دنيا را دارند؟ جز چين كه دومين قدرت اقتصادي دنياست باقي تقريبا در آن سوي قضيه هستند. يعني در ميان 20 كشور تركيه و عربستان را جدا كنيم 18 كشور ديگر تقريبا در بلوك غرب قرار دارند. از لحاظ اقتصادي من ميگويم. بحث اين نيست كه ما آنها را بزرگ كنيم و بگوييم فقط بايد با اين گروه از بازيگران در ارتباط باشيم.نه اينگونه نيست و اين سياست غلط است و حتما نيز بر اساس سياست حسن همجواري بايد با همسايگان نيز تعامل داشته باشيم و همزمان با كشورهاي آسياسي روابط خود را گسترش داده با روسيه و چين و هند و كره جنوبي و هر كشوري كه بتوانيم. اما مساله اين است كه ما وقتي صحبت از جهان ميكنيم وزن كشورها را فراموش نكنيم. از نظر وزن اقتصادي بخش قابل توجهي از توليدات جهاني و اقتصاد جهان متعلق به 18 كشور بلوك غرب است. اين موضوع را چه بپذيريم و چه نپذيريم، وجود دارد. حداقل 15 كشور در بلوك غرب هستند و ما اگر ميخواهيم مزيت اقتصادي را سامان دهيم بايد به اين 15 كشور به اندازه وزن اقتصادي كه در جهان دارا هستند توجه داشته باشيم.
ابهامات و گزارههايي كه در رابطه با رويكرد دولت جديد نسبت به اروپا فرموديد در خصوص امريكا هم صدق ميكند؟ با توجه به نتايج جديدترين نظرسنجي كه از پيشتازي ترامپ در مقابل بايدن حكايت دارد بازگشت او به كاخ سفيد محتمل به نظر ميرسد.
اولا كه همچنان بايد منتظر باشيم و ببينيم بايدن قرار است در كارزار انتخابات امريكا در رقابت با ترامپ باقي بماند يا خير. به اين دليل كه در روزهاي اخير 50 نمايندگان دموكرات سنا نامه زدند و گفتهاند كه ما نميتوانيم به بايدن اتكا كنيم و بايد به فكر نامزدي جايگزين براي او باشيم. عدد 50 براي 450 اعضاي سنا عدد بالايي نيست، اما نشاندهنده اين است كه در درون خود حزب دموكرات اين سوال جدي وجود دارد كه آيا بايدن ميتواند كانديداي مناسبي باشد براي ادامه كارزار يا خير. از اين گذشته زماني هم ديگر براي اين جايگزيني وجود ندارد و حزب دموكرات رسما كانديداي خود را انتخاب كرده است به اين دليل كه آنها يك نظام انتخاباتي دارند كه حدود يكسال طول ميكشد و در نهايت فرد مورد نظر خود را معرفي كردهاند و ضمن اينكه آلترناتيوهايي كه براي جايگزين بايدن مطرح ميشوند هيچ كدام نه كامالا هريس كه معاون رييسجمهوري امريكاست و نه ميشل اوباما نتوانستند به صورت جدي خودشان را در حزب دموكرات مطرح كنند. اما با توجه به تمامي اين متغيرها ميتوان امكان داد كه به احتمال بالاي 70 درصد رييسجمهور امريكا ترامپ خواهد بود مگر اينكه اتفاق فوقالعادهاي رخ دهد. بنابراين ما بايد سناريوهاي پيروزي ترامپ و اينكه دولت آقاي پزشكيان بايد چه اقداماتي انجام دهد را در نظر داشته باشيم نه اينكه تا آبان منتظر بمانيم و وقتي كه نتايج به صورت قطعي مشخص شد، تصميمگيري كنيم هر چند كه رييسجمهور جديد امريكا بعد از انتخاب در آبان ماه كار خود را از بهمن ماه آغاز خواهد كرد. اما مساله مهم اين است ما از الان زمان كافي داريم كه برنامهريزي داشته باشيم و ببينيم كه بايد بالاخره با پيروزي ترامپ چه اقدامي كرد؟ آيا بايد سياست تقابلي را دنبال يا اينكه تعاملي عمل كنيم.
به نظر شما دولت آقاي پزشكيان بايد چه رويكردي را دنبال كند كه بتواند چالشهاي موجود در نظام بينالملل را به حداقل برساند و در عين حال منافع ملي را در مسير ديپلماسي محقق كند؟
به اعتقاد من ما بايد سياست تقابلي و تعاملي را همزمان دنبال و اجرا كنيم. با خواست امريكاييها در جاهايي كه لازم است، مقابله كرد. در جاهايي هم بايد تعامل كرد و جلوي ضرر را از قبل گرفت. ما با تعامل و گفتوگو اجازه ميدهيم مشكلات با توسلبه اهرمهاي ديپلماتيك مرتفع شده و متضرر نشويم. دايما ميگويند كه درباره برجام رايزني داشتيم و نتيجه آن را ديديم در حالي كه اولا اگر بخواهيم صرفا برجام را ملاك قرار دهيم بايد ديپلماسي را تعطيل كنيم. ضمن اينكه برجام ضعفهايي هم داشته، از همين رو بايد هم عملكرد خود و هم عملكرد طرف مقابل، همه را در نظر داشته باشيم و همزمان براي آينده طرحها و سياستهايي را در نظر بگيريم. به اعتقاد من دستگاه ديپلماسي كشورمان ميتواند يك سياست تقابلي و تعاملي همزمان طراحي كرده و سناريوهاي مختلف را در نظر بگيرد، اينگونه زماني كه ترامپ وارد كاخ سفيد شد ما حداقل با 4 يا 5 سناريوي مختلف در اختيار خواهيم داشت كه براساس شرايط و منافع ملي كشورمان هر كدام از آنها را در اولويت قرار ميدهيم. اين حداقل انتظاري است كه از مركز بررسي سياستهاي استراتژيك رياستجمهوري و وزارت امور خارجه ميتوان داشت.