چه كساني در انتخابات راي ندادند؟
آنها اغلب دغدغههاي اقتصادي داشته و دارند و براي نمونه اگر تورم كمتر بود يا اميد قابل تكيهاي بر كاهش آن بر اثر راي دادن وجود داشت قطعا آمار شركتكنندگان در انتخابات به صورت جهشي بالا ميرفت و بسياري از رشتههاي تحريميون پنبه ميشد.جالب آنكه در اين گفتوگوها دستان كساني كه ادعاي دانايي داشتند، خاليتر بود و نشان ميدادند كه براي راي ندادن علت دارند و نه دليل! در واقع تورم روغن ريختهاي است كه دارندگان نظرات عجيب هم آن را نذر خود ميكنند و كيفور ميشوند! خوشبختانه در همهپرسي اخير همه با سخن و سكوت تحليل خود از شرايط را نشان دادند و چنين امكاني هم براي همه ميسر بود.اگر مشكلات حاشيهاي كمتر بود و اولويت اصلي حاكميت مشاركت بيشتر مردم بود، نشان داده ميشد كه ويرانيطلبان خارجي و نااميدان داخلي پايگاه چنداني در جامعه ندارند حداقل از اين زاويه كه مردم براي ايجاد تحولات مورد علاقه خود خشونت و رويارويي را هرگز نميپسندند و آگاهانه تلاش دارند كه از طريق سازوكارهاي موجود وضعيت را بهبود ببخشند. نكته بسيار مهم آنكه مانع موثر در مشاركت بالاي مردم در انتخابات عدم اميد به نتيجه گرفتن از طريق انتخاب بهترينها در مصادر امور است. متاسفانه هم در داخل و هم در خارج عدهاي بر اين زمينه فراخ و قابل ملاحظه انگشت تمركز نهادند تا مردم را از كمترين تغييرها نااميد كنند.همين حالا و پس از انتخابات حملهها و نوع رفتار شكستخوردگان در انتخابات هم درصدد القاي همين معناست. ما ناچاريم تكليف خود را يكبار براي هميشه با اين معضل روشن كنيم. اگر خواستار مشاركت حداكثري مردم هستيم و بركات قاطع اين حضور را طالبيم بايد براي مردم اثبات شود كه رايشان در اوضاع كشوركاملا موثر است و اركان قدرت به لوازم ضروري اين معنا گردن مينهند.ما دانسته يا نادانسته صداي كساني را شنيدني ميكنيم كه به هر دليل خواستار فروپاشي هستند.اتفافا مردم به درستي از اين معنا واهمه دارند و خوب ميدانند كه با زير و رو شدن اوضاع، كشور حداقل صد سال عقب ميافتد و براي همين همداستان ويرانيطلبان نميشوند.اين آگاهي عمومي فرصتي مغتنم براي حاكميت است كه دستان منتخب مردم براي تغيير و تحول را باز بگذارد و توپخانه ايرانستيزان در هر لباس و موقعيت با هر انگيزهاي را براي هميشه خاموش كند.