• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5816 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۱ مرداد

بايسته‌هاي انتخابات از ديروز تا افق فردا

سيدجواد حسيني

در مراسمي كه از سوي دست‌اندركاران ستاد دكتر پزشكيان براي تقدير و سپاس از فعالان انتخابات در هتل ثامن مشهد برگزار شد، شركت كردم. در اين مراسم طي سخناني با عنوان بايسته‌هاي انتخابات از ديروز تا افق فردا نكاتي را بيان داشتم كه خلاصه آن را با شما دوستان به اشتراك مي‌گذارم. اول از همه كساني‌كه با حضور و فعاليت دراين انتخابات موجب گذر عزتمندانه از يك پيچ حساس تاريخي شدند، بايد عميقا سپاسگزاري نمود. دوم اين انتخابات از جهتي به شكل منحصر به فردي با يك دوگانه بي‌مانند همراه بود؛ دوگانه حضور فعال و همه‌جانبه نخبگاني از يك سو و عدم حضور توده‌اي از ديگرسو كه به اختصار به توضيح آن خواهم پرداخت. نخبگان جامعه اعم از شخصيت‌هاي سياسي، علمي، اقتصادي و اجتماعي به همراه احزاب و جريان‌هاي سياسي مرسوم چپ و راست، اصولگرا و اصلاح‌طلب و ميانه‌رو با تمام ظرفيت وارد ميدان شدند و نه‌تنها به حمايت از حضور در انتخابات پرداختند، بلكه در قامت كنشگر فعال سياسي به ميدان آمدند و از اين حيث اين انتخابات ممتاز و با هيچ نمونه ديگري در جمهوري اسلامي قابل قياس نيست. اما از ديگر سو اين حضور كنش‌گرايانه فعال نه تنها نتوانست در سد سكندري مردمي كه تصميم به مشاركت نداشتند خللي ايجاد نمايد، بلكه بالاترين ركورد عدم مشاركت در انتخابات چهاردهمين دوره رياست‌جمهوري در مرحله اول پس از انقلاب را رقم زد (عدم مشاركت ۶۱ درصدي) . سوم در چرايي اين وضعيت بي‌بديل دوگانه سه رويكرد عمده براي حضور فعالانه نخبگاني و سه نگاه براي عدم حضور مي‌توان فهرست نمود. حضور فعال وكنشگرايانه نخبگاني اين‌بار نه در قالب صرف سياسي اصولگرايي و اصلاح‌طلبي بلكه در نگاه به ايران قابل تفسير است. نخبگان ‌و فعالاني كه فراتر از جريانات سياسي مرسوم كه البته به جاي خود بسيار مهمند، موضوع ايران از اهميت ويژه‌اي براي‌شان برخوردار بود. گروهي به عنوان روزنه‌گشا (انتخابات دوازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي) و در انتخابات رياست‌جمهوري با نگاه راه‌گشايي ظهور يافتند كه براين باور بودند جامعه ايران با انواع بحران‌ها ‌و ابر‌بحران‌ها دست وپنجه نرم مي‌كند و بايد از نابودي ايران به هر قيمتي جلوگيري كرد. گروهي ديگر بازگشت به عقلانيت اولويت اصلي‌شان بود. آنها براين باور بودند كه در چند سال اخير ايران و سياست از مسير عقلاني خارج و هيجان‌زدگي جايگزين آن شده است و استمرار اين مسير، جامعه ايران را به لبه پرتگاه خواهد برد و را‌ه برون‌رفت را بازگشت به عقلانيت مي‌دانستند. سومين گروه كساني بودند كه توسعه ايران كانون مركزي حضور فعالانه آنها در انتخابات بود و معتقد بودند ايران از مسير توسعه خارج و در حال تبديل شدن به مسير بي‌توسعه‌اي است و اين هر سه گروه موضوع و دال مركزي حضورشان دغدغه ايران بود. سويه ديگر ماجراي اين انتخابات، عدم مشاركت ۶۱‌درصدي در مرحله اول و ۵۱ درصدي در مرحله دوم انتخابات است. به‌نظر مي‌رسد در ديدگاه غايبين انتخابات هم مي‌توان سه رويكرد را جست‌وجو كرد. رويكرد اول ترويج گفتماني عدم مشاركت در انتخابات كه گويي براي عده‌اي به يك رويه و مانيفست تبديل شده و نوعي هويت جديد سياسي را نمايندگي مي‌كند، عدم شركت در انتخابات كه از انتخابات ۱۴۰۰ آغاز شد و در ۱۴۰۲ اوج گرفت و در انتخابات مرحله اول رياست‌جمهوري چهاردهم ركورد زد (عدم مشاركت ۶۱ درصدي) حامل و ناقل گفتماني شد كه در سپهر سياسي ايران حضور يافت و با هويتي جديد به فكر فربه شدن خود بود. ‌لذا به سادگي نمي‌شد بهمن به وجود آمده و در حال غلطان را باريزش‌هايي كوچك ساخت، زيرا به‌دليل اينكه معمولا تجربه سياسي بعد از انقلاب در سازمان سياسي آراي عمومي از يك پريود هشت‌ساله حكايت دارد و در زماني كوتاه‌تر از آن به سختي دگرگون مي‌شود. ناراضيان سياسي و به ويژه اقتصادي و اجتماعي همگي در اين گفتمان جاي مي‌گيرند .
رويكرد دوم را مي‌توان رويكرد عدم مشروعيت بخشي به روش‌هاي موجود و مرسوم جمهوري اسلامي در حكمراني به ويژه در چند سال اخير قلمداد نمود، از منظر اين گروه مشاركت در انتخابات موجب مشروعيت نه‌تنها نظام جمهوري اسلامي بلكه رويه‌هاي نامطلوب سال‌هاي اخير مي‌شود و لذا عدم مشاركت در انتخابات را برگزيده و ترويج مي‌کنند. سومين رويكرد متعلق به كساني است كه عدم شركت در انتخابات را به مثابه تمهيد انقلاب تفسير مي‌نمايند. از نظر آنها با عدم مشاركت در انتخابات پشتوانه مردمي نظام فرو كاسته مي‌شود و با ضعف بنيان‌هاي مردمي قدرت سياسي نظام ازدرون تهي مي‌شود و موجبات شكست فراهم مي‌شود. گرچه در اين نوبت قصد نقد اين رويكردها نيست، اما به اشاره مي‌توان گفت رويكرد اول كه بيشتر يك گفتمان توصيفي است و ناراضيان اقتصادي اجتماعي از وضع موجود در آن جاي مي‌گيرند، در حد يك توصيف و فاقد محتواي معيني براي نقد است. رويكرد دوم دچار يك خطاي استراتژيك است به ويژه اينكه در جمهوري اسلامي ايران مقبوليت و مشروعيت با گفتمان‌هايي از يكديگر تفكيك شده‌اند و لزوما مشروعيت را مبتني بر مقبوليت تفسير نمي‌کنند. از طرفي كشورهاي زيادي وجود دارند كه با وجود دموكراسي و انتخابات آزاد مشاركت در حد 30 درصدي دارند و مشكلي هم در استمرار حاكميت نظام سياسي ايشان با مردم وجود ندارد. رويكرد سوم قائلين به عدم مشاركت هم از يك ادراك نادرست سياسي برمي‌خيزد كه انقلاب را ناشي از شورش مي‌پندارند، حال آنكه انقلاب اولا زمانش گذشته، ثانيا بيشتر در استمرار جنبش‌هاي اجتماعي پديدار مي‌شود تا در پي شورش‌ها. و ثالثا اختلاف وشكاف‌هاي درون قدرت ‌حاكميت مولفه اصلي ظهور آن قلمداد مي‌گردد. چهارم در عين حال به شكل بي‌مانندي در دومين مرحله انتخابات چهاردهم، دو اتفاق مهم رخ‌ ‌نمون شد. اول برخلاف رويه همه انتخابات كه در دومين مرحله كاهش مشاركت وجود دارد، 10درصد مشاركت افزايش يافت. دوم تنگاتنگ‌ترين رقابت انتخاباتي با اختلاف سه ميليوني بين دو كانديدا را شاهد بوديم. و پنجمين نكته اينكه راي پيروز انتخابات يعني دكتر مسعود پزشكيان از يك سو وراي مشاركت نكنندگان رايي است غلطان و لغزان كه به عنوان يك تهديد-‌ فرصت مي‌توان از آن ياد كرد. سازمان رايي كه به دكتر پزشكيان تعلق گرفت يك سازمان راي مشروط و غمگنانه است. اين‌بار راي‌دهندگان نه با شادابي و نشاط بلكه بخش عمده‌اي از ايشان با شرط و اندوه پاي صندوق‌هاي راي رفتند و در صورتي‌كه تغييرات عملي در دولت جديد در قلمروهاي اقتصادي اجتماعي و سياسي مشاهده نكنند به سرعت به تحريم‌كنندگان و نوميدان جامعه خواهند پيوست و دولت از درون از پشتوانه و اقتدار مردمي تهي مي‌گردد. اما از سوي ديگر با يك فرصت مواجهيم كه در صورت موفقيت‌هاي عملي دولت، كساني‌كه در انتخابات مشاركت نكردند به سرعت به سمت دولت گرايش يافته و پشتوانه‌هاي مردمي دولت در نتيجه اقتدار و مشروعيتش افزايش مي‌يابد. ششم و در نهايت در افق فردا، دولت جديد بايد از گذر تهديدها عبور كند و اين فرصت طلايي تاريخي را قدر داند و غنيمت شمارد. ديگري را در جامعه به رسميت شناسد و ميدان زيست مديريتي وسياسي به پهناي ايران بگستراند و جاي براي شايستگان ملت از همه گروه‌ها و مناطق قوميت‌ها فراهم آورد و در اين راه همه مردم را همراه خود سازد، بر طبل اختلافات نكوبد و نگاه برنامه‌اي و كارشناسي را وجهه همت خويش سازد. بازي‌گردان حرفه‌اي سياست را كه به مجاهدين شنبه شهرت يافته‌اند و موجبات كاهش اعتماد و هدر رفت منابع مي‌شوند از اطراف خود دور كند و البته به تعبير رناني مجاهدين جمعه هم تمام همت خود در كمك به دولت را به كار بگيرند در عين حال دست دولت را براي تصميم‌گيري‌هاي كارشناسانه باز بگذارند و از فشارهاي غيرمتعارف به دولت پرهيز کنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها