صابر گل عنبری، تحلیلگر مسائل منطقه:
ایالاتمتحده پروژه عادیسازی را تکمیل خواهد کرد
صابر گلعنبری، تحلیلگر مسائل منطقه با اشاره به استقبال نتانیاهو از افزایش شانس ترامپ برای بازگشت به کاخ سفید گفت: ترامپ و نتانیاهو سابقه همکاری نزدیکی داشتند و زمانی که ترامپ بین سالهای 2016 تا 2020 ريیسجمهور امریکا بود در اشکال دو و چندجانبه و در سطح منطقه همکاری با نخستوزیری اسرايیل تعامل داشتند. از همین رو نتانیاهو امیدوار است که با بازگشت احتمالی ترامپ جایگاه راستگرایان در اسرايیل که به واسطه بینتیجه ماندن جنگ در غزه، در موقعیتی پیچیده قرار گرفته، تقویت شود. شخص «بیبی» به نوعی بتواند به قدرت خود در اسرايیل ادامه دهد تا شرایط منطقه را به گونهای رقم بزند که آینده سیاسیاش را از این وضعیت سخت نجات پیدا کند.
گلعنبری در پاسخ به این سوال که احتمال رویارویی اسرايیل و حزبالله در صورت بازگشت احتمالی ترامپ چقدر است، گفت: نه حزبالله خواهان جنگ است و نه اسرايیل، تلآویو به دلایل متعددی تمایلی به این جنگ ندارد. برخلاف تصوری که وجود دارد نتانیاهو در عین اینکه به عنوان چهرهای تندرو شهره است اما سیاستمداری نیست که هر خطری را بپذیرد بالاخص آنکه جنگ با لبنان جنگی پرهزینه و خطرناک خواهد بود. از این جهت که حزبالله از توان موشکی خیلی بالایی برخوردار است و در مجاورت سرزمینهای اشغالی قرار گرفته است. به نوعی میتوان گفت حتی نگرانی اسرايیل از توان موشکی حزبالله چه بسا بیشتر از نگرانی این بازیگر از ایران است به این دلیل که فاصله جغرافیایی زیادی میان ایران و اسرايیل وجود دارد و موشکهای ایران برای رسیدن به سرزمینهای اشغالی باید از چند لایه دفاع پدافندی در منطقه عبور کنند. اما برای حزبالله این لایهها مطرح نیست. احتمال رهگیری و رصد نابودی موشکهایی که قرار است از حزبالله به سمت اسرايیل شلیک شود خیلی کمتر است. بالاخص آنکه در ماههای اخیر حزبالله با استفاده از موشکهایی مانند برکان یا موشکهای پیشرفته دیگری اسرايیل را برای دفاع از خود درگیر چالش کرده است. حالا تصور کنید این موشکها در سطح خیلی بالاتری پرتاب شوند، اینگونه اسرايیل عملا فلج خواهد شد. از طرفی دیگر، حزبالله هم تمایلی به جنگ ندارد به همین دلیل دامنه تنش را در سطح مشخصی نگه داشته به این دلیل که در هر حال اسرايیل نیز از یک سو به لحاظ نیروی هوایی از قدرت تخریب بالایی برخوردار است و تهدید هم کرده است که بیروت را هدف قرار خواهد داد. پس شاهد نوعی بازداندگی در هر دو طرف هستیم با این حال در طول تاریخ بسیاری از جنگها بدون تصمیمات از پیش تعیین شده اتفاق افتاده است.
گلعنبری درباره نقشآفرینی احتمالی ایران و روسیه در جنگ احتمالی اسرايیل و حزبالله نیز گفت: من معتقدم در صورت این رویارویی احتمالی که وقوعش دور از ذهن است، روسیه صرفا نظارهگر است و بعید است که عملا علیه اسرايیل وارد میدان شده و به حزبالله کمکی برساند. روابط روسیه و اسرايیل همچنان پایدار است هر چند که با امریکا و اروپا اختلافاتی وجود دارد. اما اگر روسیه قرار بود در کنار حزبالله و انصارالله یا سایر گروههای مقاومت قرار میگرفت، در سوریه شاهد انفعال مسکو نبودیم. پدافند هوایی روسیه نه تنها عملا فعال نیست، بلکه اسرايیل از قبل در باب حمله احتمالیاش به روسها اطلاع میدهد. پس یک خط تماسی بین هر دو بازیگر وجود داشته و دارد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه درباره پیامدهای بازگشت ترامپ به کاخ سفید برای خاورمیانه گفت: محملترین سناریو تکمیل پروژه عادیسازی روابط اسرايیل و اعراب است، امریکا تلاش خواهد کرد در آینده این پروژه را پیش برده و با ورود عربستان به توافق ابراهیم پروژه را به سرانجام برساند. طبیعتا به واسطه جنگ در غزه برای عربستان سخت و دشوار خواهد بود که حداقل در بعد رسانهای و در جهان عرب و جهان اسلام تن به عادی سازی رابطه با اسرايیل بدهد. با این حال به نظرم این جنگ دیر یا زود به پایان خواهد رسید. در امریکا نیز هر کس که در راس کار باشد با قوت و قدرت این پروژه را پیش خواهد برد و احتمالا امریکا بعد از پایان جنگ غزه سریعا کلید آن را خواهد زد و عربستان را با یکسری تفاهمنامههای امنیتی که ظاهرا به مرحله توافق هم رسیدهاند، هم صدا کرده و اینگونه ضعف راهبردی اسرائیل در جنگ غزه را ظاهرا جبران خواهند کرد. امروز بعد از10 ماه اسرايیل غزه را ویران کرده اما هنوز نتوانسته به اهدافی که معین کرده دست یابد و مجبور است با حماس مذاکره کند. البته این مذاکره هم صرفا به خاطر آزادی گروگانها انجام میشود، پس اگر اسرايیل توانسته بود برکل نوار غزه مسلط شود و آن را اشغال کند عملا آزادسازی اسرا و گروگانها موضوعیت نداشت. درست است که اسرايیل بخش وسیعی از غزه را تحت کنترل دارد اما از این جهت که بتواند مستقر شود و جای خود را تثبیت کند و سیطره امنیتی و نظامی داشته باشد تا رهبران حماس را ترور یا حذف نماید، فاقد توان است. هرچند که اسرايیل عملا در برخی مناطق نوار غزه حضور دارد مثلا محور نتزاریم یا محور فیلادلفیا در مرز مصر و مناطق باز در امتداد نوار مرزی، اما عملا در مناطق مسکونی عملیاتهایی را انجام میدهد و در عرض چند روز به این عملیاتها پایان میدهد به این دلیل که مقاومت فلسطینیها بالا است. به واسطه شرایطی که اسرايیل در غزه دارد، مجبور است تن به توافق دهد و هدف اصلی هم نابودی حماس و تشکیلات نظامی و سیاسی این گروه یا ترور رهبران و آزادسازی گروگانها است، گزارههایی که هنوز محقق نشده است. همه این موارد برای اسرايیل نوعی ضعف راهبردی را رقم زده که میتواند پیامدهای منطقهای داشته باشد. به نظر من امریکاییها تلاش خواهند کرد این ضعفها را از طریق پیشبرد پروژه عادیسازی و ادغام اسرايیل در نظم منطقه جبران کنند.