نگاهي به سريال درسهايي از شيمي، به كارگرداني لي آيزنبرگ
شايد اين بار درسهايي براي شيمي!
فاطمه كريمخان
شيمي براي غيردانشمندان جز اسم يك درس چه چيزي ميتواند باشد؟ شايد تا همين چند وقت پيش، يكسري آزمايش و شگفتي و بازيهاي علمي اخيرا ولي بايد به آنها چند عنوان ديگر را هم اضافه كرد، يك برنامه آشپزي، يك كتاب پرفروش و البته يك سريال تك فصل!
«درسهاي شيمي» اسم يك كتاب پرفروش جلد شوميز عاشقانه است كه بيشتر در زبان انگليسي و كشورهاي انگليسي زبان شناخته شده است تا باقي جاهاي دنيا. كتاب اواخر سال 2022 منتشر شده و موفقيت تجارياش باعث شد به سرعت به دستمايهاي براي توليد سريال تبديل شود. «اپل» امتياز آن را خريد و داستان جهانگير شدن «درسهاي شيمي» از اينجا شروع شد.
يك سريال تك فصلي با حال و هواي دهه پنجاه و شصت ميلادي، لباسهاي قشنگ، نورپردازي دلانگيز، رنگآميزي زيبا و البته نمايش جنسيتزدگي، تحقير زنان، تصوير كم رمقي از جنبشهاي حقوق نژادي و ... .
سريال درسهاي شيمي، خوش ساخت و دوستداشتني است، براي آخر شب وقتي از يك روز شلوغ و خستهكننده برميگرديد، خوب و جالب است. داستان عشقي لطيفي دارد. نمايشاش از خشونت عليه زنان و اقليتهاي نژادي راديكال و آزاردهنده نيست. حتي روايتش هر چند تپش قلب را بالا ميبرد، اما با هدف آزار دادن مخاطب ساخته نشده است. نه مرگ عاشقش آنقدر دلخراش است كه سريال را متوقف كنيد، نه فقرش آنقدر طولاني است كه تصوير واقعي از نابرابري اجتماعي را ادامه دهد، نه داستان سگ خانواده آنقدر خلاقانه است كه جذاب باشد، نه داستان همسايه آنقدر درگيركننده است كه نتوان براي ديدن قسمت بعدي صبر كرد، نه آنقدر جدي به درگيريهاي نژادي وارد ميشود كه خون بيننده را به جوش بياورد، نه آنقدر دقيق به خشونت درون خانوادگي و كار خانگي و مانند آن ميپردازد، نه شخصيتها آنقدر پيچيدگيهاي اجتماعي و روانشناختي دارند كه ردي از خودشان به جا بگذارند.
با در نظر گرفتن اينكه بخش عمدهاي از خرده داستانهاي سريال اطراف غذا، غذا خوردن و غذا درست كردن ميچرخد شايد بد و بيمناسبت نباشد كه سريال را به يك غذا تشبيه كنيم، نمك و فلفل براي مزهدار كردن به اندازه كافي به كار رفته است، اما هيچ چيز آنقدري خوب از كار در نيامده كه به ياد ماندني باشد. داستان فيلم از اين قرار است كه يك دانشجوي بسيار با استعداد شيمي وقتي با طمع و تعرض جنسي يكي از اساتيدش در دانشگاه روبهرو ميشود در دفاع از خودش او را زخمي ميكند، دانشگاه با ناديده گرفتن كل ماجراي تعرض از او ميخواهد كه عذرخواهي كند تا بتواند درسش را در مقطع دكتري تمام كند، اما او نميپذيرد و طبيعتا مقلوب مردسالاري متجاوز و سمي حاكم بر دانشگاه ميشود. دختر براي ادامه زندگياش در يك آزمايشگاه شيمي دانشگاهي مشغول كاري بسيار سطح پايينتر از آنچه براي آن آموزش ديده و استعدادش را دارد، ميشود و از او ميخواهند كه مطابق انتظارات از يك زن جوان در بازي عرضه خودش در برابر چشمان همكاران مردش شركت كند ولي او خودداري ميكند و اين مساله آغاز آشنايي و رابطه او با بهترين دانشمند موسسه ميشود. كشف دوباره استعداد او توسط اين دانشمند به او اجازه ميدهد كه به كار علمي برگردد، اما دانشمند در تصادف ميميرد و دختر متوجه ميشود كه باردار است. تابوي بارداري خارج از ازدواج باعث ميشود شغلش را از دست بدهد، اما تصادفا توسط يك تهيهكننده تلويزيوني كشف ميشود كه از او ميخواهد از استعداد آشپزياش براي توليد يك برنامه عصرانه استفاده كند.
اين دوره عصر طلايي تلويزيون است، برنامه به سرعت تبديل به يك كالت ميشود و قدرتي را براي مجرياش به همراه ميآورد كه باعث ميشود او خيلي نرم و با احتياط از طريق اين تريبون به حمايت از اعتراضات در مورد ضايع شدن حقوق نژادي بپيوندد. باقي ماجرا همانطور كه ميتوان پيشبيني كرد كمي به طرف روياي امريكايي غش ميكند و كمي به سمت واقعگرايي ميتابد. فلفل و نمك غذا اندازه است. اتفاق هيجانانگيزي نميافتد، در ادامه داستان مادر واقعي مرد دانشمند و پدر فرزند زن پيدا ميشود و با حمايتهاي مالي او، زن ميتواند درسش را تمام كند و دوباره به كار آزمايشگاهي و علمياش برگردد.
در حالي كه مادر مرد دانشمند به دليل بارداري در نوجواني مجبور شده است كودكش را به يتيمخانه بسپارد، زن دانشمند كه به نسل بعدي تعلق دارد ميتواند بچهاش را پيش خودش نگه دارد و از او مراقبت كند. علاوه بر اين، اوضاع تبعيض جنسي و جنسيتي در محيط كار با اعتراف همكاران مرد زن به استعداد و تواناييهاي او تغيير ميكند و تلويزيون هم به او كمك ميكند كه پول در بياورد، به عنوان يك چهره اجتماعي خودش را مطرح و به خودباوري و تغيير زندگي زنان بيشتري كمك كند.
چه سريال خوبي، نه؟ مشكلش فقط اينجاست كه همه اين حرفها، دقيقتر، درستتر، زيباتر و درگيركنندهتر از اينها، همهاش و بسيار بيشتر از اينها قبلا هم در محصولات تلويزيوني عامهپسند ديگري تكرار شده است. «خانم ميزل شگفتانگيز»، تصوير دقيق و موشكافانهاي از زنستيزي در صنعت سرگرمي در امريكاي دو دهه بعد ارايه ميدهد، فيلم تحسين شده «كمك»، تصوير بسيار دقيقتري از تلاش و مبارزههاي نژادي براي حقوق زنان رنگينپوست عرضه ميكند، نمونههاي مشابه سريال درسهاي شيمي آنقدر زياد است كه در همان مواجهه اول آدم از خودش ميپرسد واقعا چرا يكي ديگر؟ چرا حالا كه قرار است يكبار ديگر به اين مضامين تكراري پرداخته شود اقلا كمي خلاقيت و ادويه بيشتر به همه چيز اضافه نشده است؟ به نظر ميرسد جواب اين سوال نه در سريال، بلكه در رمان نهفته است. كتاب جلد شوميز پرفروش را ميتوان با اغماض كتاب زرد توصيف كرد. در حالي كه مسووليت اجتماعي معمولا متوجه ادبيات است، كتابهاي زرد و عامهپسند هر چند مسووليت اجتماعي را ناديده نميگيرند، اما چون با هدف اشغال بازار و كسب بيشترين سود نوشته ميشوند، سادهتر هستند. از پرداختن به موضوعات مورد مناقشه خودداري كرده و به اصطلاح از همه چيز تصويري تميزتر و شسته رفتهتر عرضه ميكنند. درسهاي شيمي هم همين است، يك تصوير تميز و شسته رفته از مردسالاري در آكادمي، مردسالاري در صنعت سرگرمي، مردسالاري در خانواده و خانه و خيابان، نه آنقدر صورتي كه تبديل به افسانههاي پريان شود، نه آنقدر واقعي كه جالب باشد.
درست همانطور كه در سريال به آن اشاره ميشود، غذاي خوب، مثل يك آزمايش كنترل شده شيمي است. مشكل اين است كه از آزمايشهاي كنترل شده، فقط نتايج كنترل شده بيرون ميآيد. براي رسيدن به تركيبهاي تازه نياز به جسارت است، لازم است برخي مرزها زير پا گذاشته شود و از منطق راضي نگه داشتن همه عبور شود. اين كاري است كه سريال درسهاي شيمي انجام نميدهد.
با اين وجود علاقهمندان پيگير هستند كه آيا سريال فصل دومي هم خواهد داشت يا نه، شركت اپل اعلام كرده است كه با توجه به اينكه سريال بر مبناي يك كتاب ساخته شده كه جلد دوم ندارد، درسهاي شيمي هم تمام شده و فصل دومي در كار نخواهد بود.