تجمع اعتراضي پرسپوليسيها و حملات مجازي استقلاليها
مالكان جديد سرخابي، به فوتبال ايران خوش آمديد!
مدت زيادي از زماني كه با سلام و صلوات استقلال و پرسپوليس را اصطلاحا به بخش خصوصي و در واقع به خصولتيها واگذار كردند، نگذشته است. آن زمان نميشد گفت مالكان جديد دركي از فوتبال ايران دارند، اما اين روزها حتما فهميدهاند كه اوضاع از چه قرار است.
به گزارش روزنامه اعتماد، آن روزها قرار بود اين دو بخش اقتصادي يعني كنسرسيوم بانكي و هلدينگ نفتي خليجفارس سرخابيهايي در حد رقابت با تيمهاي متمول آسيا ببندند، اما همين ديروز كه هواداران پرسپوليس صبرشان لبريز شد و مقابل باشگاه شعار حيا كن رها كن سر دادند و استقلاليها هم تهديد به برگزاري تجمع كردند، معلوم شد آن لبخندها و ژستهاي مقابل دوربين وقتي به زمين سخت واقعيت برسند ماسيده خواهند شد.
اين روزها ديگر خبري از بيانيهها، استوريها، پخش اخبار مربوط به ملاقاتها و... در مورد مالكان جديد باشگاهها نيست. اين روزها مديران دو مجموعه بيشتر سعي ميكنند در انظار نباشند. كمتر مصاحبه و حتي درباره شرايط باشگاه هم كمتر اظهارنظر كنند. دليلش چيست؟ اينكه فهميدهاند ماهعسل عقد قرارداد رسمي با فوتبال تمام شده است.
همان روزهايي كه اين دو مجموعه اقتصادي پيگير خريد دو باشگاه بودند، نوشتيم كه ورود به فوتبال فقط خريد سهام و بهرهبرداري تبليغاتي نيست. نوشتيم فضاي فوتبال ايران با آنچه از بيرون به نظر ميرسد كاملا متفاوت است و مرز بين زندهباد و حياكن رهاكن به اندازه يك مو باريك است. نوشتيم مالكان جديد باشگاه وقتي متوجه ميشوند در چه زمين باتلاقياي ورود كردند كه هواداران در فضاي مجازي سيل فحش و تهمت را روانه آنها كنند يا در واقعيت بيايند و مقابل باشگاه يا ساختمانهاي مربوط به اين مجموعهها دست به تجمع بزنند. ما اين روزها را خيلي وقت پيش ديده بوديم. نوشتيم اصلا به خاطر همين چيزهاست كه هيچ سرمايهداري از يك كيلومتري دو باشگاه هم رد نميشود.
اين وضعيت براي كنسرسيوم بانكي و در راس آنها بانك شهر با شدت بيشتري رخ داده است. بعد از جدا شدن اوسمار، ترابي، اسماعيليفر، عبدالكريم حسن، نعمتي و بلاتكليف بودن بيرانوند و از دست دادن چند هدف نقلوانتقالاتي روز گذشته هواداران پرسپوليس مقابل باشگاه تجمع برگزار كردند و عليه مديرعامل باشگاه و مديران بانك شهر شعار اعتراضي سر دادند. در مجازي هم آنهايي كه نتوانسته بودند خودشان را به خيابان سئول برسانند با هشتگهاي درويش استعفا يا نه به بانك شهر اعتراضشان را نشان دادند. كار تا جايي بيخ پيدا كرد كه برخي در توييتر و اينستاگرام و تلگرام گفتند هواداران پرسپوليس بروند و پولهايشان را از حساب بانك شهر بيرون بكشند.
نيازي به گفتن نيست كه مساله اصلا سر عملكرد خوب يا بد مديران و مالكان دو باشگاه نيست. طبق گفته مديران پرسپوليس مالك باشگاه در مقاطع مختلف ارقامي را به حساب باشگاه واريز كرده تا هم بدهيهاي گذشته صاف شود هم دست مديرعامل براي بستن قرارداد با بازيكنان جديد باز باشد. در استقلال هم شرايط به همين منوال بوده است. بخشي از بدهيهاي گذشته و طلب بازيكنان پرداخت شده و كارها در حال انجام است. مساله سر فضاي اين دو باشگاه است. فضايي كاملا احساسي و به دور از عقلانيت كه در آن سكوها و صفحات مجازي بيشترين تاثيرگذاري را دارند. براي همين هم هست كه مديران و سرمربيان ميدانند بعد از ورود به باشگاه ابتدا بايد دم ليدرها و صاحبان پيجهاي هواداري را ببينند. گرچه ساخت و پاخت با اين آدمها جاي جام را نميگيرد. چه بسيار مديران و مربياني كه بهترين روابط را با همين بوقچيها داشتند ولي به خاطر نتيجه نگرفتن به سمت درهاي خروجي باشگاه هدايت شدند.
از آن طرف هم نميتوان تمام كنشهاي هواداري را پاي تحريم صفحات مجازي گذاشت. به هر حال مردم دو تيم استقلال و پرسپوليس را دوست دارند و روي اتفاقات آنها حساس هستند.
كنسرسيوم بانكي و در راس آنها بانك شهر و هلدينگ خليجفارس بايد بدانند روزهاي سختتري هم در راه دارند. اينجا كه تازه فصل نقل و انتقالات است. اگر طول فصل تيم چند هفته نتيجه نگيرد يا در يك بازي سخت ببازد يا در كورس عقب بيفتد تازه آن وقت است كه مالكان جديد با چيزي به اسم «خشم هواداران» روبهرو خواهند شد. چيزي كه تاكنون نمونهاش را نديدند و تجربه نكردند. آنها بايد بدانند در فضايي وارد شدند كه هيچ نسبتي با حرفهايگري ندارد، دخل و خرجها شفاف نيست و تيمهاي صنعتي با پولپاشيهاي عجيب ميتازند و تا اينها به خودشان بيايند، ميبينند بازار جارو شده است. آنها بايد بفهمند به فوتبال ايران وارد شدند.