در عصري بهسر ميبريم كه انگار ديگر هيچ ايدهاي نو نيست؛ اما راه جعل و سرقت هم باز نيست! با رشد و توسعه كمي و كيفي هنرهاي تجسمي و رونق نسبي اقتصاد هنر و توجه سياستگذاران فرهنگي به موضوع اقتصاد هنر، چندي است كه اخبار مربوط به كپيسازي يا نظيرهپردازي موجبات نگراني دستاندركاران هنرهاي تجسمي را فراهم آورده است. در روزهايهاي گذشته همزمان با برگزاري بيستمين حراج هنر مدرن و معاصر تهران، يكبار ديگر معضل عرضه آثار تقلبي هنرمندان ايراني در آن سوي مرزها مطرح شد. اينبار سودجويان و كلاهبرداران، حراجهاي دست سوم و چهارم اروپا و امريكا را براي عرضه اين آثار انتخاب و شگردي تازه براي كلاهبرداريهاي خود از طريق عرضه آثار جعلي و تقلبي در اين قبيل حراجها پيدا كردهاند. به همين مناسبت با مهرداد فلاح، هنرمند نقاش و نماينده هنري خانواده زندهياد صادق تبريزي گفتوگو كرديم. فلاح متولد سال ۱۳۵۴ در محله سيدنصرالدين تهران در خانوادهاي سنتي است. او نقاشي را ابتدا نزد صادق تبريزي آغاز كرد و سپس آن را در مكتب استاداني چون عربعلي شروه، بهروز گلزاري، بيوك احمري، عباس بلوكيفر و جمشيد سماواتيان به كمال رساند. فلاح از نقاشاني است كه از سنتهاي نقاشي ايراني براي خلق آثاري مدرن بهره ميبرند. اين روند به شش نمايشگاه انفرادي در دهه 80 و 90 منجر شد كه سه سال پياپي از ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ و از ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ با آثار نقاشيخط و به خصوص بهكار بردن المانهايي از شير و خروس شكل گرفت. گفتوگويمان را با اين هنرمند نقاش در ادامه ميخوانيد.
ممكن است درباره معضل عرضه آثار تقلبي در حراجهاي دست سه و چهار توضيح دهيد؟
در دنيا حراجهايي وجود دارند كه ميتوان آنها را به لحاظ اهميت و جايگاه و اعتبار در دست سوم و چهارم قرار داد. اين حراجها اغلب به شيوه برخط (آنلاين) برگزار ميشوند و عمدتا هم در اروپا و امريكا فعال هستند. مساله اين است كه اين حراجها دست به شگردي تازه جهت شناسنامهدار كردن آثارِ هنرمندان شاخصي همچون زندهياد صادق تبريزي زدهاند. اين حراجها، آثار تقلبي (فيك) تبريزي را به سوداي اينكه آنها را شناسنامهدار كنند وارد مزايدههاي مزبور ميكنند و با اين كار با يك تير دو نشان ميزنند؛ از يكسو آن اثرِ تقلبي را شناسنامهدار و از سوي ديگر اقدام به فروش آن اثر ميكنند.در روزهاي گذشته يك موسسه حراج هنري با عنوان «بياض آرت برشا» كه يك موسسه حراج دست سوم در ايتالياست، يك اثر بدون عنوان از صادق تبريزي در ابعاد 57 × 84 سانتيمتر را كه با تكنيك رنگ روغن روي بوم جعل شده، در تاريخ ششم تير ۱۴۰۳ با برآورد ۳ تا ۵ هزار يورو، به مبلغ ۶۱۹۲ يورو فروخته است! البته به عنوان نماينده رسمي خانواده زندهياد تبريزي بايد تاكيد كنم آثاري كه به نام اين هنرمند در حراجهاي مزبور عرضه ميشوند، به هيچ عنوان مورد تاييد خانواده ايشان نيستند؛ چون طبيعتا هر اثري كه امضاي هنرمند پاي آن باشد، دال بر تعلق آن اثر به هنرمند نيست. درمورد آثاري از استاد تبريزي كه در اين حراجهاي دست چندم عرضه ميشود، بهترين كار اين است كه خريداران و مجموعهداران پيش از خريد، تاييديه اصالت اثر را از ما بگيرند.
فكر ميكنيد دليل افزايش عرضه آثار تقلبي و سرقتي مربوط به صادق تبريزي در حراجهاي مذكور و همينطور ديگر هنرمندان ايراني چيست؟
يكي از دلايل افزايش عرضه آثار تقلبي و سرقتي مربوط به زندهياد تبريزي در حراجهاي مذكور، افزايش قيمت آثار اين هنرمند در سالهاي گذشته است. از سويي، محدود بودن اين آثار در بازار، سبب شده كلاهبرداران و جاعلان اقدام به عرضه آثار سرقتي و تقلبي در حراجهاي دست سه و چهار كنند. اين افراد البته از خارج از كشور اقدام ميكنند و مطمئن باشند بايد پاسخگوي اقدامات فريبكارانه خود باشند.
اصولا دلايل يا ريشههاي پديده جعل و تقلب آثار هنري از نگاه شما چيست؟
همانطور كه ميدانيد جعل، از آن خودسازي و كپي آثار هنري، پيشينهاي دور و دراز دارد. حتي به باور شماري از منتقدان و كارشناسان، سابقه اين پديده به بيش از دو هزار سال قبل برميگردد! اگرچه كارشناسان بينالمللي بر اين باورند كه افزايش تقاضاي جهاني براي آثار هنرمندان برتر در كل موجب افزايش آثار جعلي در سطح جهان شده، اما افزايش چشمگير كپي كردن آثار هنرمندان برجسته در ايران پديدهاي تازه است و به باور من دليل عمده شيوع اين پديده شوم رونق بازار خريد و فروش آثار هنري است. تصور نكنيد كه تنها آثار هنرمندان فقيد يا پيشكسوت و استادان مدرنيست جعل ميشود؛ بلكه جاعلان در سالهاي اخير به جعل آثاري از هنرمندان نسلهاي مياني و جوانتر هم روي آوردهاند و اقدام به ساخت بدل هنري از دورههاي مختلف آثار برخي هنرمندان جوان نيز كردهاند.
تكليف خريداران و مجموعهداران در قبال اين آثار تقلبي چيست؟
هر كس كه اثر و امضاي يك نقاش يا هنرمندي را كپي كند و آن را به فروش رساند، مرتكب تقلب، كلاهبرداري و دزدي شده است و اگر شاكي داشته باشد، قابل پيگيرد قانوني است و جرمي سنگين محسوب ميشود. روشن است كه خريداران و مجموعهداران محترم نبايد فريب شگردهاي كلاهبرداران و جاعلان را بخورند و حتما پيش از خريداري آثار هنري، تاييديه اصالت اثر و سرقتي نبودن آن را، از خانواده هنرمند يا خودِ او -در صورت در قيد حيات بودن- بگيرند. در مورد آثار مرحوم تبريزي فقط آثاري مورد تاييد خانواده ايشان است كه از نزديك رويت شود و برگه اصالت اثر توسط خود ما صادر شده باشد، ضمن آنكه تنها حراجهاي بونامز، ساتبيز و كريستيز در خارج و حراج تهران در داخل، از ديد ما معتبر است و آنها را به رسميت ميشناسيم.
اصولا چه سنجههايي براي جلوگيري و مقابله با جعل و تقلب آثار هنري وجود دارد؟
سنجه نخست؛ كارشناسي و تعيين اصالت اثر از سوي كارشناسان است. ما در مورد آثار زندهياد تبريزي اين ساز و كار را اجرا ميكنيم و قبل از هر چيز اثري را كه براي صدور برگه اصالت به ما ارجاع شده است، از نزديك بررسي و كارشناسي ميكنيم. اما كلا در مواجهه با فرآيندهايي نظير سرقت و توليد و ارايه آثار جعلي سنجههاي ديگري نيز وجود دارد كه به واسطه آن سره از ناسره تشخيص داده شود؛ ازجمله مهمترين آنها، تشخيص اصالت يك اثر هنري بر پايه سه لايه اصلي است. يكي لايه «تطبيقي» كه مطابق با آن، كارشناساني كه قدرت تشخيص قلم و حال و هواي هنرمند را ميشناسند، اصالت را تاييد ميكنند. دو ديگر، «لايه پژوهشي» است؛ بر اين مبنا كه اگر كارشناس ميگويد اثري اصيل است، دلايل او كدام است؟ چراكه امكان مطابقت تصويري بين مثلا امضاي هنرمند در دو اثر وجود دارد. سه ديگر، لايه «علمي» است كه از طريق استفاده از پالتهاي آزمايشگاهي و مطابقت اثر جديد با اثر پيشين براساس شيمي اثر صورت ميگيرد.
آيا اين روشها در ايران اجرا ميشود؟
بله، هماكنون كارشناسان بسياري در ايران وجود دارند كه با بهرهگيري از دستگاههايي كه وارد كردهاند، در آتليههايشان با روشهايي همچون عكسبرداري يووي و ايكسري و... اصالت آثار هنري را مورد بررسي قرار ميدهند.
قانون در اين زمينه چه ميگويد؟
قوانين بازدارندهاي در جلوگيري از جعل آثار هنري وجود دارد كه ميتواند راهگشا باشد. اگرچه بند اول ماده 27 اعلاميه جهاني حقوق بشر، همگان را محق به استفاده از آثار فرهنگي و هنري و زيست آزادانه در جامعه فرهنگي پيرامون خود ميداند؛ اما بلافاصله در بند دوم، پديدآورنده اثر هنري را نيز مالك بر اثر خود و شايسته حفاظت از داراييهاي مادي و معنوي خويش ميداند.
نگاهي كلي به عناوين اسناد بينالمللي و داخلي در زمينه حقوق مالكيت فكري كه حتي در عنوان خود واژگان مرتبط با «حمايت» از پديدآورنده را يدك ميكشند، خود گواه زاويه نگاه واضعان اين اسناد است. كنوانسيون برن براي حمايت از آثار ادبي و هنري، معاهده حق مولف سازمان جهاني مالكيت فكري در كنار قانون حمايت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان مصوب ۱۳۴۸ و قانون حمايت از حقوق پديدآورندگان نرمافزارهاي رايانهاي مصوب 1388 ازجمله اين موارد است.
در پايان تحليلتان از بيستمين دوره حراج هنر مدرن و معاصر تهران چيست؟
در اين دوره از حراج تهران علاوه بر آثاري از هنرمندان تثبيت شده بازار هنر ايران همچون صادق تبريزي، حسين زندهرودي، آيدين آغداشلو، كوروش شيشهگران، محمد احصايي، منصور قندريز، ابوالقاسم سعيدي، فرهاد مشيري و... تعداد زيادي از آثار هنرمندان معاصر ايران، به خصوص چهرههاي جوانتر را نيز به علاقهمندان هنر معرفي كرد كه مورد اقبال مجموعهداران هنري نيز قرار گرفتند. همانطور كه در خبرها خوانديم، در اين دوره شاهد فروش افزون بر ۱۹۰ ميليارد توماني آثاري از هنرمندان مدرن و معاصر بوديم. معتقدم اين رويداد ملي پس از بيست دوره ديگر به دوران پختگي و انسجام خود رسيده و در عرصه اقتصاد هنر، به هدف خود در رونق اقتصاد هنر در كشورمان و ايجاد توازن ميان قيمت آثار هنري ايران در بازار جهاني و بازار داخلي دست يافته است. حراج تهران توانسته در بيست دوره طي ۱۲ سال گذشته، ضمن ارتقاي جايگاه مجموعهداري در كشور و جذب و معرفي مجموعهداران و خريداران جوان و تازهنفس، رونق اقتصاد هنر ايران و افزايش چشمگير ارزش آفرينشهاي خلاقانه هنري، شرايطي را فراهم كند كه استقبال فروشندگان و خريداران آثار هنري از ماركت داخلي، بيش از بازار جهاني هنر باشد.